سلام نو – سرویس اجتماعی: از ۲۵ نوامبر ۱۹۸۱ تا امروز هر سال ۲۵ نوامبر یا ۵ آذر به عنوان روز بینالمللی مبارزه با خشونت علیه زنان شناخته میشود، تاریخی که به خاطر قتل وحشیانه سه خواهر میرابال، فعالان سیاسی اهل جمهوری دومینیکن در آن انتخاب شد.
برای بسیاری از ما خشونت به طور کلی و خشونت علیه زنان به طور خاص، اصولا به معنای کتک کاری، ضد و خورد و هرگونه آسیب فیزیکی است ولی در تعریف استاندارد سازمان ملل متحد هرگونه رفتار خشن وابسته به جنسیت که موجب آسیب جسمی، جنسی، روحی و رنج زنان شود را خشونت توصیف میکنند.
این خشونت میتواند با تهدید، اجبار یا سلب اختیار و آزادی، بهصورت پنهان یا آشکار انجام شود. همچنین این خشونت میتواند درون یک رابطه رسمی و قانونی زناشویی و به اشکال مختلف از جمله برخورد فیزیکی، فشار روانی یا رابطه خلاف میل جنسی صورت پذیرد.
تنها نگاهی به این تعریف کافی است تا ما به اشکال مختلفی از خشونت علیه زنان که هر روزه در اطراف ما رخ میدهد پی ببریم و حتی ناگهان متوجه شویم که خود ما نیز به صورت ناخواسته از خشونت علیه زنان استفاده کردیم.
شاید با خود فکر کنید خشونت علیه زنان امروز چنان گسترده نیست که نیاز به روز جهانی داشته باشد و در دنیایی که این چنین پیشرفت کرده دیگر نمیتوان علیه زنان به آن معنای مرسوم قدیمی و حتی به معنای مورد اشاره سازمان ملل خشونت ورزید، اما واقعیت چیزی خلاف این است.
بر پایه آمار سازمان ملل، یک سوم زنان جهان در طول حیات خود به نحوی مجبور به تحمل خشونت و بدرفتاری میشوند، این آمار در برخی کشورها از مرز ۳۵ درصد هم عبور میکند و در کشوری مثل مغرب هشتاد و دو درصد زنان در معرض خشونت خانوادگی قرار میگیرند که ۳۰ درصد آن جسمی و ۳۰ درصدش جنسی است.
تنها نگاهی به آمارهای این چنینی به ما ثابت میکند که هر پیشرفتی به معنای توسعه نیست، همه کشورها به اندازه اروپای غربی توسعه نیافتند و حتی در کشورهای توسعه یافته هم خشونت علیه زنان به شکل ملموس وجود دارد.
به عنوان نمونه در حالی که از مجموع دو هزار و ۷۶۲ مورد خشونت علیه زنان افغانستان ۹۷ درصد آن در خانه رخ میدهد، بر اساس گزارش سال ۲۰۱۴ سازمان حقوق بنیادی در اروپا ۷۴ تا ۷۵ درصد زنانی که دارای مدارج بالای تحصیلی و در پستهای بالای مدیریتی هستند آزار و اذیت جنسی را در طول زندگی حرفهای خود تجربه کردهاند.
در حالی که خشونت در خانه عموما شامل خشونت جسمی و جنسی است، خشونت در محل کار شکل دیگری دارد و مانند خشونت خانگی عریان نیست. خشونت در محل کار به دو طریق انجام میشود؛ نخست انتظار ارائه سرویسهای جنسی به کارفرما؛ تقاضایی که در صورت رد شدن از سوی کارمند میتواند به موقعیت شغلی او آسیب برساند و بعد هم رفتار خصومتآمیز در محیط کار از طریق ایجاد رعب و وحشت. نکته تاسف برانگیز اینجا است که بسیاری از زنان برای حفظ کار خود از گزارش این جنس خشونتهای خودداری میکنند.
مسئله تلخ دیگر این است که کمتر از ۴۰ درصد زنان قربانی خشونت، به امکانات حمایتی برای بعد از خشونت دسترسی دارند و تنها ۱۰ درصد زنان قربانی خشونت خانگی و آزار جنسی برای گزارش خشونت به پلیس مراجعه میکنند.
خشونت علیه زنان در ایران
وضعیت در ایران نیز چندان با دنیا متفاوت نیست و انواع خشونت علیه زنان در آن یافت میشود، به خصوص بعد از تحریمهای اقتصادی که باعث فشار اقتصادی به مردم شد و شیوع کرونا هم که به خودی خود نرخ خشونت علیه زنان در جهان را تا ۳ برابر افزایش داد.
آن طور که محمدرضا محبوبفر، جامعهشناس و پژوهشگر آسیبهای اجتماعی در جهان صنعت مینویسد خشونت کلامی و روانی علیه زنان در ایران رتبه اول را دارد. همچنین بر اساس آخرین آمار موجود خشونت خانگی در ایران نسبت به سال ۹۷، ۲۶ درصد افزایش نشان داده است و اکنون خشونت خانگی حدود ۴۶ درصد است.
زهرا نژادبهرام عضو شورای شهر تهران با تاکید بر اینکه هر چند آمار دقیقی در مورد میزان واقعی خشونت علیه زنان در ایران وجود ندارد و تعداد زنانی که به خود جرات شکایت علیه خشونت خانگی را میدهند، چندان قابل ملاحظه نیست، به ایسنا گفت: اما برخی اظهار نظرات مسئولین، نشان از آن دارد که آمار خشونت علیه زنان در ایران بخصوص در ایام کرونا، روند افزایشی داشته است. قتلهای به اصطلاح ناموسی که در یک سال اخیر در جامعه ما به وقوع پیوست زنگ خطر را به صدا در آورده و این نکته را به ما یادآوری میکند که باید پدیده خشونت علیه زنان را جدی گرفته و تدابیر ویژهای برای حل آن اندیشیده شود.
برای نامناسب بودن اوضاع در ایران کافی است بدانید در سال ۹۵ بیشترین آمار قتل در ایران مربوط به قتلهای ناموسی بوده. به نوشته محبوبفر با توجه به اینکه قتلهای ناموسی اخیر در کشور طی مدت سه ماهه نخست سال نسبت به مدت زمان مشابه سال گذشته افزایش معنیداری نشان داده است، تداوم وضعیت موجود میتواند قتلهای ناموسی در کشور را از ۴۵۰ مورد در سال به ۲۷۳۶ مورد در سال ۹۹ افزایش دهد.
پای لنگ آموزش مردان در جامعه مردسالار
سیمین کاظمی، جامعه شناس زنان نیز با بیان اینکه آزار جنسی رفتاری است با ماهیت جنسی که برای طرف مقابل ناخوشایند و بدون در نظر گرفتن خواسته و رضایت اوست و شامل آزار کلامی تا ارتکاب عمل جنسی با تهدید و زور می شود، به ایسنا گفت: آزار جنسی را نمیتوان تنها فیزیکی تصور کرد بلکه به شکلهای دیگری مانند کلامی و رفتارهای آزارگرانه دیگر رخ می دهد و نکته مهم در تشخیص این آزار، عدم رضایت قربانی و آسیب رساندن به او چه جسمی و چه روانی است.
وی افزود: یکی از دلایل این آزارها را میتوان دلایل فرهنگی دانست، فرهنگی که مطابق آن مردان در جامعه میتوانند به هر شکلی خواستههای خود را پیش ببرند و به آنها آموزش درستی داده نشده است.
این جامعه شناس زنان ادامه داد: احساس محق بودن در مردان و تصور اینکه نیاز مردانه برتر است ریشههای فرهنگی دارد که در طی جامعه پذیری جنسیتی شکل می گیرد. معمولا پسربچهها از کودکی این احساس برتری و اولویت داشتن خواسته های شان را به شکل سیگنالهایی از طرف جامعه، خانواده، دوستان و... به اشکال مختلف دریافت میکنند و در مراحل دیگر زندگی هم این را میآموزند که مردها در برقراری رابطه اولویت بر زنها دارند و خواسته و نظر زنان اهمیتی ندارد.
به نظر میرسد زنگ خطر بزرگی بخصوص در این ایام کرونا به صدا در آمده است. بحرانی کم و بیش به حاشیه رفته میتواند چالشی اجتماعی عظیمی در پی داشته باشد و با بدتر شدن وضع اقتصادی، عدم آموزش صحیح افراد و عدم تصویب قوانین حمایتی مناسب از زنان، شیب خشونت علیه زنان در ایران روز به روز تندتر شود و چیزی هم جلوی آن را نگیرد.
نظر شما