به گزارش سلام نو، روزنامه توسعه ایرانی نوشت: نیویورک تایمز میگوید حرف بازگشت بایدن به برجام و برداشتن تحریمها، سادهتر از عملش است. ظریف اما میگوید با سه فرمان اجرایی بایدن، تحریمها لغو میشود. اینکه کدام یک درست بگویند و بایدن در همان ماههای آغازین چگونه عمل کند، نقشی انکارپذیر در تعیین ساکن بعدی پاستور دارد.
۲۸ خرداد ۱۴۰۰ زمان برگزاری انتخابات ریاستجمهوری در ایران است؛ یعنی حدود هفت ماه دیگر. تا پیش از این با بُرد حداکثری که اصولگرایان در انتخابات مجلس داشتند و وضعیت وانفسای کشور، برای بسیاری نتیجه انتخابات ۱۴۰۰ روشن بود؛ دل بریدن از اصلاحطلبان و پیروزی اصولگرایان.
حالا اما معادلات به هم ریخته است. در حالی که خیلیها منتظر تکرار ترامپ بودند، بایدن در انتخابات آمریکا آرای بیشتری کسب کرده و مهیای حضور در کاخ سفید میشود. از اصولگرایان با آن همه شعارهای پرطمطراق و دهانپُرکن در بهارستان کاری برنیامده و عملا مجلس مبدل شده است به «قوه حرافی».
همین حرافیهای بیعمل و شعارهای گلدرشت نخنما که این روزها بسیار نیز از تریبون رئیس مجلس به گوش میرسد، امتیازی منفی برای حضور اصولگرایان در انتخابات ۱۴۰۰ است.
آمریکا به برجام بازگردد، مردم دولتی را میخواهند که مذاکره کند
از سوی دیگر همزمان با ناامیدی از اصولگرایان، بازگشت بایدن به برجام مطرح است. این دو عامل، پیشبینیها درباره رئیسجمهور بعدی را کاملا تغییر میدهد. احمد مازنی، اصلاحطلبی که پیشتر نماینده مجلس بوده است، در این باره به ایسنا گفته است: «همانطور که یکی از دلایل رویکرد مردم به حسن روحانی در سال ۹۲ و لیست امید در سال ۹۴ این بود که توقع داشتند مشکلات ما با دیگر کشورها و به خصوص آمریکا درحد رفع تحریم برطرف شود، الان هم با نتایج انتخابات آمریکا ممکن است در نحوه چینش نامزدهای انتخابات در ایران تحولاتی صورت گیرد.»
شماری از اصولگرایان سعی دارند آب پاکی را روی دست افکار عمومی بریزند و تکلیف را روشن کنند که حتی اگر بایدن نیز رئیسجمهور باشد، مذاکرهای با آمریکا صورت نخواهد گرفت؛ بنابراین ملاکتان برای رأی دادن در ۱۴۰۰، «مهارت مذاکره کردن» نباشد!
او ادامه داده: «اگر سیاست ایالات متحده بازگشت به برجام باشد، افکار عمومی در داخل ایران، دولتی را میطلبد که مهارت مذاکره داشته باشد و تجربه نشان میدهد که گروههای نزدیک به اصلاحات یا مورد حمایت آنان، در این زمینه توانایی بیشتری دارند.»
چه کسی بهتر مذاکره میکند؟
قطعا از همین روست که اصولگرایان که همواره مذاکره را تقبیح میکنند، اکنون تاکید میکنند که اگر مذاکرهکنندگان اصولگراها باشند، اشکالی ندارد. شاهد مثالش نیز گفتگوی چند روز پیش حمیدرضا ترقی، عضو حزب اصولگرای موتلفه است که با اشاراتی تاریخی تصریح کرد که «متأسفانه هر وقت مذاکرات توسط اصلاحطلبان صورت گرفته ما خسارت دیدهایم.» او به مذاکرات بهزاد نبوی درخصوص قراردادها و گروگانها در دولت شهید رجایی اشاره کرد و گفت: «آمریکاییها به راحتی توانستند آن را زیر پا بگذارند و به تعهدات خود عمل نکنند و پولهای ما را پس از آزادی اسرای جاسوس بازنگردانند. پس از آن هم باز در سعدآباد و در سال ۲۰۰۳ دیدیم توافقی صورت گرفت که تمام فعالیتهای هستهای ایران به موجبش تعلیق شد و آنها نیز به تعهدات خود عمل نکردند و زیر بار نرفتند.»
او به مذاکرات مصدق در قبل انقلاب نیز اشاره کرد و افزود که در آن مقطع هم آمریکاییها قول دادند که با اخراج تودهایها از سیستم حکومتی ایران به دولت مصدق کمک کنند. اما نه تنها هیچ کمکی که به او نکردند، بلکه کودتا به راه انداختند.» محمد هاشمی رفسنجانی، عضو پیشین مجمع تشخیص مصلحت نظام با کنایه به بیسرانجامی مذاکرات سعید جلیلی در دوره خود، از اصولگرایان پرسیده بود: «بگویید در کدام مذاکره موفق بودهاید؟» همه این دعواها بر سر این است که چه کسی بهتر مذاکره میکند؟ چراکه اکنون که بایدن در آستانه ورود به کاخ سفید است و احتمال باز شدن باب مذاکره قوت گرفته، کسی که بهتر مذاکره کند، رأی لازم برای دستیابی به پاستور را کسب خواهد کرد.
تحریم یا عُرضه؟
البته اصولگرایان دو گفتمان دیگر را نیز دنبال میکنند؛ اول اینکه آمریکای بایدن تفاوتی با آمریکای ترامپ ندارد و دیگر اینکه موضوع اصلا تحریم و آمریکا نیست؛ بلکه عُرضه دولتمردان است.
در همین ارتباط الیاس نادران، نماینده تهران دیروز در مجلس گفت: «دوگانگیهایی را دولت آغاز کرده است و موضوع تحریم و غیر تحریم را دوباره در آستانه انتخابات کلید میزنند. مسئله، عُرضه داشتن و بیعُرضگی است نه پذیرش تحریم یا قبول مذاکره. معلوم است که کسی تحریم را نمیپذیرد.» عضو کمیسیون برنامه اظهار کرد: «موضوع این است که تحریمها را ذلیلانه بردارند یا عزتمدارانه؛ همه دعوای ما بر سر این نقطه است.»
اظهارات او در حالی است که اصولگرایان تا به حال شمهای از آن عُرضه رویایی که منجر به برداشته شدن «عزتمدانه تحریمها» شود، رو نکردهاند؛ از این رو چندان نمیتوان امید داشت که با رأی دادن به آنها در ۱۴۰۰ بتوان رویایی «عزتمندی و تحریم نبودن» را محقق کرد.
احمد مازنی میگوید: اگر سیاست ایالات متحده بازگشت به برجام باشد، افکار عمومی در داخل ایران، دولتی را میطلبد که مهارت مذاکره داشته باشد و تجربه نشان میدهد که گروههای نزدیک به اصلاحات یا مورد حمایت آنان، در این زمینه توانایی بیشتری دارند
ایران زیر بار مذاکره نمیرود
پیرو همان گفتمان که آمریکای ترامپ و آمریکای بایدن تفاوتی با هم ندارند، شماری از اصولگرایان سعی دارند آب پاکی را روی دست افکار عمومی بریزند و تکلیف را روشن کنند که حتی اگر بایدن نیز رئیسجمهور باشد، مذاکرهای با آمریکا صورت نخواهد گرفت؛ بنابراین ملاکتان برای رأی دادن در ۱۴۰۰، «مهارت مذاکره کردن» نباشد! برای نمونه حسن شجاعی، عضو کمیسیون اصل ۹۰ مجلس در راستای همین گفتمان با تاکید بر اینکه تا آمریکا دست از خوی استعماری و استکباری خود برندارد، ایران زیر بار رابطه و مذاکره با آن نمیرود، تصریح میکند که «رفتار آمریکا نسبت به ایران، تغییر بنیادین نخواهد کرد.» گذشته از نمایندگان مجلس که مدام بر این طبل میکوبند، اصولگرایان در لایههای دیگر مانند ائمه جماعات نیز این گزاره را تقویت میکنند.
گفتمان محبوبیت اصطلاحطلبان نزد دموکراتها
وجه دیگری که پیروزی بایدن بر انتخابات ۱۴۰۰ اثر مستقیم دارد، روابط اصلاحطلبان و دموکراتهاست که اصولگرایان بسیار آن را تقبیح میکنند. هرچند که اصلاحطلبان این روابط را آنگونه که جناح مقابل تعریف میکند، نمیپذیرند؛ اما تندروهای طیف مقابل از هماکنون به شدت مشغول فضاسازی با این گفتمان هستند.
محمدصادق کوشکی، کارشناس مسائل سیاسی و پای ثابت تحلیلهای سیاسی رسانههای اصولگرا، در همین ارتباط چند روز پیش با اشاره به دلخوشی جریان اصلاحات به تیم «جو بایدن» در آمریکا، گفت: «قدرتهای فرامنطقهای تفاوتی میان نیروهای سیاسی ما قائل نمیشوند، اما در حوزه رفتارهای تاکتیکی، به این تفکیک قائل هستند. یعنی دولتهای فرامنطقهای برای نفوذ بیشتر در جامعه سیاسی و اجتماعی ما، ممکن است از یک گروه سیاسی خاص در ایران حمایت کنند.»
او ادامه داده بود: «ممکن است یک فعال یا جریان سیاسی از این مساله احساس شرمساری کند، اما جریان اصلاحطلب نه تنها حس شرمساری ندارد بلکه افتخار هم میکند.»
فؤاد ایزدی که او هم استاد علوم سیاسی و پای ثابت تحلیلهای رسانههای اصولگراست نیز اوایل هفته به مهر گفته بود: «دموکراتها برای انتخابات ۱۴۰۰ طرح و برنامه دارند؛ ممکن است در این برنامه به یک جناح سیاسی در داخل ایران کمک کنند و به جناح دیگر ضربه بزنند. آنها برای این منظور ابزارهایی هم دارند.» او ادامه داده بود: «دموکراتها ممکن است فلان پول بلوکه شده ایران در یک کشور را آزاد کنند تا یک جناح سیاسی در ایران بتواند بگوید ما باید در انتخابات ۱۴۰۰ پیروز شویم زیرا این ما هستیم که میتوانیم پولهای بلوکه شده ایران را آزاد کنیم.» این اظهارات از دو حیث قابل توجه است؛ اگر صحت نداشته باشند به معنی تخریب اصلاحطلبان به نام وابستگی به جریانهای آمریکایی است و اگر صحت داشته باشند به معنی حمایت یکی از دو طیف بزرگ سیاسی آمریکا از اصلاحطلبان در جریان انتخابات ۱۴۰۰ است. در صورتی که اگر ترامپ رأی آورده بود و برای یک دوره دیگر رئیسجمهور آمریکا میماند، انتخابات ۱۴۰۰ ایران نیز تا این حد پیچیده نمیشد. حالا اما آمدن بایدن پیشبینیها را سخت کرده است.
عامل تعیینکننده
اما در واقع باید گفت تعیینکنندهتر از این دعواهای جناحی، عملکرد جو بایدن در قبال برجام است. بایدن وعده داده که به برجام بازمیگردد. بسیاری اما در ایران و آمریکا تاکید میکنند، مکانیزم تحریمها و حتی بازگشت به برجام به گونهای است که به این سادگیها میسر نخواهد بود. نیویورک تایمز روز گذشته در تحلیلی، به همین موضوع پرداخت و نوشت: «در حالی که اعلام تعهد رئیسجمهور منتخب آمریکا به برجام و قول بازگشت به آن برای دیگر امضاکنندگان این معامله خوشحالکننده بود، اما این بازگشت ممکن است خیلی آسان نباشد.»
این روزنامه ادامه داده: «رئیسجمهور ترامپ، به سرعت در حال تلاش است تا تحریمهای آمریکا علیه ایران را افزایش دهد و سلاحهای پیشرفته بیشتری را به کشورهای منطقه بفروشد و این سیاستهایی است که تغییر آن برای رئیسجمهور جدید دشوار خواهد بود.»
اما ظریف نظر دیگری دارد؛ نظری که اگر محقق شود قطعا انتخابات ۱۴۰۰ را تحتالشعاع خود قرار خواهد داد.
نظر شما