سلام نو – سرویس بین الملل: این روزها بخشی از مردم و حتی فعالین سیاسی به بخشی دیگر از مردم انتقاد میکنند که چرا اینقدر به انتخابات آمریکا اهمیت میدهند که زیر و بم انتخابات آمریکا را میدانند و گاها آرای الکترال هر ایالت را هم حفظ هستند؟
به جز این که ایران در ۳ سال گذشته تحت شدیدترین تحریمها از سوی آمریکا بوده و ماندن و رفتن دونالد ترامپ به طور طبیعی برای مردم آن اهمیت دارد، باید پذیرفت که انتخابات آمریکا نه تنها برای ایران و ایرانیان بلکه برای تمام دنیا مهم است.
از عربستان تا اسرائیل، کره شمالی تا کره جنوبی، فرانسه تا انگلیس، از ونزوئلا تا برزیل و از چین تا روسیه انتخابات آمریکا برای تمام کشورهای دنیا مهم است و بر تمام آنها اثر دارد.
خوب یا بد، خوشمان بیاید یا نیاید، آمریکا هنوز قدرت اول دنیا است، هرچند که چین به خصوص در حوزه اقتصادی رقابتی جدی با آمریکا دارد و توانایی کسب رتبه نخست اقتصاد دنیا را دارد. با این همه این آمریکا است که در جمیع جهات اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی حرف اول را دنیا میزند.
همین دلیل کافی است تا انتخابات آمریکا تبدیل به مهمترین انتخابات دنیا شود، به خصوص وقتی دو رقیب جدی آن یعنی چین و روسیه، انتخابات چندان دموکراتی ندارند که رقابت در آن معنا داشته باشد.
چین انتخاباتی درون حزبی دارد که نتیجه آن بعید است چندان متاثر از نظر واقعی مردم باشد و روسیه هم با اینکه انتخاباتی به ظاهر دموکراتیک دارد اما با قَدر قدرتی به نام پوتین رو به رو است که عملا رقابت با آن غیر ممکن است و حتی میتواند حضور خود در کرسی ریاست جمهوری را بعد از هشت سال صفر کند تا دوباره در انتخابات شرکت کند.
مسئله دیگری که باعث اهمیت مضاعف انتخابات ریاست جمهوری آمریکا میشود، قدرت و اقتدار رئیس جمهوری این کشور در مقایسه با دیگر کشورهای دموکراتیک در اعمال تصمیمات خود به ویژه در حوزه سیاست خارجی است. هرچند رئیس جمهور روسیه و چین یا رهبر کره اقتدار و قدرت بیشتری از رئیس جمهوری آمریکا دارند اما رئیس جمهور آمریکا موثرتر و محصول انتخاباتی کاملا دموکراتیک است.
نخست وزیر انگلیس، رئیس جمهور فرانسه و صدراعظم آلمان هیچ کدام قدرت و اقتدار کم نظیر رئیس جمهور آمریکا را ندارند و توسط مجالس خود با محدودیتهای متفاوتی مواجه هستند، در حالی که رئیس جمهور آمریکا تمام قدرت رئیس جمهور ایران و بیشتر از آن را دارد.
همین مسئله باعث میشود تا روی کار آمدن بایدن یا ترامپ یا بوش یا الگور با هم تفاوتهای جدی و مهمی داشته باشد چون با وجود داشتن چارچوب سیاستهای کلان آمریکا و تاثیر اندیشکدهها و مجالس این کشور بر آنها، رئیس جمهور توان قابل توجهی برای تغییر آنها دارد و با توجه به نگاه و ویژگیهای شخصی خود میتواند به شیوههای مختلف آن سیاستها را اعمال کند.
به عنوان نمونه بایدن و ترامپ هر دو دنبال عقب زدن چین، مقابله با چپگرایی در آمریکای لاتین، بیرون رفتن از خاورمیانه و نرمال کردن رفتار ایران هستند، اما شیوه ترامپ تفاوت فاحشی با شیوه بایدن خواهد داشت چون شخصیت و نگاه او به دنیا متفاوت است.
ترامپ شوآف و خودنمایی را دوست دارد، به حقوق بشر، استقرار دموکراسی و قواعد دیپلماتیک اهمیت چندانی نمیدهد و سرعت عمل در به انجام رسیدن پروژههایش را میپسندد. بر همین اساس جنگ پر سر و صدای تعرفه را با چین راه میاندازد، از کودتاچیان ونزوئلا حمایت علنی میکند، فرمانده نظامی ارشد ایران را در عراق ترور میکند و اعراب را برای رابطه با اسرائیل تحت فشار میگذارد.
در مقابل میتوان متصور بود بایدن به جای جنگ تعرفه پر سر و صدا، حوزه رقابت و تخاصم با چین را گسترش و عمق دهد، به هر قیمتی از کودتاچیان حمایت نکند و بر لزوم استقرار دموکراسی تاکید کند، به برجام بازگردد و برای حقوق بشر به ایران فشار بیاورد و فشار فزاینده ترامپ برای عادی سازی روابط بین اعراب و اسرائیل را کم کند و حداقلی از مطلوبات فلسطینان را نیز تامین کند.
از آمریکای لاتین تا خاورمیانه، شرق دور، روسیه و اروپا همه و همه متاثر از تصمیمات آمریکا است، آمریکایی که قدرت نظامی، فرهنگی و سیاسی آن استوار بر دو چیز است؛ اقتصاد و انتخابات.
از یک سو حجم اقتصاد آمریکا با وجود تمام کم و کاستیهایش چنان بزرگ است که حجم اقتصادی آمازون یا اپل با اقتصاد چندین کشور برابری میکند و از سوی دیگر انتخابات آمریکا با تمام ایرادهایش به لطف آزادیای که دارد به رئیس جمهور و سیستم سیاسی این کشور قدرت و اطمینان میبخشد تا گامهای خود را با اطمینان از داخل بردارد.
حالا باید صبر کرد و دید محصول مهمترین انتخابات دنیا پیروزی ترامپ است یا پیروزی بایدن؟ مردم آمریکا تاجر دیوانه را انتخاب میکنند یا سیاستمدار کلاسیک وفادار به ارزشهای آمریکایی؟ دنیا چهار سال دیگر با غیرقابل پیشبینیترین رئیس جمهور دنیا طرف است یا با سیاستمداری کهنهکار؟
نظر شما