به گزارش سلام نو، به مناسبت هفته ناجا روزنامه جامجم گفتوگویی با سردار حسین رحیمی رئیس پلیس پایتخت داشته است که در ادامه میخوانید:
سردار، چه چیزی باعث شد تا خلعت پلیس را به تنکنید؟
این تصمیم به سالهای 60 و زمانیکه تازه دیپلم علوم تجربیگرفته بودم، برمیگردد.آن زمان، اوج روزهای جبهه و جنگ بود و به مصداقکلام مقام معظم رهبری مبنی بر آتش به اختیار بودن، هم پاسدار افتخاری کمیته و هم بسیجی بودم. البته قبل از سال 60 هم به عنوان پاسدار افتخاری در کمیته فعالیت داشتم. بعد از چند سال و با ادغام کمیته و شهربانی، وارد نیروی انتظامی شدم و خدمتگزار مردم در این لباس.
در چه نقاطی از کشور خدمتکردهاید؟
در تهران و روزهاییکه اوج فعالیت منافقان و گروههای معاند بود، درکمیته فعالیت داشتم. در لشکر 17 علیابنابیطالب که قبلا تیپ 17 علی ابن ابیطالب بود هم حضور داشتم و از آن طریق به جبههها رفتم و فرماندهمان هم شهید عزیز زینالدین بود. دراین سالها در استانهای تهران، سیستان و بلوچستان، لرستان، مرکزی،کهگیلویه و بویراحمد، کرمان، قرارگاه عملیاتی مرصاد در جنوب شرق، خدمت کردم. این اواخر، در سیستان بودم و الان هم در تهران مشغول خدمت هستم. در واقع در 13، 14 نقطه کشور همراه با خانواده و بچهها، برای خدمت به جامعه و مردم خانه بدوش بودم.
شرایطکاریتان در این استانها چطور بود؟
از همان ابتدای خدمت، همواره در شرایط سخت، عملیاتی و اجرایی بودم و هرگز شرایط آرامی نداشتم. با اینکه کار بسیار سخت بود، اما با عشق و علاقه و جدیت کارکردم و این عشق همیشه با من بود و هنوز هم است. در حدی که همواره کارم را به همه چیز در زندگی ترجیح دادهام، زیرا امنیت، اصلیترین، ریشهایترین و بنیادیترین نیاز جامعه است و اگر زیر ساختی به نام امنیت نباشد، بخشهای دیگر هم قادر به فعالیت نخواهند بود. به همین علت، برای شقوق و سطوح امنیت، سطح امنیت داخلی بسیار مهم است. بر همین اساس، با بصیرت به شغلم نگاه میکنم و این علاقه برمیگردد به نگاه عمیقیکه به حرفهام دارم.
وقتی به شما اعلام شد که قرار است فرمانده انتظامی این استان شوید، از وجود قاچاقچیان مسلح و تروریستها نترسیدید؟
کسیکه لباس پلیس میپوشد، چنین مسائلی را باید برای خود حل شده بداند. این فرد باید برای انتقال احتمالی از استانی به استان دیگر یا خدمت در استانهای صعبالمعیشه آماده باشد؛ ضمن اینکه خانواده هم باید همراهیکند. با اینکه ممکن است برداشتهایی از سیستان و بلوچستان در ذهن برخی وجود داشته باشد، اما مردم عزیز سیستان و مردم خوب بلوچستان، از بامحبتترین و با معرفتترین مردم ایران هستند و این را از عمق قلبم میگویم. هیچگاه در هیچ نقطه از کشور برای خدمت نترسیدم. حتی با اینکه بخشهایی به من اجازه نمیدادند در جایی خطر کنم، اما ابایی از خطر نداشتم. پلیس حتما باید خطر را بپذیرد تا بتواند امنیت را تامینکند.
فرماندهی در سیستان سختتر است یا در تهران؟
کار فرماندهان سخت است. حتی اگر دو، سه روز مرخصی بگیرد، یک لحظه هم نمیتواند خودش را از حوادثیکه رخ میدهد، دور نگه دارد. باید به موقع فرمان دهد تا یک حادثه تبدیل به غائله و ناآرامی نشود. در تهران، چون تمام حاکمیت، سازمانها و وزارتخانهها در پایتخت است، پلیس بیش از هر نقطه دیگری زیر ذرهبین مردم، مقامات و مسوولان است. ضمن اینکه جرایمیکه در تهران رخ میدهد، پیچیدگیهای ویژهای دارد و مجرمان هم سرسختتر هستند. به جهت سنگینی مسوولیت، کار یک فرمانده در پایتخت بیش از استانهای دیگر مانند سیستان و بلوچستان است.
مهمترین جرمیکه در تهران با آن مواجه هستید، چیست؟
در بحث مبارزه با انواع جرایم، باید به همه چیز توجه داشته باشیم. به هر بخش توجه نکنیم، تبدیل به یک اپیدمی و مشکل جدید میشود. طبیعتا، اصلیترین ماموریتمان، سرقت و مبارزه با سرقت است. در کنار این،آیا میتوانیم مبارزه با اراذل و اوباش را فراموشکنیم؟ خیر. مبارزه با آنانکه امنیت یک محله ومنطقه را مختل میکنند، باید در دستور کار باشد. آیا فرماندهیکه به این ماموریت اولویت میدهد، میتواند در بحث مبارزه با مواد مخدر در بعضی نقاط مثل شوش و مولوی، لحظهای غفلتکند؟ آیا میتوان از ماموریت برقراری و مدیریت ترافیک در تهران غافل بود؟ حتی یک لحظه هم نمیشود. الان شبهای چهارشنبه تا ساعت 12 و یک و شبهای جمعه تا ساعت دو نیمه شب که مردم برمیگردند، همکاران درگیر بحث ترافیک هستند. اگر این حساسیتها،کنترلها و مدیریتها در هر بخش ماموریت نباشد؛ ممکن است یک معضل ایجاد شود. بنابراین همه جرایم مهم است، اما جرایم خشن و آنهایی که بیشتر مردم را آزرده میکند، در اولویت کار ماست.
لابهلای صحبتهایتان از جرمهای پیچیده و مجرمان خاص در تهران صحبتکردید. بیشتر توضیح میدهید.
تهران مرکزیتکشور بوده و شاید 50 تا 60 درصد اقتصاد کشور در پایتخت درحالگردش است. مجرمان با برنامهریزی و اتخاذ تمهیدات خاص مرتکب جرم میشوند و به همین دلیل و در اغلب موارد، آثاریکه معمولا از خود به جا میگذارند، بسیار اندک است. در مقابل و در تهران، ماموران بسیار زبده و توانمندی در اختیار داریم که عملکرد بسیار موفقی داشتهاند و بر همین اساس، سهم تهران را از 29 ، 30 درصد جرایم رخ داده در سه چهار سال اخیر را به 21 درصد رساندیم که اقدام چشمگیری است.
به عنوان یک فرمانده، مهمترین دغدغه شما در پایتخت چیست؟
در شرایط فعلی و افزایش تحرکات اراذل و اوباش، یکی از اولویتهای پلیس، مبارزه با آنان است. با کسی که با گردنکشی و گردنکلفتی، به هر شهروندی تعرض میکند و با حرکات مستانه و رفتارهای زشت خود، امنیت منطقه را بههم میزند، نمیتوان برخورد معمولی داشت. پلیس در کنار دستگاه قضا با آنها قاطعانه برخورد میکند. گردنکشی این مجرمان را تحمل نمی کنیم و در برابرشان کوتاه نیامده و نمیآییم.
مبارزه با سرقت و بهخصوص جرایم و سرقتهای خردکه این روزها آمارش بیشتر شده است، جدیتر دنبال میشود و جز اولویتهای ماست. در بحث مبارزه با مواد مخدر،کوتاه نیامده و نخواهیم آمد، بهخصوص برخورد با مناطقیکه آلودگی بیشتری دارد و جز اولویتهای خاص ماموریتیمان است. در این روزهاکه بحث کرونا مطرح است، آمارها چندان مناسب نیست و این هم ماموریت جدیدی است که به پلیس واگذار شده و بخشهایی مانند پلیس اماکن در حال فعالیت در این بخش است و اصناف نیز کنترل میشود. پلیس راهنمایی و رانندگیکنترل خودروها و حتی اتوبوسهای شرکت واحد را به عهده دارد. همچنین، پلیس راه، تمام سفرها و ترددها را زیرنظر دارد. نمیتوانگفت چه زمانی ماموریتهای پلیسکم یا زیاد میشود، چون اینها همواره در دستورکار پلیس است.
از 20 ، چه نمرهای به امنیت تهران میدهید؟
امنیت به دو بخش عینی و ذهنی تقسیم میشود. در امنیت عینی، وضعیت خوب است و وقتی به عنوان شهروند در شهر تردد میکنید، شاهد نظم و انضباط هستید. امنیت ذهنی، همان احساس امنیت است. حس میکنم در حوزه امنیت عینی، شرایط بسیار ایدهآلی داریم، اما احساس امنیت، یک مقدار پایین است و همواره به دوستان میگوییم که ما هم مانند رسانهها باید بیشتر روی این مسالهکارکنیم. فکر میکنم باید نمره بالای 17 به امنیت بدهیم که البته مردم باید این نمره را بدهند.
تا بحال سرزده بهکلانتریها رفتهاید؟ اوضاع چطور بوده است؟
به تعداد فراوان بازدید سرزده در زمانهای مختلف، حتی نیمهشب و دمصبح داشتهایم. از جلسهکه برمیگردم، اگر فرصتی باشد، بدون اطلاع به محل خدمت همکاران سرکشی میکنیم. بسیاری از شبها و برای تامین امنیت مردم، در محلکار میخوابیم و استراحت میکنیم. نه تنها من، بلکه مدیران دیگر پلیس تهران و فرماندهان دیگر هم بطور مرتب شبانه و غیرمترقبه، سرکشی میکنند. خیلی جاها وضعیت خوب است و خیلی جاها هم ایراد دارد. ضمن اینکه کنتترلهای دیگر هم داریم، اما در مجموع، محاسن بیشتر از معایب است، زیرا همکاران به مسوولیتهای خود اشراف دارند و باکنترلهای لازم، کمتر میتوان ایرادی پیداکرد.
چقدر با ماموران خود دوست هستید و در کنار فرمانده بودن به معیشت آنان اهمیت میدهید؟
اصلیترین سرمایه ما، همکاران، خانواده وفرزندان آنها هستند. در مدتیکه توفیق خدمتگزاری داشتهام، یک دغدغه مهم، معیشت همکارانم بوده است. با توجه به مشکلات اقتصادی موجود، آنطورکه باید نتوانستهایم حق مطلب را در مورد عزیزان ادا کنیم و شرمندهایم، اما در مناسبتهای مختلف مانند ماه مبارک رمضان، عید یا هفته ناجا سعیکردهایم در حد توان، هدیهای هرچند ناقابل تقدیم همکارانکنیم. بطور مثال در هفته ناجا کیف پولی با کمک بانک ملی تهیه میکنیمکه در آن افراد با استفاده از اقساط وکمترین سود، میتوانند لوازم خانگی، صوتی و تصویری خریداریکنند. این کارها بهطورمرتب انجام میشود تا گوشهکوچکی از سختیهایی را که همکاران عزیز متحمل میشوند، جبرانکنیم.
در بحثکرونا، پلیس چقدرکنار مردم و کادر درمان بوده است؟
ابتدا یک تشکر ویژه دارم از پرستاران، پزشکان وتمامکسانی که در این بخش فعالیت میکنند؛ پلیس نیز با تمام وجود تلاش کرده است تا در سطوح مختلف جامعه و بر اساس مصوبات ستاد ملی، در کنار کادر درمان باشد. از روزهای آغاز کرونا، موضوع احتکار اقلامی مانند ماسک، لوازم بهداشتی و دستکش مطرح شدکه پلیس در این بخش خوب درخشید و شاید در هفته اول موضوع را مدیریت کرد. ضمن اینکه شاید بیش از دو میلیون ماسک و دستکش احتکار شده کشفکردیم. بحث فاصلهگذاری اجتماعی، نظارت بر محدودیتهای سفر و کنترل اصناف و واحدهای صنفی برای رعایت پروتکلهای بهداشتی، جزو کارهایی بودکه دنبال کردیم و در چند روز اخیر هم آن را شدت بخشیدیم تا آمار را کاهش دهیم.
پلیسهای تخصصی مانند راهنمایی و رانندگی،گشتهای انتظامی، پلیس راه و پلیس پیشگیری، بحث استفاده از ماسک را کنترل میکنند، محدودیت قائل شدن برای سفرها از پایتخت به نقاط مختلف کشور درحال انجام است، پلیس اماکن، اصناف و واحدهای صنفی را کنترل میکند تا پروتکلهای بهداشتی را رعایت کنند. پلیس مترو از ورود افرادیکه از ماسک استفاده نمیکنند، جلوگیری میکند. انجام اقداماتی از این قبیل، با جدیت دنبال میشود تا گوشهای از بحث مبارزه با کرونا را درکنار تلاشهایکادر بهداشت و درمان مدیریت کنیم.
در خانه هم سردار هستید؟
در خانه سعی کردهام ، همسر و پدر خوبی باشم.
رابطهتان با نوهها چطور است؟
چهار نوه دارم که هر وقت در خانه باشم با آنها بازی میکنم و ارتباط خوبی داریم.
درست است که خیلی وسواسی هستید؟
وسواسی نیستم، دقیق هستم. سعی میکنم موضوعات را بادقت رسیدگی و پیگیری کنم.
اما میگویند، زود رنج هم هستید.
کمی.
*** عدد 300 تجاوز را تائید نمیکنم
به نقل از شما در فضای مجازی گفته شد که کیوان اماموردی به تجاوز به 300 نفر اعترافکرده است. نظر شما چیست؟
وقتی تعداد زیادی از افراد، بحث تجاوز اماموردی را مطرحکردند،کار ما مقداری سخت شد. چون این احتمال را میدادیم او متوجه شده و از کشور فرار میکند. ما سه روز دنبالش بودیم، آنهم در شرایطیکه هیچ سرنخی از او نداشتیم، چون جنایتش را در طول 10 سال انجام داده و بتازگی در مورد آن اطلاعرسانی میشد. تا پاسی از شب وقتی با بچههای پلیس بحث و اقدامات آنان را دنبال میکردیم، نگران این بودیم که نتوانیم متهم را دستگیرکنیم، اما خوشبختانهکارها نتیجه داد و متهم دستگیر شد.کمترین سرنخ از آن در اختیار ما بود. خانوادههایی نگران بودند و ما هرچه پیش میرفتیم به سرنخ نمیرسیدیم، اما وقتی بالاخره به محل نگهداری گروگانهاکهگودالی به اندازه یک چاه بود، رسیدیم خستگیمان در رفت. در رابطه با کشف جرایم مختلف، بهخصوص جرایمیکه سرنخ کمی دارد، مهمترین لحظات وقتی است که میتوانیم جرم را کشف و متهمان را دستگیرکنیم. این فرد، شخصی شیاد و فاسد است، اما من این عدد را اعلام نکرده و آن را تایید نمیکنم. آمارش را باید دستگاه قضا اعلام کند که در حال رسیدگی به پرونده وی است.
*** ماجرای دستگیری اعضای باند مخوف
چه پروندههایی در ذهنتان ماندگار شده است؟
یک پرونده داشتیم که در آن گروهی بسیار پیچیده مرتکب انواع و اقسام جرمها مانند قتل شده بودند. بهطور مثال میآمدند وسط شهر و در آن واحد، از دو بانک سرقت میکردند. این پرونده را مدتی به رده آگاهی و بعد نیروی انتظامی کرمان دادند و در نهایت، فرمانده وقت من را صدا کرد و در مورد این پرونده صحبت کردیم. من هم گفتم این پرونده بطور کامل در اختیار من باشد و کسی هم حق دخالت در آن را نداشته باشد. کار را پیش بردیم و سر 19 روز، ساعت سه بامداد، اولین سرنخ از همسر یکی از مجرمان را که در جایی که کار میکرد، پیدا کردیم تا از این طریق بتوانیم عناصر جرم را پیدا کنیم. آن موقع و در سال 72 این باند را کشف کردیم و در میان آنها، تکتیرانداز کشور و رالیباز هم در گروهشان بود. با دستگیری این گروه، تعدادی از آنان اعدام شدند.
در پرونده دیگری که یادم است، در آخرین سالی که در سیستان و بلوچستان حضور داشتم، بزرگترین قاچاقچی تقریبا کشور را دستگیر کردیم. ظاهرش را که نگاه میکردید، انگار یک آدم بدبخت و بیچاره است . این متهم، با پولهای بهدست آمده خانه میخرید یا ماشین وارد میکرد و در کار پولشویی هم بود.افرادی که همراهش بودند، میگفتند داشتیم از جایی عبور میکردیم که همین فرد یک ساختمان بسیار گرانقیمت دید و گفت فلانی من از این خوشم آمده، این را بخر که به او گفتند این متعلق به خودت است.
نظر شما