مهدی کوشکی با انتشار این عکس نوشت: آن بوسه و آن آغوش قتاله و مقتل بود
در سیر مراکشتن این پرده اول بود
ای بر پدرت دنیا آهسته چه ها کردی
بین منو دیروزم مغلوبه به پا کردی
_
انکه دایٔم هوس سوختن ما می کرد
انکه از هیچ نگاهی به تماشا نرسید
کاش می امد و از دور تماشا می کرد
_
من اسیرم، تو برو شاخ زمینرا بشکن
گور بابای سر و این همه سرگردانی
_
اه اگر سیب نبود عشق چه باید می کرد
من رسیدم که دل از بند دل آویزان شد
رد انگشت تو بر سینه سیب است هنوز
من غلط کرده و مغضوب خداوند شدم
بعد از آن هم که تو با سنگ زدی شیشه شکست
من خریدار تن وجای کمربند شدم
رد انگشت خودت بود ولی ما خوردیم
شوکران از لب لیوان تو خوردن دارد
موج کف کرده و طوفانی و بی و ماه و نگاه
دل به این ورطه ی تاریک سپردن دارد
رد انگشت تو بر گودی فنجان من است
از کجا دست به اینده فالم بردی
همه دیدن که یک سیب معلق دارم
لعنتی پیش خودم زیر سوالم بردی
_
می رود بمب دلم فاجعه اغاز کند
هر کسی دور تر است عاقبت اندیش تر است
#علیرضا_آذر
نظر شما