سلام نو – سرویس فرهنگ و هنر: اکبر عالمی درست مثل رفیق دور و درازش، خسرو سینایی، چشمهایی روشن و چهرهای فتوژنیک داشت و از عشاق صادق سینما بود.
با آن صدای گرم و لحن شیرینش و با برنامه هنر هفتم از خاطرات مشترک بسیاری در دهه هفتاد بود. دورانی که صدا و سیما دهها شبکه نداشت و اکبر عالمی با هنر هفتمش بخشی از مهمترین فیلمهای اروپا و آمریکا را با هنر هفتم به خانههای مردم آورد. بسیاری از علاقهمندان، منتقدین و اهالی سینما از دریچه هنر هفتم او بود که با سینمای جدی آشنا شدند و نقد را فهمیدند.
سالها پیش اکبر عالمی درباره ساختار برنامههای تلویزیونی گفته بود: «دوربین تلویزیون قداست خاصی دارد و نباید با آن شوخی کرد چرا که بینندگان تلویزیون دارای فهم و شعور بالا و آگاهی نسبی نسبت به مسائل روز دنیا هستند و حرکات و گفتار مجری را نیز زیر نظر دارند. به همین دلیل مجری باید اطلاعات کافی در خصوص موضوع برنامهای که قرار است اجرا کند، داشته باشد.»
هنر هفتم را باید در کنار برنامههایی مثل دیدنیها قرار داد. برنامههایی نوستالژیک با مجریهایی که چهره و صدایی گیرا داشتند و به خاطرات جمعی ایرانیان پیوستند.
اکبر عالمی در نهایت پس از هفتاد و پنج سال زندگی درخشان و به علت ابتلا به کرونا در زمان تهیه یکی از فیلمهای مستندش درگذشت. او پس از ابتلا به کرونا به خبرگزاری ایسنا گفت: "هفته پیش برای فیلمبرداری مستندی با سه نفر دیگر از همکارانم به بیمارستانی در تهران رفته بودیم و اگر چه تمام موارد ضروری را رعایت کردیم اما با این حال هر چهار نفر به کرونا مبتلا شدیم."
وی فارغالتحصیل رشته سینما از دانشکده هنرهای دراماتیک و دارای دکترای سینما از انگلستان بود و در زمینه ادبیات و تئاتر هم تحصیلات آکادمیک داشت. او دهها فیلم تبلیغاتی و ۳۱ فیلم مستند از جمله فیلم مستند تولدی دیگر را در کارنامه دارد.
اکبر عالمی به جز سینما و ترجمه و تالیف با کیفیتش در حوزه رنگ، تصویر، انمیشن و عکاسی یک فعالیت درخشان دیگر نیز دارد که باعث شده به گردن تاریخ ایران حق داشته باشد و آن احیای نگاتیوهای کشف شده در کاخ گلستان است..
در سال ۱۳۶۲ از دفتر کاخ گلستان به اکبر عالمی تلفن میزنند. در آن تماس تلفنی شهریار عدل، باستانشناس و کارشناس تاریخ هنر و معماری شناخته شده به عالمی میگوید که مقداری نگاتیو بزرگ فیلم و شیشه عکس از دوران قاجاریه در آرشیو عکاسخانهی سلطنتی کاخ گلستان در ضلع غربی شمسالعماره پیدا شده است و او را برای بازدید از این نگاتیوها دعوت میکند.
در نهایت عالمی با همکاری دوستانش در لابراتوار صدا و سیما فیلمها را احیا میکند و در سال در سال ۱۳۶۲ در حضور کامران شیردل، مستندساز برجسته ایرانی، آنها را در برنامه آن روی سکه شبکه دو تلویزیون که خود اجرایش را به عهده داشت پخش میکند.
او درباره بازخودرهای مثبت آن برنامه میگوید:«استقبال از این برنامه به قدری بود که هفته بعد هم ما همان برنامه را مجدداً پخش کردیم.»
اکبر عالمی در این سالها مسئولیتهایی چون ریاست لابراتوار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و همزمان مسئولیت لابراتوارهای سازمان صدا و سیما در اوایل انقلاب اسلامی ایران، عضویت در شورای عالی کتاب انتشارات سروش (١٣٦٤- ١٣٦٩)، عضو فرهنگستان هنر و فرهنگستان زبان و ادب فارسی (۱۳۷۹ - ۱۳۸۶) و چندین دوره داوری جشنواره فجر را بر عهده داشت.
مرگ اکبر عالمی مرگ غم انگیزی است، نه از این جهت که صرفا یک چهره نوستالژیک و محبوب و کاربلد را از دست میدهیم بلکه از این جهت که اکبر عالمی از نسل هنرمندانِ متعهد، کاربلد و باپرنسیب مثل جلال مقامی و اسماعیل میرفخرایی است. این هنرمندان هیچگاه دادِ هنر متعهد سر ندادند اما متعهدانه هنرمند بودند و بی چشمداشت هنر ایران را ارتقا دادند.
هرچند چهرههایی مثل شجریان، سینایی و عالمی تا زمان زنده بودن میراثشان زنده خواهد ماند، اما فقدان آنها کفه ترازوی هنر و هنرمندان متعهد، مسئول و خردمند را سخت سبک میکند.
نظر شما