به گزارش سلام نو به نقل از رکنا، مادر بیتا روحی که چند سال قبل از پدر بیتا جدا شده بود و به دلیل مشکلات مالی حضانت دخترک را به پدرش سپرده بود،در اولین اظهارات خود به ماموران پلیس گفت:«روز قبل از گم شدن بیتا،دخترم یک روز نزد من مانده بود و غروب آن روز قرار بود نزد پدر و نامادری اش برگردد.برای همین با نامادری بیتا به نام سحر در میدان کلاته ورامین قرار گذاشتم و بیتا را به او تحویل دادم.بعد از آن دیگر از دخترم خبر نداشتم،تا اینکه صبح امروز مادربزرگ پدری بیتا با من تماس گرفت و گفت که با تماس های بی پاسخ به پدر بیتا به نام دانیال نگران آنها شده است.تا الان هم هیچ ردی از آنها در دست نیست.»
پیدا کردن ماشین پدر بیتا
در حالی که تلاش برای پیدا کردن ردی از بیتا و پدر و نامادری اش ادامه داشت،مادر بیتا هم حوالی همان نقطه ای را که آخرین بار بیتا را به نامادری اش تحویل داده بود می گشت.در یکی از همان گشت زدن ها بود که مادر بیتا،ماشین دانیال روحی،پدر بیتا را پشت یکی از باغ های کلاته ورامین پیدا کرد.بعد در همان اطراف لباس های بیتا را پخش و پلا شده روی تپه ها دید.
ضبط و باند و مقداری دیگر از لوازم یدکی ماشین باز شده بود و انگار سارق می خواست با تکاندن لباس های لباس های بیتا مطمئن شود که چیز با ارزشی بین لباس ها پنهان نشده است.
اما همه این ها صحنه سازی قاتل بود برای اینکه با جابجا کردن ماشین دانیال روحی روی جنایت سیاه خود سرپوش بگذارد.
قاتل دستگیر شد
یک هفته بعد از گم شدن بیتا و دانیال و سحر،ماموران پلیس با بررسی پرینت تماس های تلفن قربانیان متوجه شدند که آخرین تماس های دانیال با یکی از دوستان خود برقرار شده بود.دوست دانیال به عنوان تنها مظنون پرونده بازداشت شدو در همان بازجویی های اول به قتل اعتراف کرد.
او در مورد شب حادثه گفت:«آن شب دانیال و همسر و فرزندش در باغ گوجه سبز مهمان من بودند.من موادمخدر مصرف کرده بودم و کمی از حال طبیعی خودم خارج شده بودم.سر شب به خانه خودمان که در همان نزدیکی است رفتم تا برای مهمان هایم غذا بیاورم.وقتی به باغ برگشتم،دانیال در را به روی من باز کرد.همسرش و بیتا در اتاقک ته باغ بودند.وارد باغ که شدم،دانیال ایستاد و در را پشت سر من بست.در همان حال خودم که به خاطر مصرف شیشه حال طبیعی نداشتم،احساس کردم صدای پا پشت سرم نمی شنوم.فکر می کردم نکند دانیال به من مظنون شده است و بخواهد به من آسیبی برساند.همین ترس ناشی از مصرف مواد مخدر سبب شد که یکدفعه با او درگیر بشوم.حتی در آن درگیری دانیال گردن من را هم زخمی کرد اما سرانجام سر او را به لبه جدول باغ کوبیدم و با ضربه های چاقو او را از پا در آوردم.همسرش از صدای درگیری ما دم در باغ آمد.جیغ می کشید و من برای اینکه راز قتل دانیال فاش نشود،گلوی همسرش را هم بریدم.بعد صدای جیغ و گریه بیتا را شنیدم.انگار ترسیده بود.یک تکه آجر دستش گرفته بود و ایستاده بود و جیغ می زد.آجر را از دستش گرفتم و برای اینکه صدای جیغ کشیدنش خاموش شود،دهانش را گرفتم و تیزی را زیر گلویش کشیدم.»
متهم در ادامه اعترافات خود گفت:«بعد هر سه جسد را در همان باغ دفن کردم.بعد برای اینکه ماشین دانیال در اطراف باغ من کشف نشود و کسی به من مظنون نشود،با برادرم تماس گرفتم و گفتم ماشین را سرقت کرده ام.ماشین را به محلی دیگر منتقل کردم و با برادرم لوازم ماشین را باز کردیم.»
با اطلاعاتی که متهم از جنایت هولناک خود در اختیار ماموران قرار داد،اجساد قربانیان بیگناه در باغ گوجه سبز کشف شد و پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری یک استان تهران ارجاع شد.
قاتل به زودی اعدام می شود
متهم در دادگاه سعی می کرد از پذیرش اتهام خود سر باز بزند و از حقیقت طفره می رفت.او در دفاعیات خود سناریوی جدیدی مطرح کرد و با دروغ پردازی گفت:«دانیال و همسرش قصد سرقت اموال من را داشتند.من در حالت توهم ناشی از مصرف مواد مخدر بودم و برای دفاع از خودم آنها را از پای در آوردم.»
اما او نتوانست برای به قتل رساندن بیتا انگیزه ای جز خاموش ماندن راز جنایتش فاش کند و در سوال و جواب قاضی مشخص شد،مصرف مخدر او را در حدی از حال خود خارج نکرده بود که مسلوب الارده باشد و اختیار اعمال خود را نداشته باشد.
به این ترتیب دفاعیات موهوم متهم موثر واقع نشد و قضات شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران،حکم سه بار قصاص را برای متهم صادر کرد.حکم صادر شده در دیوانعالی کشور مورد تائید قضات واقع شد و با ارجاع به واحد ارجاع احکام دادسرای ورامین،شمارش معکوس برای اعدام متهم آغاز شده است.
نظرات