طیبه سیاوشی - مهرماه شش سال پیش اسیدپاشیهای سریالی در اصفهان رخ داد؛ اتفاقی که جامعه زنان را در اصفهان هدف قرار داده بود و موجب ناامنی گسترده در سطح جامعه شد.آسیبهای جسمی این ماجرا برای زنانی که قربانی اسیدپاشی شده بودند، بسیار زیاد بود و تعدادی از این زنان بیناییشان را کاملا از دست دادند.مرضیه ابراهیمی هم یکی از قربانیانی است که حتما او را به خاطر اینکه نیمی از صورتش در جریان اسیدپاشی آسیب دیده است، میشناسید؛ او هم بینایی کامل یک چشمش را در جریان این اتفاقات از دست داده است.
این آسیبهای جسمی غیر از آسیبهای فراوان روحی و احساس ناامنی بود و هست که بعد از آن اتفاقات بر زندگی روزمره زنان در ایران سایه افکند.در واقع این رویدادها به نوعی انتقام از جامعه زنان در ایران بود؛ انتقامگیری بسیار سختی از زنانی کاملا بیگناه که گویا به صورت اتفاقی هم از سوی افراد اسیدپاش انتخاب و مورد هدف قرار گرفته بودند.درواقع اسیدپاشها با هدف قراردادن زنانی کاملا ناشناس که از محل کار به خانه بازمیگشتند یا برای خرید به بیرون از خانه رفته بودند، خودشان را مُحق میدانستند که قانونی را که خودشان وضع کرده بودند، اجرا کنند.عجیب اینکه با تکرار مکرر این حادثه در آن زمان، این اقدام خودسرانه و این اجرای قانون خودنوشته هیچگاه با دستگیری افراد اسیدپاش و ارجاعشان به دادگاه و مراجع قضائی برای مجازات همراه نشد. از مهر ۹۳ تا مهر ۹۹ هیچ فرد اسیدپاشی در جریان اسیدپاشیهای سریالی اصفهان دستگیر یا مجازات نشده است.نگاهی به اخبار اسیدپاشی در ایران نشان میدهد این تنها علایق فردی و تلاش برای اجرای قانون بهزعم اسیدپاشها نیست که موجب رویدادن این اتفاق در جامعه میشود.در سالهای گذشته دلایل گوناگونی برای اسیدپاشی روی زنان وجود داشته است؛ از دادن جواب منفی در خواستگاری تا دادن درخواست طلاق از سوی زنان. در همین سالهای اخیر، حداقل با دو مورد در مجلس آشنا شدم که طرفین بهصورت توافقی از هم طلاق گرفته بودند و بعد از آن مرد روی زن خود اسید پاشیده و به او آسیب زده بود. در بیشتر این موارد هم به نظر میرسد مجرمان و اسیدپاشان گویا چندان ترسی از کیفر ندارند.
آنچه موجب شد تا آمار اسیدپاشی در پاکستان و بنگلادش تا ۳۰ درصد کاهش یابد، اقدامات پیشگیرانهای بود که آنها انجام دادند. در گام نخست دسترسی به اسید را از حالت عمومی خارج کردند و خرید و فرش آن با محدودیتهایی همراه بود؛ چون مردان ممکن بود با هر عصبانیتی بهراحتی بتوانند یک ظرف اسید بخرند و به کسی آسیب برسانند، درحالیکه مثلا درخواست یک کارت ملی به تنهایی میتوانست در این راه ممانعتی ایجاد کند.این طرح که مرضیه ابراهیمی، یکی از قربانیان اسیدپاشی هم از طرفداران اجرای آن بود، در صحن علنی مجلس مطرح شد، ولی به نتیجهای نرسید و رأی نیاورد تا تنها همان اقدامات تنبیهی برای تشدید اسیدپاشی تبدیل به قانون شود.موضوع مهم در همه این سالها و حتی بعد از تصویب این قانون، غلبه همان نگاه مردسالارانه در جامعه است؛ همان نگاهی میخواهد امنیت را از زنان بگیرد و ستم تاریخی به زنان را تشدید کند.
نظر شما