سلام نو – سرویس سیاسی: بخشی از حامیان پرشور گفتمان مقاومت معتقدند در وضعیت کنونی، دیپلماسی به ویژه در قامت گفتوگو با آمریکا سمی مُهلک است. این گروه به طور مشخص در ماجرای مکانیزم ماشه به جای اقدامات دیپلماتیکی که انجام شد معتقد بودند باید از برجام و حتی ان.پی.تی خارج میشدیم تا حساب کار دست آمریکا بیاید.
کلیت این نگاه البته مسئله سابقه داری است. این طیف از سیاستمدارن و کارشناسان اساسا با استدلالهای مختلف ارزش کمی برای دیپلماسی و ارزش کمتری برای نهادهای بین المللی که آمریکا در آنها دست بالا را دارد قائل هستند. همین دکترین و نگاه هم حامی عدم پیوستن به اف.ای.تی.اف بود و معتقدند نباید زیر نظر جایی رفت که از بنیان آمریکا محور است.
اگر کمی وطن دوستی نیز چاشنی این ادبیات شود بیتردید نمیتوان از قشنگی مقاومت موجود در آن چشم پوشی کرد. نبرد با دیو هفت سر آمریکا به قصد زمین زدن شانههایش مسئلهای جذاب و غرور آفرین است، اما تجربه برجام، تجربه تسخیر سفارت آمریکا، تجربه بالا رفتن از دیوار سفارت عربستان و انگلیس و مهمتر از همه تجربه جنگ نشان داده هر نبرد و مقاومتی در نهایت باید در نقطهای به پایان برسد.
این به پایان رسیدن به معنای شکست در جنگ یا مقاومت نیست، بلکه به این معناست که شما از جنگ یا مقاومت یا هر تنش دیگری و دست آوردهای آن به موقع بهره دیپلماتیک ببرید وگرنه با گذشت زمان جنگ یا مقاومت عملا ناممکن میشود و شما دست بالایی را که داشتید از دست میدهید و مجبور میشوید به قواعد طرف مقابل یا طرف ثالث تن دهید.
برای نمونه میتوان به تجربه زمان جنگ نگریست. ایران از آزادسازی خرمشهر تا فتح فاو در چند مرحله پیروزیهای قابل توجهی داشت که باعث شد صدام نیز برای مذاکره ابراز علاقه کند، اما شورمندی فضای کشور، بیتوجهی به دیپلماسی، ضعف شدید دستگاه دیپلماسی و وزیر وقت امور خارجه علی اکبر ولایتی و بدبینی مطلق به نهادهای بین المللی باعث شد تا تمام فرصتهای ایران برای مذاکره با دست پر از دست برود.
حسین علایی، از فرماندهان ارشد سپاه در زمان جنگ که به تازگی با حضور در برنامه چراغ مطالعه درباره کتاب خود گفتوگو کرد در بخشی از سخنان خود با تایید این مسئله که در زمان جنگ بازوی عملیاتی با بازوی دیپلماسی با هم جلو نرفته گفت:
ما به عملیات اهمیت خیلی بیشتری میدادیم تا اقدامات دیپلماتیک و عملیات سیاسی. نه اینکه کار سیاسی نمیکردیم یا مذاکره نمیکردیم یا در کنفرانسها حضور نداشتیم ولیکن اینکه ما بگوییم با استفاده از ظرفیتهای بینالمللی برویم با تکیه بر پیروزیهای نظامی در جبههها جنگ را تمام کنیم، این چنین کاری را در طول جنگ ضعیف میبینید؛ از آغاز تا انتهای جنگ. هیچ موقع ما ظرفیت شورای امنیت سازمان ملل متحد را بهعنوان یک ظرفیت که ما هم از آن خوب استفاده بکنیم تلقی نکردیم. همیشه نگاهمان این بوده که این اعضای شورای امنیت که دشمنان ما هستند.
او دشمنی اعضای شورای امنیت یا دیگر نهادها با ایران را تایید میکند اما میگوید نباید این ظرفیت را چنین بیچون و چرا در اختیار دشمن میگذاشتیم.
او سپس به ماجرای فتح فاو اشاره میکند و میگوید: شما اگر کتاب خاطرات آقای هاشمی رفسنجانی را بخوانید میگوید عملیات فاو را برای ختم جنگ طراحی کردیم. پس دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی کجا بود برای بهرهگیری از این عملیات برای خاتمه دادن جنگ؟
آنچنان که حسین اعلایی نیز میگوید بهرهگیری از این پیروزیها صرفا مذاکره بیفایده یا نشست و برخاست با سازمانها و کشورهای غیر موثر یا اعلام موضع نبود بلکه منظور طرحی بود که جنگ را به سرانجام برساند. اعلایی تاکید میکند که برای پایان جنگ چارهای جز مذاکره با طرف آغاز کننده جنگ یعنی عراق و قدرتهایی چون آمریکا و شوروی نبود و در نهایت نیز طرح شورای امنیت بود که مبنای آتش بس قرار گرفت.
نگاهی به سخنان حسین اعلایی و تجربه جنگ و تجربه برجام نشان میدهد برای پایان دادن به یک مخاصمه، باید با طرف اصلی گفتوگو کرد و از هر مقاومت با طرح خلاقانه بهره برد و گرنه وقت تلف میشود و دست بالا از دست میرود.
در تجربه برجام هم شاهد بودیم که وقتی طرفین راضی شدند به سر میز مذاکره بیایند، گفتوگویی که در هشت سال دولت احمدینژاد یک گام جلو نرفت در دو سال دولت روحانی به نتیجه رسید و حتی رئیس جمهور ایران و آمریکا تماس تلفنی هم برقرار کردند.
اگر همین اتفاق در مذاکرات سعد آباد رخ میداد و ایران آن زمان به جای مذاکره با سه کشور اروپایی مستقیم با آمریکا ارتباط برقرار میکرد آیا امکان به نتیجه رسیدن نبود؟ آن هم با هزینه کمتر و سود بیشتر؟
این گفتوگو و دیالوگ به این معنا نیست که از دشمنی آمریکا، تقابلش با ایران و میل این کشور برای سلطه چشم پوشی کنیم بلکه به این معناست که با وقوف به تمام این مسائل امثال جواد ظریف که دیپلماتهایی کار بلد هستند از مقاومت مردم و امثال حاج قاسم سلیمانی بهره حداکثری را برای به دست آوردن حداکثر منافع ببرند.
نظرات