سلام نو – سرویس سیاسی: حرف امروز و دیروز نیست، از همان روزهای نخست، دولت تدبیر و امید در ارتباط با مردم، رسانهها و نخبگان مشکل داشت. مشکلی که هیچگاه به صورت اساسی حل نشد و تنها با اقدامتی موقتی و سطحی سعی در انکار و سرپوش گذاشتن بر آن شد.
هر چند دولت در برابر صدا و سیما و هم چنین مخالفانش امکانات گستردهای نداشت اما روزنامه ایران، خبرگزاری ایرنا، خبرگزاری برنا، مجموعههای خبری آموزش و پرورش و میراث فرهنگی تنها بخشی از رسانههای رسمی مرتبط با دولت است که در کنار رسانههای اصلاح طلب میتوانست تبدیل به بازوهای قدرتمند اطلاع رسانی دولت شوند، اتفاقی که به دلیل ضعف راهبردی دولت هیچ وقت رخ نداد.
هرچند ایرنا در دوره ضیا هاشمی پر و بال گرفت و روزنامه ایران هم در دوره تیم جدیدش به یک روزنامه فعال بدل شده، اما شیوه اطلاع رسانی دولت هیچ وقت اصلاح نشد و حتی رسانهای مثل ایرنا پس از مدتی موفقیت در فضای رسانهای، با اعمال نفوذ نزدیکان رئیس جمهور و تغییر مدیریت به رسانهای تبدیل شد که در بیشتر روزها محمود واعظی را به عنوان تیتر یک یا دو خود دارد!
به مهمترین رخدادهای دولت تدبیر امید نگاه کنید. از برجام در دولت نخست تا کرونا که در حال حاضر در جریان است دولت هیچ راهبرد مشخصی در حوزه ارتباط با مردم ندارد و از دست آوردهای کم و زیاد خود برداشتی نمیکند.
رخدادهای برجام از توییتهای ظریف و منابع اروپایی و یکی دو خبرنگار شناخته شده ایرانی مستقر در محل برجام گزارش میشد و در نهایت دولت اینقدر در تبیین دست آوردهای برجام ضعیف عملکرد که خوانش آمریکا و خوانش دلواپسان به خوانش رسمی برجام تبدیل شد. بعد که کار از کار گذشت رسانههای دولت به تقلید از کانالهای تلگرامی یادشان افتاد که اینفوگراف درست کنند.
ضعف دولت در تبیین دست آوردهایش در دور نخست آن چنان گسترده بود که برای ارائه گزارش به مردم کانالهای تلگرامی حامی خود را شناسایی کرد و به لطف آنان توانست گزارش نسبتا درستی به مردم دهد. اگر همان کانالهای مستقل و خودجوش نبودند بعید بود دولت حسن روحانی میتوانست تغییرات ملموس حاصل از دولت خود را به درستی به گوش مردم برساند.
امتداد این ناتوانی در اطلاع رسانی را میتوانید در ارائه گزارش درباره سه یپروزی مهم دیپلماتیک اخیر ایران علیه آمریکا مشاهده کنید. حالا که فضا بر دولت تنگ شده، توئیتهای ظریف عادی شده و به لطف سستی دولت تلگرام فیلتر شده، دیگر کانال تلگرامی وجود ندارد تا صدای دولت باشد و تیتر یک شدن این خبر در روزنامه ایران و ایرنا هم تاثیر در جامعه ندارد.
اما اگر فکر میکنید تنها ایراد اطلاع رسانی و روابط عمومی دولت در این گونه مسائل خلاصه میشود سخت در اشتباه هستید. فاجعه وقتی بزرگتر میشود که در هر مسئله کوچک و متاسفانه بزرگی چند صدا از دولت بیرون میآید.
به چند رخداد مهم اخیر مرتبط با دولت در حوزه کرونا که نگاه میکنیم میبینیم از هر سویی کسی از طرف دولت اظهار نظر میکند یا اعلام نظر زود هنگام باعث بیاعتباری دولت شده. نخست کنکور بود که وزیر بهداشت از طریق اینستاگرام از تاخیر در کنکور خبر داد، اما آخر کار مشخص شد دولت و ستاد کرونا موافق این کار نیستند و ندانم کاری وزیر داوطلبان را تحت فشار گذاشت.
بعد هم ماجرای محرم و هیاتهای عزاداری بود که هر کسی از قول خود شیوه و شیوهنامهای را منتشر میکرد و چیزی که دیرتر از همه منتشر شد و کمتر دیده شده شیوه نامه دولت بود.
دست آخر هم که فاجعه صندوقهای ETF، دارا دوم و گشایش اقتصادی بود که با اطلاع رسانی بیمورد و زود هنگام باعث ترمز بورس و سقوط آن شد.
تمام این اتفاقات در حالی میافتد که دولت و ستاد کرونا هر کدام سخنگو دارند اما گاهی وزیر و گاهی رئیس دفتر رئیس جمهور در حکم سخنگوی دولت، وزارت خارجه یا ستاد و نهادهای دیگر ظاهر میشوند.
هفت سال گذشته و هنوز که هنوز است دولت تدبیر و امید آن وقت که باید حرف بزند زبان ندارد، آن جا که باید سکوت کند توان نگاه داشتن زبان را ندارد. در نهایت هم وقتی تلاش میکند در زمان درست و در مکان درست زبان بگشاید چنان پرلکنت سخن میگوید که انسان آرزو میکند کاش این بار هم سکوت کرده بود.
از دولت تدبیر و امید، حسن روحانی، نوبخت، واعظی و علی ربیعی که گذشت، اما قطعا مطالعه تجربه این دولت در حوزه روابط عمومی و اطلاع رسانی، درسی بزرگ به دولتهای آینده خواهد داد که چگونه با مردم حرف بزنند.
نظر شما