سلام نو – سرویس سیاسی: هر چقدر هم که دلواپسان به روی خودشان نیاورند، هر چقدر که از برجام مرده سخن بگویند، هر چقدر مدعی شوند که سر جواد ظریف در برجام کلاه رفته و برجام چیزی جز خسارت و دردسر نیست باز هم نمیتوانند انکار کنند که برجام نیم بند و مرده و ناکارآمد باعث شد تا آمریکا در کمترین فاصله ممکن دو پاسخ محکم و حداکثری منفی از شورای امنیت دریافت کند.
اما همچنان حملات دلواپسان به برجام متوقف نمیشود. از جمله سید نظام الدین موسوی، نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی با حمله به برجام در توییتر خود مینویسد:
" از دیگر شاهکارهای برجام، یکی این است که طبق بندهای ۳۶ و ۳۷ اگر خود ایران هم بخواهد از عدم اجرای تعهدات طرفهای دیگر شکایت کند، پس طی مراحل کمیسیون مشترک و وزرای خارجه، نهایتاً در مرحله تصمیم گیری شورای امنیت(بدلیل حق وتو آمریکا) دوباره تحریمهای سابق برمیگردد. بله! برجام این است."
اصولگرایانِ دو روز قبل، دلواپسان دیروز و انقلابیهای امروز هرچند در ظاهر تلاش میکنند ایرادات ریز، جزئی و فنی به برجام وارد کنند و از جایگاه کارشناسی به نقد آن بنشینند ولی هرگاه سخنی میگویند یا طرحی ارائه میکنند بیشتر نقاط ضعف خود را عیان میکنند.
به جز اظهارات نظام الدین موسوی که نشان میدهد او از ساز و کار ماشه و چگونگی کارکرد بندهای ۳۶ و ۳۷ اطلاع ندارد، طرح چند روز پیش دلواپسان درباره خروج ایران از برجام هم نشان داد که آنها در چنین طرحهای مهمی از حداقل توان کارشناسی هم استفاده نمیکنند و میتوانند از قلب بهارستان به آمریکا پاس گل دهند.
هیچ کس ادعا ندارد که برجام بیعیب و نقص است یا در آن آمریکا و اروپا هیچ امتیازی دریافت نکردند، بلکه مسئله این جا است که ایران با توجه به موقعیتی که داشت یکی از بهترین نتایج ممکن را در برجام به دست آورد. آن چنان که محمدرضا باهنر در یکی از مصاحبههای خود گفت ظاهرا مطلوب نظام این بود که "ما با برجام ۱۰ گل به طرف بزنیم و هیچ گلی نخوریم اما در نهایت ۷ گل زدیم و دو گل هم خوردیم."
آمریکا تروریست، بیرحم و دشمن قسم خورده ما است، اما این مسئله باعث تغییر این واقعیت نمیشود که این کشور در کنار چین دو قدرت نخست امروز جهان هستند. آمریکا هرچند آن قدرت پس از جنگ جهانی نیست و در حال افول است، اما این به این معنا نیست که در موضع ضعف مطلق قرار دارد.
در مذاکره با چنین کشوری که اقتصادی قدرتمند و نیروی نظامی نیرومندی دارد و ساز و کارهای حقوق بین الملل نیز عموما در خدمتش هستند نمیتوان انتظار داشت بدون امتیاز دادن امتیازی گرفت، بلکه میتوان انتظار داشت با کمترین گل خورده بیشترین گل ممکن را زد، کاری که جواد ظریف انجام داد.
مسئله دیگر این است که بالاخره منتقدین برجام باید دو چیز را بپذیرند. نخست آن که برجام خوب یا بد! فتح الفتوح یا ترکمانچای تصمیم نظام بود و این چنین نبود که اراده علی لاریجانی یا حسن روحانی به تنهایی بتواند چنین تصمیمی را به نظام تحمیل کند یا سیستم تصمیمگیری نظام را دور بزند.
مسئله دوم هم آن است که جنازه برجام یا آن چیزی که برایان هوک، نماینده ویژه آمریکا در امور ایران، از آن به عنوان بخار برجام یاد میکند نه تنها از تمام مذاکرات امثال سعید جلیلی دست آورد بیشتری برای نظام داشته بلکه بیش از بسیاری از توافقات بین المللی دیگر برای آمریکا مایه دردسر شده است.
آمریکای دوران ترامپ توافقات سیاسی، اقتصادی و محیط زیستی مختلفی را ترک کرد، زیر میزهای بسیاری زد و قول و قرارهای بسیاری را به سادگی نقض کرد، اما برای هیچ کدام اندازه برجام هزینه نداد. ترامپ صبح تصمیم میگرفت که از یک پیمان خارج شود و این امر با کمترین هزینه سیاسی و تنها با چند اعتراض ممکن بود.
ماجرای برجام اما متفاوت بود. آمریکا بیشترین سرزنش را به خاطر خروج از برجام دریافت کرد و با پاسخهای منفی متعددی رو به رو شد و حالا هم با وجود همدلی اروپا با تمدید تحریم تسلیحاتی ایران از کانالهای دیگر با پاسخ منفی آنها برای فعال سازی مکانیزم ماشه و تمدید مستقل تحریم تسلیحاتی در کانال برجام مواجه شده.
دلواپسان اعتراف نمیکنند، اما واقعیت این است جنازه برجامی که محمد جواد ظریف را مسئول اصلی آن میدانند بیشترین حد انزوا برای آمریکا را به ارمغان آورده و کاری را کرده که متکیها و جلیلیها حتی اگر میخواستند هم نمیتوانستند به سرانجام برسانند.
نظر شما