به گزارش سلام نو به نقل از ایلنا، رئیس مرکز آمار ایران در گزارشی تحلیلی به دلایل و شواهد سازگاری آمارهای اشتغال و رشد اقتصادی ایران پرداخت.
«جواد حسین زاده» در گزارشی با محوریت تحلیل دلایل و شواهد سازگاری آمارهای اشتغال و رشد اقتصادی ایران نوشت: نرخ رشد اقتصادی و
نرخ بیکاری از مهمترین متغیرهای کلان اقتصادی بوده که همواره بهعنوان اهداف سیاستی مورد توجه برنامه ریزان و سیاستگذاران بوده است. طبق نظریههای اقتصادی انتظار میرود بین این دو متغیر رابطه عکس برقرار باشد یعنی در صورت رشد اقتصادی مثبت که به معنای واقعی افزایش تولید ناخالص داخلی است، تقاضا برای نیروی کار افزایش یافته و با افزایش اشتغال، نرخ بیکاری کاهش یابد و بالعکس.طبق اطلاعات طرح نیروی کار مرکز آمار ایران، نرخ بیکاری جمعیت ۱۵ ساله و بیشتر از ۱۲٫۲ درصد در سال ۱۳۹۷ به ۱۰٫۷ درصد کاهش یافته است، یعنی نرخ بیکاری در سال ۱۳۹۸ نسبت به سال ۱۳۹۷ کاهش ۱٫۵ واحدی داشته است.طبق اطلاعات حسابهای ملی مرکز آمار ایران نرخ رشد اقتصادی سال ۱۳۹۸ معادل رقم 7- درصد و رشد اقتصادی بدون نفت رقم ۶.۰- درصد بوده است.بنابراین بر اساس آخرین آمار و اطلاعات، علیرغم رشد اقتصادی منفی در سال ۱۳۹۸ شاهد کاهش نرخ بیکاری نیز هستیم در حالی که طبق مدلهای اقتصادی رابطه نرخ بیکاری و رشد اقتصادی عکس یکدیگر بوده و انتظار می رفت شاهد افزایش نرخ بیکاری میبودیم. در این گزارش تلاش میشود دلایل این موضوع بررسی شود.این گزارش شامل پنج بخش است. در ابتدا نکات عمومی نظام آمارهای رسمی کشور بیان میشود. در بخش دوم، مفاهیم بازار کار و آخرین نتایج طرح نیروی کار مورد بررسی قرار میگیرد. در ادامه، مشابه همین نکات برای حسابهای ملی و نرخ رشد اقتصادی ارائه میشود. در بخش چهارم پس از بررسی رابطه این دو متغیر، دلایل و نحوهی ارتباط این دو متغیر نیز با استفاده از آمارهای موجود به تفصیل مورد بررسی قرار میگیرد و در انتها نتیجهگیری و توصیههای سیاستی ارائه خواهد شد.
حسابهای ملی به روش مخارج
هزینه مصرف نهایی خانوار: در فصل زمستان سال ۹۸، رشد مصرف نهایی خانوارهای کشور به قیمت ثابت با روند کاهشی، 3.8- درصد مواجه بوده است که نسبت به دیگر فصول سال ۹۸ مخصوصاً فصل بهار، اندکی بهبود را نشان میدهد. البته با وجود بهبود مصرف خانوار در فصل زمستان ۹۸ نسبت به فصل مشابه سال قبل میتوان اذعان داشت که همچنان اثرات تورمی از طریق افزایش شاخص بهای کالاها و خدمات مصرفی، منجر به کاهش مصرف نهایی حقیقی خانوار شده و رشد متوسط قیمتها از رشد مصرف خانوار به قیمت اسمی پیشی گرفته است.رشد مصرف نهایی خانوار به قیمت ثابت در سال ۹۸ معادل 5.4- درصد است که بیشترین سهم از این کاهش مربوط به کاهش شدید مصرف نهایی خانوار در فصل بهار ۹۸ است. با بررسی مصرف نهایی خانوار در سال ۹۸ دو دلیل برای کاهش بیشتر مصرف نهایی خانوار در فصل بهار ۹۸، نسبت به سه فصل تابستان، پاییز و زمستان ۹۸ قابل ملاحظه است:اول آنکه رشد مصرف نهایی خانوار در فصل بهار سال گذشته یعنی بهار سال ۹۷ رقمی مثبت و معادل 3.7 درصد است، بدین خاطر که در این فصل نرخ تورم تک رقمی بوده و هنوز روند کاهشی مصرف خانوار به قیمت حقیقی شروع نشده بود. همانگونه که در نمودار ذیل مشاهده میشود روند افزایش قیمتها در بهار۹۷ افزایشی نبود و شتاب تورمی ثابتی در سه ماهه بهار ۹۷ دیده میشود. این شتاب تورمی از تابستان ۹۷ آغاز میشود.
شکل ۱- نرخ تورم مصرف کننده خانوارهای کل کشور در ۱۲ ماه منتهی به هر ماه
دلایل سازگاری آمارهای اشتغال و رشد اقتصادی در اقتصاد ایران
معمولاً انتظار داریم با کاهش تولید ناخالص داخلی، که منجر به کاهش تقاضا برای نیروی کار می شود، نرخ بیکاری افزایش یابد. طبق قانون اوکان به ازای هر ۲٫۵ درصد رشد اقتصادی، نرخ بیکاری به میزان یک درصد کاهش مییابد (و بالعکس) بر اساس این قانون، بین رشد اقتصادی و نرخ بیکاری رابطه معکوس وجود دارد ولی آیا این قانون در اقتصاد ایران برقرار است؟مطالعات انجام شده وجود رابطه منفی بلندمدت بین نرخ بیکاری و رشد اقتصادی در اقتصاد ایران را تأیید میکند و نشان میدهد که در کوتاه مدت رابطه علی یکطرفهای از موجودی سرمایه به تولید ناخالص داخلی برقرار است. نکتهای که در تحلیل روابط بازار کار و رشد اقتصادی حائز اهمیت بوده، تفکیک تحلیل کوتاه مدت و بلندمدت است.
در شکل ۲ نرخ بیکاری و نرخ رشد اقتصادی (با نفت و بدون نفت) برای سالهای ۹۸-۱۳۹۱ نشان داده شده است.
همانطور که در شکل ۲ مشاهده میشود در بازه زمانی ۸ سال اخیر، رابطه معناداری بین رشد اقتصادی و نرخ بیکاری وجود ندارد و علیرغم وجود نوسانات زیاد در نرخ رشد اقتصادی، نرخ بیکاری واکنشی به این نوسانات نداشته است.معمولاً انتظار بر این است که در زمان رونق و رشد اقتصادی، اشتغال افزایش یافته و بیکاری کاهش یابد و با وقوع رکود، اشتغال در کشور کاهش یافته و بیکاری افزایش یابد که دادههای نرخ بیکاری و رشد اقتصادی در سالهای اخیر این رابطه را تأیید نمیکند.در جمع بندی این گزارش نوشته شده است: بهطور کلی برقراری رابطه عکس بین نرخ بیکاری و رشد اقتصادی در اقتصاد ایران در بلندمدت تا حدودی تأیید میشود ولی در کوتاهمدت انعطافپذیری بازار کار ایران در مواجهه با شوکهای اقتصادی بسیار کم است. که طبق نتایج گزارش حاضر دلایل این موضوع را میتوان از دو منظر عرضه و تقاضای نیروی کار ذکر نمود:
سمت عرضه نیروی کار
بالا بودن هزینه تعدیل نیروی کار ایران موجب کاهش انعطافپذیری بازار کار در مواجهه با نوسانات اقتصادی شده است به گونهای که بسیاری از بنگاههای اقتصادی در شرایط رکود به جای کاهش تعداد کارکنان، با کاهش دستمزد و ساعات کار به شرایط رکود واکنش نشان میدهند.وجود اثر کارگران ثانویه، این افراد در شرایط معمول، خارج از نیروی کار هستند اما در شرایط رکود به دلیل کم شدن درآمد نانآور اصلی خانوار (به علت کاهش دستمزد و ساعات کاری وی)، وارد بازار کار میشوند و باعث ایجاد اثر ضد چرخهای در نرخ بیکاری و نرخ مشارکت میشود. ارتباط بین چرخههای تجاری و نرخ مشارکت نیروی کار هم چنین میتواند توسط اثر جویندگان دلسرد توضیح داده شود. اثر جویندگان دلسرد توضیح میدهد که در دوران رکود بسیاری از افراد بیکار یافتن شغل را تقریباً غیر ممکن مییابند و بنابراین منصرف میشوند. این کارگران به جای تحمل هزینههای مرتبط با فعالیتهای جستجوی شغلی، تصمیم میگیرند که از بازار کار خارج شوند. در نتیجه نرخ مشارکت نیروی کار روند همجهت با چرخههای تجاری خواهد داشت و در زمان رکود کاهشیافته و در زمان رونق افزایش مییابد.چرخههای تجاری هر دو اثر کارگران ثانویه (ضد چرخه) جویندگان دلسرد (موافق چرخه) را تولید خواهد کرد.بنابراین، در صورتیکه اثر کارگران ثانویه غلبه کند، وضعیت رکودی اقتصاد، افراد بیشتری را به ورود به بازار کار ترغیب میکند و این افراد، افرادی هستند که در تأمین معیشت خانوار به کمک نانآور اصلی میآیند. در صورتیکه اثر جویندگان دلسرد غالب باشد، نرخ بیکاری بالا در اقتصاد، بسیاری از افراد را متقاعد میکند که به یافتن شغل پایان دهند و از بازار کار خارج شوند. پس رابطه منفی یک به یک بین نرخ رشد اقتصادی و بازار وجود ندارد و باید به خالص این دو اثر توجه شود.یکی دیگر از دلایل عدم وجود رابطه منفی یک به یک بین نرخ رشد اقتصادی و بیکاری، وجود دو اثر متفاوت رشد اقتصادی بر نرخ بیکاری است. به عبارت دیگر نرخ رشد اقتصادی دو اثر درآمدی و جانشینی بر نرخ مشارکت و در نتیجه نرخ بیکاری دارد. اثر جانشینی نرخ رشد اقتصادی منجر به افزایش نرخ مشارکت و کاهش نرخ بیکاری میشود و اثر درآمدی منجر به کاهش نرخ مشارکت و در نتیجه افزایش نرخ بیکاری میشود بنابراین برآیند این دو اثر چگونگی تأثیر نرخ رشد اقتصادی بر نرخ بیکاری را مشخص خواهد نمود.
یکی دیگر از دلایل واکنش متفاوت نرخ بیکاری به نوسانات اقتصادی، ترکیب وضعیت شغلی شاغلان کشور است. به گونهای که با کمتر بودن سهم افراد مزد و حقوقبگیر از کل شاغلین و بیشتر بودن سهم شاغلین کارفرما و کارکن مستقل، تغییرات نرخ بیکاری غالباً اثرضد چرخههای تجاری خواهد داشت. از مشخصههای برجسته اقتصاد ایران وابستگی زیاد رشد اقتصادی به موجودی سرمایه و سهم اندک سایر عوامل تولید از جمله نیروی کار در رشد اقتصادی است. بنابراین به دلیل سهم پایین عامل نیروی کار در رشد اقتصادی، رابطه نرخ بیکاری در رشد اقتصادی، در ایران ضعیف است.در اقتصاد ایران اثر مستقیم و غیر مستقیم نفت در رشد اقتصادی بسیار بالاست. در بلندمدت اثر غیر مستقیم درآمدهای نفتی در رشد اقتصادی بالاست و در کوتاهمدت و شرایط خاص تحریمی و یا لغو تحریم، اثر مستقیم نفت از کانال ارزش افزوده بخش نفت در رشد اقتصادی بسیار بالاست. با توجه به اشتغالزایی اندک بخش نفت و ثبات ظرفیتهای اشتغال آن در طی سالیان متمادی، ارتباط رشد اقتصادی خصوصاً در شرایط تحریمی با اشتغال و بیکاری قطع میشود.در دوران کاهش درآمدهای نفتی، اقتصاد ایران با کاهش شدید تشکیل سرمایه مواجه میشود با توجه به وابستگی زیاد رشد اقتصادی به موجودی سرمایه، در این دوران رشد اقتصادی نیز کاهش مییابد. در صورتی که همانگونه که اشاره شد اشتغال تحت تأثیر این کاهش قرار نگرفته و بعضاً برای جبران کاهش موجودی سرمایه بر تابع تولید، از نیروی کار بیشتری هم استفاده میشود.بررسی آمارها نشان میدهد که در طی سالیان اخیر به جز در سالهای برجام و تحریم، رابطه منطقی بین نرخ بیکاری در رشد اقتصادی برقرار بوده است. اما بهواسطهی تحریمهای بینالمللی و نقش زیاد بخش نفت، این رابطه در سالهای برجام و تحریم قطع شده است. در صورت بازسازی رشد اقتصادی و خروج اثرات تحریم سالهای ۱۳۹۷ و ۱۳۹۸ از رشد اقتصادی به الگوی بلندمدت که در آن رابطه عکس بین نرخ بیکاری و رشد اقتصادی وجود دارد بر خواهیم گشت.
حسابهای ملی به روش مخارج
هزینه مصرف نهایی خانوار: در فصل زمستان سال ۹۸، رشد مصرف نهایی خانوارهای کشور به قیمت ثابت با روند کاهشی، 3.8- درصد مواجه بوده است که نسبت به دیگر فصول سال ۹۸ مخصوصاً فصل بهار، اندکی بهبود را نشان میدهد. البته با وجود بهبود مصرف خانوار در فصل زمستان ۹۸ نسبت به فصل مشابه سال قبل میتوان اذعان داشت که همچنان اثرات تورمی از طریق افزایش شاخص بهای کالاها و خدمات مصرفی، منجر به کاهش مصرف نهایی حقیقی خانوار شده و رشد متوسط قیمتها از رشد مصرف خانوار به قیمت اسمی پیشی گرفته است.رشد مصرف نهایی خانوار به قیمت ثابت در سال ۹۸ معادل 5.4- درصد است که بیشترین سهم از این کاهش مربوط به کاهش شدید مصرف نهایی خانوار در فصل بهار ۹۸ است. با بررسی مصرف نهایی خانوار در سال ۹۸ دو دلیل برای کاهش بیشتر مصرف نهایی خانوار در فصل بهار ۹۸، نسبت به سه فصل تابستان، پاییز و زمستان ۹۸ قابل ملاحظه است:اول آنکه رشد مصرف نهایی خانوار در فصل بهار سال گذشته یعنی بهار سال ۹۷ رقمی مثبت و معادل 3.7 درصد است، بدین خاطر که در این فصل نرخ تورم تک رقمی بوده و هنوز روند کاهشی مصرف خانوار به قیمت حقیقی شروع نشده بود. همانگونه که در نمودار ذیل مشاهده میشود روند افزایش قیمتها در بهار۹۷ افزایشی نبود و شتاب تورمی ثابتی در سه ماهه بهار ۹۷ دیده میشود. این شتاب تورمی از تابستان ۹۷ آغاز میشود.
شکل ۱- نرخ تورم مصرف کننده خانوارهای کل کشور در ۱۲ ماه منتهی به هر ماه
دلایل سازگاری آمارهای اشتغال و رشد اقتصادی در اقتصاد ایران
معمولاً انتظار داریم با کاهش تولید ناخالص داخلی، که منجر به کاهش تقاضا برای نیروی کار می شود، نرخ بیکاری افزایش یابد. طبق قانون اوکان به ازای هر ۲٫۵ درصد رشد اقتصادی، نرخ بیکاری به میزان یک درصد کاهش مییابد (و بالعکس) بر اساس این قانون، بین رشد اقتصادی و نرخ بیکاری رابطه معکوس وجود دارد ولی آیا این قانون در اقتصاد ایران برقرار است؟مطالعات انجام شده وجود رابطه منفی بلندمدت بین نرخ بیکاری و رشد اقتصادی در اقتصاد ایران را تأیید میکند و نشان میدهد که در کوتاه مدت رابطه علی یکطرفهای از موجودی سرمایه به تولید ناخالص داخلی برقرار است. نکتهای که در تحلیل روابط بازار کار و رشد اقتصادی حائز اهمیت بوده، تفکیک تحلیل کوتاه مدت و بلندمدت است.
در شکل ۲ نرخ بیکاری و نرخ رشد اقتصادی (با نفت و بدون نفت) برای سالهای ۹۸-۱۳۹۱ نشان داده شده است.
همانطور که در شکل ۲ مشاهده میشود در بازه زمانی ۸ سال اخیر، رابطه معناداری بین رشد اقتصادی و نرخ بیکاری وجود ندارد و علیرغم وجود نوسانات زیاد در نرخ رشد اقتصادی، نرخ بیکاری واکنشی به این نوسانات نداشته است.معمولاً انتظار بر این است که در زمان رونق و رشد اقتصادی، اشتغال افزایش یافته و بیکاری کاهش یابد و با وقوع رکود، اشتغال در کشور کاهش یافته و بیکاری افزایش یابد که دادههای نرخ بیکاری و رشد اقتصادی در سالهای اخیر این رابطه را تأیید نمیکند.در جمع بندی این گزارش نوشته شده است: بهطور کلی برقراری رابطه عکس بین نرخ بیکاری و رشد اقتصادی در اقتصاد ایران در بلندمدت تا حدودی تأیید میشود ولی در کوتاهمدت انعطافپذیری بازار کار ایران در مواجهه با شوکهای اقتصادی بسیار کم است. که طبق نتایج گزارش حاضر دلایل این موضوع را میتوان از دو منظر عرضه و تقاضای نیروی کار ذکر نمود:
سمت عرضه نیروی کار
بالا بودن هزینه تعدیل نیروی کار ایران موجب کاهش انعطافپذیری بازار کار در مواجهه با نوسانات اقتصادی شده است به گونهای که بسیاری از بنگاههای اقتصادی در شرایط رکود به جای کاهش تعداد کارکنان، با کاهش دستمزد و ساعات کار به شرایط رکود واکنش نشان میدهند.وجود اثر کارگران ثانویه، این افراد در شرایط معمول، خارج از نیروی کار هستند اما در شرایط رکود به دلیل کم شدن درآمد نانآور اصلی خانوار (به علت کاهش دستمزد و ساعات کاری وی)، وارد بازار کار میشوند و باعث ایجاد اثر ضد چرخهای در نرخ بیکاری و نرخ مشارکت میشود. ارتباط بین چرخههای تجاری و نرخ مشارکت نیروی کار هم چنین میتواند توسط اثر جویندگان دلسرد توضیح داده شود. اثر جویندگان دلسرد توضیح میدهد که در دوران رکود بسیاری از افراد بیکار یافتن شغل را تقریباً غیر ممکن مییابند و بنابراین منصرف میشوند. این کارگران به جای تحمل هزینههای مرتبط با فعالیتهای جستجوی شغلی، تصمیم میگیرند که از بازار کار خارج شوند. در نتیجه نرخ مشارکت نیروی کار روند همجهت با چرخههای تجاری خواهد داشت و در زمان رکود کاهشیافته و در زمان رونق افزایش مییابد.چرخههای تجاری هر دو اثر کارگران ثانویه (ضد چرخه) جویندگان دلسرد (موافق چرخه) را تولید خواهد کرد.بنابراین، در صورتیکه اثر کارگران ثانویه غلبه کند، وضعیت رکودی اقتصاد، افراد بیشتری را به ورود به بازار کار ترغیب میکند و این افراد، افرادی هستند که در تأمین معیشت خانوار به کمک نانآور اصلی میآیند. در صورتیکه اثر جویندگان دلسرد غالب باشد، نرخ بیکاری بالا در اقتصاد، بسیاری از افراد را متقاعد میکند که به یافتن شغل پایان دهند و از بازار کار خارج شوند. پس رابطه منفی یک به یک بین نرخ رشد اقتصادی و بازار وجود ندارد و باید به خالص این دو اثر توجه شود.یکی دیگر از دلایل عدم وجود رابطه منفی یک به یک بین نرخ رشد اقتصادی و بیکاری، وجود دو اثر متفاوت رشد اقتصادی بر نرخ بیکاری است. به عبارت دیگر نرخ رشد اقتصادی دو اثر درآمدی و جانشینی بر نرخ مشارکت و در نتیجه نرخ بیکاری دارد. اثر جانشینی نرخ رشد اقتصادی منجر به افزایش نرخ مشارکت و کاهش نرخ بیکاری میشود و اثر درآمدی منجر به کاهش نرخ مشارکت و در نتیجه افزایش نرخ بیکاری میشود بنابراین برآیند این دو اثر چگونگی تأثیر نرخ رشد اقتصادی بر نرخ بیکاری را مشخص خواهد نمود.
یکی دیگر از دلایل واکنش متفاوت نرخ بیکاری به نوسانات اقتصادی، ترکیب وضعیت شغلی شاغلان کشور است. به گونهای که با کمتر بودن سهم افراد مزد و حقوقبگیر از کل شاغلین و بیشتر بودن سهم شاغلین کارفرما و کارکن مستقل، تغییرات نرخ بیکاری غالباً اثرضد چرخههای تجاری خواهد داشت. از مشخصههای برجسته اقتصاد ایران وابستگی زیاد رشد اقتصادی به موجودی سرمایه و سهم اندک سایر عوامل تولید از جمله نیروی کار در رشد اقتصادی است. بنابراین به دلیل سهم پایین عامل نیروی کار در رشد اقتصادی، رابطه نرخ بیکاری در رشد اقتصادی، در ایران ضعیف است.در اقتصاد ایران اثر مستقیم و غیر مستقیم نفت در رشد اقتصادی بسیار بالاست. در بلندمدت اثر غیر مستقیم درآمدهای نفتی در رشد اقتصادی بالاست و در کوتاهمدت و شرایط خاص تحریمی و یا لغو تحریم، اثر مستقیم نفت از کانال ارزش افزوده بخش نفت در رشد اقتصادی بسیار بالاست. با توجه به اشتغالزایی اندک بخش نفت و ثبات ظرفیتهای اشتغال آن در طی سالیان متمادی، ارتباط رشد اقتصادی خصوصاً در شرایط تحریمی با اشتغال و بیکاری قطع میشود.در دوران کاهش درآمدهای نفتی، اقتصاد ایران با کاهش شدید تشکیل سرمایه مواجه میشود با توجه به وابستگی زیاد رشد اقتصادی به موجودی سرمایه، در این دوران رشد اقتصادی نیز کاهش مییابد. در صورتی که همانگونه که اشاره شد اشتغال تحت تأثیر این کاهش قرار نگرفته و بعضاً برای جبران کاهش موجودی سرمایه بر تابع تولید، از نیروی کار بیشتری هم استفاده میشود.بررسی آمارها نشان میدهد که در طی سالیان اخیر به جز در سالهای برجام و تحریم، رابطه منطقی بین نرخ بیکاری در رشد اقتصادی برقرار بوده است. اما بهواسطهی تحریمهای بینالمللی و نقش زیاد بخش نفت، این رابطه در سالهای برجام و تحریم قطع شده است. در صورت بازسازی رشد اقتصادی و خروج اثرات تحریم سالهای ۱۳۹۷ و ۱۳۹۸ از رشد اقتصادی به الگوی بلندمدت که در آن رابطه عکس بین نرخ بیکاری و رشد اقتصادی وجود دارد بر خواهیم گشت.
نظر شما