او کنار آتش نشسته و دستانش را روی شعلهها گرفته بود تا گرم شود. من که نقشه قتل را از قبل برنامهریزی کرده بودم به آرامی از کنارش برخاستم و پشت سرش قرار گرفتم. برادرزنم نیز نظارهگر این صحنه بود تا من کار را شروع کنم. در یک لحظه چاقو را بیرون کشیدم و ضرباتی به پشت گردنش زدم! «براتعلی» که هنوز گیج بود به پشت روی زمین افتاد و در همین حال برادرزنم کنار سر او زانو زد و بینی و دهانش را گرفت تا خفه شد و ...
به گزارش سلام نو، «خراسان» در ادامه نوشت: اینها بخشی از ماجرای یک جنایت هولناک است که با ریزبینی و هوشیاری قاضی شعبه ۴۰۷ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد از لابه لای اوراق یک پرونده جعل سند بیرون کشیده شد. راز این جنایت زمانی لو رفت که خواهر مرد ۴۵ سالهای در پاییز سال ۹۷ ماجرای گمشدن برادرش را به پلیس گزارش داد و ادعا کرد که مستاجر ۳۸ ساله برادرش، آگهی فروش خانه او را در سایت دیوار اعلام کرده است. این در حالی بود که مستاجر ادعا داشت خانه را حدود یک ماه قبل از «براتعلی» (صاحبخانه) خریده است!
این پرونده با توجه به اهمیت ماجرا در شعبه ۴۰۷ دادسرای عمومی و انقلاب و زیر نظر قاضی محمدرضا جعفری مورد کنکاشهای قضایی قرار گرفت ولی خبری از صاحبخانه نبود! همین موضوع ظن قاضی را برانگیخت و بدین ترتیب پرونده مذکور در حالی زیر ذرهبین فرضیههای متفاوت ورق خورد که «جواد» (مستاجر) مدعی بود اثر انگشت صاحبخانه زیر قولنامه وجود دارد و او منزل نقلی را به مبلغ ۴۵ میلیون تومان به نام همسرش خریده است.
با توجه به اینکه صاحبخانه مردی سابقهدار بود اثر انگشت وی با اثر انگشت زیر قولنامه مطابقت داشت اما بنگاهدار مورد ادعای جواد، خرید و فروش این خانه را انکار میکرد. این ماجرا در حالی به معمایی پیچیده تبدیل شد که جواد با دلایل انکارناپذیری اثبات میکرد صاحبخانهاش فردی سابقهدار است و مدتهای زیادی را در کمپهای ترک اعتیاد به سر برده! اکنون نیز شاید در یکی از زندانهای کشور یا مراکز ترک اعتیاد باشد!
با آنکه تحقیقات برای یافتن صاحبخانه گمشده مدتی به طول انجامید اما هوشیاری مقام قضایی، این پرونده را وارد مرحله جدیدی کرد. او دستور داد کارآگاهان پلیس آگاهی خراسان رضوی، «پریسا» و «جواد» (زوج مستاجر) را به طور جداگانه مورد بازجوییهای تخصصی قرار دهند چرا که او از نحوه گفتار و حرکات متهمان پرونده جعل، به وقوع جنایتی وحشتناک رسیده بود.
چند ماه بعد بالاخره بازجوییها نتیجه داد و راز یک قتل هولناک فاش شد. «پریسا» در لابه لای اظهاراتش گفت: شبی «جواد» به خانه آمد و خونهایی را که روی شلوارش ریخته بود تمیز کرد! و ...
در همین حال «جواد» نیز به قتل صاحبخانه با همدستی برادرزنش اعتراف کرد و سپس به دستور قاضی جعفری متهمان برای بازسازی صحنه قتل به محل جنایت واقع در کمربندی سبز مشهد هدایت شدند. در آغاز بازسازی صحنه قتل، ابتدا سروان عظیمی مقدم (افسر پرونده) به تشریح خلاصهای از محتویات پرونده و اعترافات متهمان در مراحل بازجویی پرداخت و سپس «جواد-ظ» در مقابل دوربین قوه قضاییه قرار گرفت و در شرح ماجرای جسد ۹ انگشتی گفت: معتاد بودم و زمانی که با همسر دومم ازدواج کردم از سوی خانوادهام نیز طرد شدم به طوری که حتی نمیتوانستم اجاره منزل را بپردازم. وقتی دیدم صاحبخانه نیز مردی مجرد و سابقهدار است و کسی را هم ندارد تصمیم گرفتم خانه اش را با یک قولنامه صوری بالا بکشم! سپس با طرح یک نقشه زیرکانه، او را به یک مرکز ترک اعتیاد معرفی کردم و آنها نیز او را به کمپ بردند اما «براتعلی» که به ماجرا مشکوک شده بود متصدی کمپ را تهدید کرد و او نیز از من خواست براتعلی را از آنجا ببرم وگرنه صاحبخانه را رها میکند! این بود که نقشهام را با برادرزنم در میان گذاشتم و در هفدهم مهرماه سوار بر موتورسیکلت به کمپ رفتیم. براتعلی را سوار موتور کردیم و به بهانه خرید مواد مخدر به طرف شهرآباد به راه افتادیم. در نزدیکی پل بزرگ کمربندی ایستادیم تا نقشه قتل را اجرا کنیم و به بهانه گرمشدن، آتش روشن کردیم تا بعد از آن به سراغ خردهفروش مواد مخدر برویم!
متهم این پرونده جنایی که در حضور قاضی جعفری جزئیات این جنایت وحشتناک را تشریح میکرد در ادامه اعترافاتش افزود: در یک لحظه پشت سر «براتعلی» قرار گرفتم و در حالی که او دستانش را روی شعلههای آتش گرفته بود ضربات چاقو را بر گردنش زدم. سپس برادرزنم (ناصر) کنار سرش نشست واو را خفه کرد. برای اینکه از مرگش اطمینان پیدا کنیم دو نفری دست و پای مقتول را گرفتیم و از دیوارهای با ارتفاع حدود ۷ متر به پایین پرت کردیم. من با چاقو انگشت سبابه صاحبخانهام را قطع کردم و داخل پلاستیک گذاشتم و با خودم به خانه بردم. وقتی اثر انگشت را زیر قولنامه زدم، آن را به همراه چاقو داخل چاه انداختم! اما روز بعد برای مخفیکردن جسد، دوباره به محل رفتیم. کاپشن مشکیرنگ «براتعلی» را روی جسدش انداختم و با بیل او را در همان محل دفن کردیم! تا اینکه ماجرای قولنامه صوری لو رفت و دستگیر شدم.
با توجه به اینکه هر کدام از متهمان به طور جداگانه محل دفن جسد را به کارآگاهان نشان دادند اما جسدی پیدا نشد تا اینکه با راهنماییهای قاضی اسماعیل عندلیب (معاون دادستان مرکز خراسان رضوی) جستوجوها برای یافتن بقایای جسد با استفاده از سگهای جسدیاب ادامه یافت و در نهایت چند تکه استخوان در فاصله حدود ۱۰ متری محل دفن جسد کشف شد.