مهم‌ترین دست سرحدی زاده ایستادگی بر سر حقوق کارگران در سال‌های نخست انقلاب است که منجر به ایجاد مجمع تشخیص مصلحت نظام شد. ماجرای این اختلاف به سال 1366 و مسأله حق بیمه کارگران کارگاه‌های زیر ۵ نفر مربوط می‌شد. 

سلام نو – سرویس سیاسی: بعد هشت دهه زندگی که نزدیک به پانزده سال در زندان‌های رژیم شاه گذشت بالاخره ابوالقاسم سرحدی‌زاده دارفانی را وداع گفت تا یکی دیگر از چهره‌های تاریخ ساز انقلاب چهره در نقاب خاک کشد.

سرحدی‌زاده بعد از سکته مغزی‌ای که در میانه مجلس ششم داشت به خاطر بیماری از دنیای سیاست دور شد و امروز بسیار از مردم حتی نام او را نمی‌شناسند، اما وزیر کار دولت میرحسین موسوی بی‌تردید مهم‌ترین، کارگری‌ترین و محبوب‌ترین وزیر کار تاریخ جمهوری اسلامی بود.

او کسی بود که پای فشاری‌اش بر حقوق کارگران باعث شکل‌گیری مجمع تشخیص مصلحت نظام شد. او تنها وزیر کاری بود که هم در عمل و هم در حرف در طرف کار و کارگر ایستاده بود.

او هیچ وقت کارگری نکرده، همان طور که هیچ وقت هم مدرک تحصیلی بالاتر از دیپلمی نداشت. در جواب این که چرا کارگری نکرده یا مدرک بالایی ندارد یک پاسخ مشترک داشت، حضور در زندان.

وقتی در مجلس حاضر شد طعنه می‌زدند که با مدرک دیپلم می‌خواهد وزیر کار شود، نجابت کرد و نگفت که مگر نفر قبلی‌اش دکتری داشت که او داشته باشد اما گفت که اگر چهارده سال زندان نبود به جای دیپلم دکتری داشت.

او درباره کارگر نبودنش هم گفت: «من که زندانی بودم، چه کارگری؟ اما اتفاقا بیکاری را تجربه کرده ام. بیکاری خیلی سخت است و واقعا اگر آدم در بیکاری بتواند سلامت بیرون بیاید، خیلی کار بزرگی کرده است. چرا که بیکاری منشا خیلی از خطرات و فسادها و سرنگونی‌ها است.»

اما چرا او چنین زندان طولانی مدتی را تحمل کرد؟ بعد از سید محمدکاظم موسوی بجنوردی که رهبر حزب ملل اسلامی بود ابوالقاسم سرحدی‌زاده در کنار محمدجواد حجتی کرمانی و چند نفر دیگر از شناخته‌شده‌ترین اعضای این حزب چپ‌گرای مسلمان مسلح بودند که توسط حکومت پهلوی دستگیر و به اعدام محکوم شدند، اما در نهایت با یک درجه تخفیف حبس‌های چند ده ساله گرفتند.

حبس‌های پرفشار و طاقت فرسایی که اثرش هنوز با چهره‌هایی چون حجتی کرمانی و بجنوری همراه است، آن‌چنان که با سرحدی‌زاده نیز همراه بود.

او از اداره زندان‌ها تا سپاه و مجلس شورای اسلامی خدمات بسیاری انجام داد اما بی‌تردید شهرت او به خاطر حضورش در وزارت کار و نوع خاص نگاهش به کارگران بود.

او مشکلات کار و کارگر در ایران را گره خورده با سیاست می‌دانست و معتقد بود تا مسئله سیاسی حل نشود به حل مسئله اقتصادی هم امیدی نیست.

او با اشاره به مشکلات کارگران در ایران گفته بود: در کشورهای دیگر یک نظمی وجود دارد که همیشه اگر کارگری بخواهد برای کارفرمایی کاری انجام دهد، باید زندگی آن کارگر تامین شده باشد تا بتواند کاری کند. در کشور ما آن قدر حواس کارگر به فشارهای معیشتی معطوف است که اصلا ایمنی و آرامشی ندارند و هیچ روحیه‌ای هم که بتوانند به کار بپردازند و انگیزه برای کار آن‌ها وجود داشته باشد، وجود ندارد. البته قانون کار در یکی از موادش اشاره کرده که باید دستمزد کارگران براساس آن نرخ تورمی که بانک مرکزی اعلام می‌کند، پرداخت شود اما ما هیچ وقت نتوانستیم این موضوع را اجرا کنیم.

مهم‌ترین دست آورد او اما ایستادگی بر سر حقوق کارگران در سال‌های نخست انقلاب است که منجر به ایجاد مجمع تشخیص مصلحت نظام شد. ماجرای این اختلاف به سال 1366 و مسأله حق بیمه کارگران کارگاه‌های زیر ۵ نفر مربوط می‌شد. در آن زمان شورای نگهبان بر اساس نگاه شرع خود اجبار کارفرما به پرداخت حق بیمه را خلاف شرع می‌دانست و وزارت کار برعکس این نظر، تأکید داشت که چنین کاری هم شرعی و هم قانونی است.

در نهایت پافشاری هر دو طرف به دیدگاه خود باعث شد تا مرحوم هاشمی رفسنجانی نامه‌ای به امام بنویسد و چاره‌جویی کند. امام در پاسخ به نام رئیس وقت مجلس شورای اسلامی دستور تشکیل جمعی را می‌دهد که به تشکیلات امروزی مجمع تشخیص منجر می‌شود.

او پس از وزارت نیز دغدغه کارگران را داشت و از ستون‌های خانه کارگر و بنیانگذار و اولین دبیرکل حزب اسلامی کار بود با این همه بعد از بیماری به مرور به حاشیه سیاست رفت و به بهانه بیماری حتی از اظهار نظر سیاسی نیز دوری جست. هرچند بهانه اصلی او برای این رویکرد بیماری و دوری جستن از استرس بود اما از معدود گفت‌وگوهای به جا مانده از او مشخص است که چریک سابق از فضای سیاسی دل چرکین است.

حالا ابوالقاسم سرحدی‌زاده در حالی رخ در نقاب خاک کشید که وزارت کار بیش از همیشه از کارگران دور است و خانه کارگر نیز با تشکیلاتی که باید باشد فاصله معنا داری دارد.

درگذشت او با پیام‌های تسلیت رنگارنگی همراه شد. از پیام تسلیت همدلانه ربیعی تا پیام مفصل و پرمهر خاتمی که خلاف خلاصه‌گویی‌ها معمولش بود. اما احتمالا بیشترین غم برای یار دیرین او موسوی بجنوردی بود که دوست پنجاه و پنج ساله خود را در غربت حاصل از کرونا به خاک سپرده.

کد خبرنگار: ۱
۰دیدگاه شما

برچسب‌ها

پربازدید

پربحث

اخبار عجیب

آخرین اخبار

لینک‌های مفید