به گزارش سلام نو، 24آنلاین نوشت: «آقایون اجازه بدهند و نظم جلسه را رعایت کنند؛ صحبتهای آقای ظریف تمام بشود بعدش فرصت دارید که نوبت شما رسید اخطار بدهید... «آقای صفایی بفرمایید! الان وقت اخطار نیست، خطارتان بماند برای بعد از صحبتهای وزیر...» «آقای نیکبین!؛ آقای نیکبین بشینین آقا!... آقای کریمی اجازه بدید صحبت ایشون تموم بشه بعد نوبت نماینده هم هست...»
این جملات برای نه یک مبصر کلاس درس بلکه رئیس قوه مقننه است که در اولین حضور وزیر خارجه دولت روحانی در مجلس شورای اسلامی خطاب به نمایندههای تندرو گفت. نمایندگانی که نسبت به مهمانشان در بهارستان در فحاشی و داد و فریاد کم نگذاشتند. آنان با اهانت به محمدجواد ظریف و دروغگو نامیدن سکاندار دستگاه سیاستخارجی کشورمان که روزهای سختی را پس از خروج ترامپ رئیس جمهور آمریکا از برجام سپری میکند؛ انتقادات بسیار زیادی را حتی در بین اصولگرایان برانگیختند.
محمد جواد ظریف هم که با صبر و لبخند به توهینها و دادزدن تعدادی از نمایندگان واکنش نشان میداد، وقتی دید به طور مکرر حرفهایش توسط آن عده قطع میشد و نمیگذارند بقیه صحبتهایش را بیان کند؛ به ناچار سرش را به سمت بالا گرفت و به رئیس مجلس که با فاصله حدود یک متری بالاتر از او در جایگاه رئیس مجلس نشسته بود، نگاه کرد تا با زبان بیزبانی از محمدباقر قالیباف به عنوان رئیس پارلمان بخواهد به این میزبانها آداب میهمانداری را یادآوری کند. آن لحظه قطعا برای قالیباف سخت بود که تصمیم بگیرد چه واکنشی داشته باشد. آیا میبایست همکاران نامهربان و آدابندان خود را مورد شماتت قرار میداد یا که باید با سکوت خود، مهر تایید بر رفتار زشت آنها زده و از این طیف از منتقدان دولت در مجلس حمایت میکرد؟ منتقدانی که خودش نیز قبل از ورود به مجلس در قامت آنان ظاهر شده و خیلی صریح و بیپروا به رئیس دولت دوازدهم که رقیب دیروز و پریروزش در انتخابات ریاستجمهوری 92 و 94محسوب میشد؛ بارها طعنه زده و عملکرد دولت روحانی را به تندی مورد نقد قرار داده بود.
قالیباف البته بعد از اینکه هشتم خرداد به عنوان رئیس مجلس انتخاب شد و کار خود را آغاز کرد؛ از شدت هجمههایش به دولت و وزرا کاست و در اولین نطق خود تاکید کرد: « مجلس یازدهم خود را نماینده همه مردم ایران میداند» با این وجود، آن دقایقی که ظریف مورد بیمهری مجلس یازدهم قرار گرفت، باید یک تصمیم سخت میگرفت؛ یعنی انتخاب میکرد به مرام تندروهای «فراکسیون مردمی نیروهای انقلاب اسلامی» و نواصولگرایان مجلس یازدهم که او را با 230 رای رئیس مجلس کردند، وفادار بماند یا اینکه مثل همیشه نیمنگاهی به 1400 داشته و از همین اوایل کار مجلس یازدهم، حساب خود را از رویکرد افراطی جاری در اردوگاه این بخش از اصولگرایان که اکثریت مجلس را در دست دارند، جدا کند.
رویای نشستن بر صندلی ریاست حتی اگر بجای قوه مجریه، قوه مقننه باشد، رویایی بود که سرانجام برای محمدباقر قالیباف تعبیر شد اما هنوز یک ماه و نیم از رئیسمجلس شدن او نگذشته که باید گفت بارویکردی که این مجلس علیه اعضای دولت روحانی در پیش گرفته، قطعا روزهای دشواری را تا رسیدن به سال 1400 پیشرو خواهد داشت. دشوارتر و سختتر از آنچه که یکشنبه 15 تیر 99 و هنگام اولین حضور وزیر خارجه کشورمان در بهارستان بر او گذشت؛ زیرا همه ناظران سیاسی هدف غایی او را نه ریاست مجلس بلکه ریاست قوه مجریه میدانند و بر این باورند که قالیباف به طور موقت ساکن بهارستان شده و رویای سکونت در پاستور همچنان به قوت قبل با او همراه است.
محمدباقر قالیباف تجربه 12 ساله حضور در شهرداری تهران را دارد و داوطلبشدنش برای تصدی کرسی عالیترین مقام اجرایی کشور یعنی ریاست جمهوری اگرچه بخاطر عدم اقبال مردم، شکست خورد اما در تمام 3 دورهای که به عنوان یکی از کاندیداهای انتخابات ریاستجمهوری در سالهای 84 ، 92 و 96 در کنار رقبای اصولگرایش قرار گرفت، در کل جزو افراد "غیرتندرو" شناخته میشد چرا که رویکرد عقبه حامی او در مقایسه با جریان سیاسی حامی محمود احمدینژاد ، سعید جلیلی و ابراهیم رئیسی در بخش میانهروی طیف اصولگرایی جای میگرفت. علاوه بر این خود قالیباف هم به عنوان یک تکنوکرات اصولگرا شناخته میشود که مزاج سیاسیاش چندان با افراطیگری سازگار نیست و عملکردش هم وقتی که 12 سال شهردار تهران بود موید این ادعا است.
قالیباف تاکنون موفق نشده به آروزی دیرینهاش یعنی رئیس جمهوری شدن دست یابد تا اینکه د ر تاریخ دوم اسفند 98 چرخ روزگار به نفعش چرخید و سرانجام به عنوان نماینده مردم تهران توانست به مجلس شورای اسلامی راه یابد. البته این در شرایطی رخ داد که فقط 42.5 درصد مردم در انتخابات مجلس یازدهم شرکت کردند و همین باعث شد تا رکورد کمترین مشارکت به مجلس یازدهم اختصاص یابد. قالیباف نیز با کسب یک میلیون و ۲۶۵ هزار و ۲۸۷ رأی، به عنوان نفر اول از حوزه انتخابیه تهران، ری، شمیرانات و اسلامشهر از شهر تهران راهی بهارستان شد و میزان مشارکت مردم تهران در این دوره از انتخابات مجلس ۲۵/۴ درصد بود.
در چنین شرایطی همانطور که قبل و بعد از انتخابات این دوره از مجلس پیش بینی میشد قالیباف جدیترین گزینه برای ریاست مجلس یازدهم بود؛ گزینهای بلامنازعه در مجلسی که اکثریت آن را اصولگرایان تشکیل دادهاند؛ اصولگرایانی که در آن هم طیف سنتی مانند میرسلیم حضور دارد و هم نمایندگان طیف تندروهای اصولگرا که به جبهه پایداری معروفند و از اقبال بد قالیباف بخش اعظم بهارستانیها را در این دوره تشکیل دادهاند. این نمایندگان که به "دلواپسان" نیز مشهورند؛ وقتی قالیباف را به عنوان رئیس مجلس برگزیدند،از او انتظار همراهی با سیاستشان را داشته و دارند. "مبصر مجلس" شاید جدیترین نقشی است که این افراد برای قالیباف تعریف کردهاند. اما حالا قالیباف مجبور است اگر میخواهد که موقعیت خوبی برای انتخابات ریاست جمهوری 1400 داشته باشد، خود را از فضای افراطگرایانه مجلس یازدهم دور کند زیرا او به عنوان یک کانیدای با سابقه در انتخابات ریاستجمهوری این را به درستی درک کرده و دریافته که تندروها شاید صدایشان بلند باشد اما این صدای بلند برای مردمی که قرار است رئیس دولت انتخاب کنند؛ خوشایند نیست؛ برای همین قالیباف چاره ای ندارد جز اینکه هرچه زودتر تصمیم خود را بگیرد و اگر سودای پاستورنشینی دارد نسبت خود با این جریان را شفاف کند.