اگر ترامپ موافق به کسب دوباره کرسی ریاست جمهوری شود هرچند شاید اقتصاد آمریکا از منظر داخلی در کوتاه مدت تا حدی بهبود پیدا کند اما از یک سو نابرابری در ایالت متحده تقویت می‌شود و از سوی دیگر آمریکا صحنه رقابت اقتصادی در جهان را به چین و بعد روسیه واگذار می‌کند.

سلام نو – سرویس بین الملل: روزی که دونالد ترامپ در قامت نامزد انتخابات ریاست جمهوری آمریکا ظاهر شد و به عنوان رقیب هیلاری کلینتون پا به میدان رقابت گذاشت از خود به عنوان یک معامله‌گر حرفه‌ای و تاجر نام برد و اولویت اصلی خود را بهبود اقتصاد آمریکا عنوان کرد.

حضور ترامپ در کاخ سفید هم با همین اولویت هم‌راه بود. دنیا دونالد ترامپ را با خروج از برجام و دیگر معاهده‌های بین‌الملل و کنش‌های پیش بینی ناپذیر می‌شناسد، اما آمریکایی‌ها او را با مواضع اقتصادی و البته مواضع نژاد پرستانه‌اش به یاد می‌آورند. این برنامه‌های اقتصادی روی به کار گرفتن کارگران آمریکایی، توسعه کشاورزی، حذف قوانین دست و پاگیر و اصلاح مالیاتی متمرکز بود.

ترامپ در سال 2016 برنامه‌های اقتصادی خود را با تأکید بر بازنگری در قوانین مالیاتی اعلام کرد. وی در برنامه‌های اقتصادی خویش، آمریکایی سازی را مقدم بر جهانی‌سازی دانست و تاکید کرد که اولویتش ایجاد شغل برای آمریکایی‌ها است و وعده ایجاد 25 میلیون شغل جدید در آمریکا را داد.

ترامپ در ستادهای انتخاباتی خود اعلام کرد که نرخ رشد اقتصادی این کشور را به حدود 4 درصد خواهد رساند، در حالی که نرخ رشد در سال‌های بعد از بحران 2008، حدود ۲.۱ درصد بود.

به هر شکلی که بود ترامپ تا حد زیادی به تحقق وعده‌های اقتصادی خود نزدیک شده بود، اما درگیری با چین و ظاهر شدن شبح کرونا بر سر جهان هر چه ترامپ بافته بود را پنبه کرد. هرچند حالا وضعیت اشتغال در حال بهبود است ولی در سه ماه گذشته بیش از 45 میلیون آمریکایی شغل خود را از دست داده‌اند.

گرچه ترامپ پیش‌بینی کرده که رشد اقتصادی آمریکا در سه ماهه سوم سال "خارق‌العاده" باشد، اما بسیاری از کارشناسان و بانک مرکزی آمریکا اعتقاد دارند انقباض اقتصادی و نرخ بیکاری بالا حداقل تا پایان سال میلادی جاری ادامه خواهد داشت.

این در حالی است که پیش از آغاز کرونا و تعطیل شدن بسیاری از کسب و کارها، نرخ بیکاری در آمریکا حدود ۳/۵ درصد بود که کم‌ترین میزان در ظرف نیم قرن گذشته توصیف می شد.

چیزی که موقعیت ترامپ و البته آمریکا را بدتر می‌کند بحران برآمده از مرگ جورج فلوید به دست نیروی پلیس این کشور است، بحرانی که هنوز مهار نشده.

به باور تحلیلگر نشنال اینترست این اعتراضات دیگر تنها به مرگ جورج فلوید به دست پلیس نیست و اعتراض به اقتصاد بی‌رحم و چپاول‌گر، فقر رو به رشد، بدهی‌های بالا، خشنوت گسترده و فرصت‌های اقتصادی‌ای است که هر روز کم‌تر می‌شوند.

کارولوس روآ در ادامه با اشاره به بحران‌های عمیق آمریکا تاکید می‌کند که برای اصلاحات اجتماعی و اقتصادی آمریکا به توافق بزرگ و جدید در سطح داخلی نیاز است که هر دوجناح در آن مشارکت کنند و اختلافات سیاسی را کنار بگذارند. به باور او این برنامه نه تنها باید اقتصاد داخلی آمریکا را احیا و بار دیگر جایگاه این کشور در سطح جهان را بازیابی کند بلکه باید بر اساس رقابت اقتصادی با قدرت چین آماده شود.

به نظر این تحلیلگر راه بهبود اقتصاد آمریکا بازگشت آمریکا به رقابت جهانی اقتصاد با توجه ضرورت‌ها و نیازهای داخلی اقتصاد است. او برای این کار پیشنهاد شکل‌گیری اداره فدرالی را می‌دهد که استراژی اقتصاد ملی را تدوین و بین بخش خصوصی و دولتی هماهنگی ایجاد کند درست مثل ایده دپارتمان تجارت و صنعت بین المللی که دولت ریگان پیشنهاد داده بود.

اما پیشنهادهای این چنینی حداقل به کار دولت فعلی آمریکا نمی‌آید چون با ذات تاجر مسلک ترامپ که دنبال سود بیشتر است در تضاد است. از سوی دیگر اجرای چنین برنامه‌ای نیازمند افقی بلند مدت است که دونالد ترامپ فاقد آن است. ترامپ برنامه‌ها را با دید نتیجه دهی در کوتاه مدت انجام می‌دهد و زیاد علاقه‌ای به برنامه‌ای ندارد که نتیجه‌ای در دوران خودش نداشته باشد.

در این وضعیت اگر ترامپ موافق به کسب دوباره کرسی ریاست جمهوری شود هرچند شاید اقتصاد آمریکا از منظر داخلی در کوتاه مدت تا حدی بهبود پیدا کند اما از یک سو نابرابری در ایالت متحده تقویت می‌شود و از سوی دیگر آمریکا صحنه رقابت اقتصادی در جهان را به چین و بعد روسیه واگذار می‌کند.

کد خبرنگار: ۱
۰دیدگاه شما

برچسب‌ها

پربازدید

پربحث

اخبار عجیب

آخرین اخبار

لینک‌های مفید