امیرجلالی همچنین گفت: «متاسفانه برای تنها چیزی که ارزش قایل نمیشوند، هنرمند است و یکی از آنها سیروس گرجستانی بوده است. در این شرایط اصلا وقت کار کردنش نبود.»
سرور خانم «متهم گریخت» درباره آخرین دیدارش با هاشم آقا گفت: «آخرین بار پارسال به خانه مرحوم گرجستانی رفتم ناهار و شام آنجا بودم و شب خداحافظی کردم و بعد رفتم کانادا. دیگر نرفتم خانهشان تا وقتی که خانهشان را عوض کردند و به بومهن رفتند و پس از سالیان سال فعالیت هنری، تازه صاحبخانه شده بودند و میخواستند مرا دعوت کنند. میخواستم وقتی از کانادا برگشتم به دیدنشان بروم اما برگشتنم با شیوع ویروس کرونا مصادف شد و صبر کردم تا شرایط برای دیدار بهتر شود. اتفاقا هفته گذشته مرحوم گرجستانی و خانمشان با من تماس گرفتند که کی میآیی و من گفتم که بومهن را خوب بلد نیستم، ایشان گفتند تا جاجرود بیا من به دنبالت میآیم اما متاسفانه قسمت نشد که بروم ایشان را ببینم خیلی متاثر و ناراحتم که این موقعیت پیش نیامد و وجدانم ناراحت بود که چرا نرفتم ایشان را ببینم.»
خبرآنلاین نوشت: مریم امیرجلالی که در سریال «متهم گریخت» نقش همسر سیروس گرجستانی را ایفا کرده بود و در کنار هم زوج شیرین سرور و هاشم را در قاب جادو ماندگار کردند، این روزها سخت متاثر از فوت ناگهانی همکارش است و افسوس میخورد از اینکه کرونا دیدارشان را به تاخیر انداخت و اجل هم مهلت نداد که این دیدار تازه شود.
امیرجلالی که به گفته خودش در سریالهایی چون «متهم گریخت» و «پشت کنکوریها» و تلهفیلمهای «چمدانهای خالی» و «ماشین مشتی ممدلی» با مرحوم گرجستانی همبازی بوده است، درباره این هنرمند فقید گفت: «اصلیترین کاری که با هم داشتیم همان «متهم گریخت» است؛ چون تمام خاطرهها و صمیمیتی که بین من و مرحوم گرجستانی شکل گرفت، مربوط به همین سریال است.»
این بازیگر ادامه داد: «چقدر این آدم، انسان و بااخلاق بود که من به راحتی سه ماه با ایشان کار کردم. این سریال ساخت خوبی داشت و به همین دلیل هم بر دل مردم نشست. مرحوم گرجستانی بسیار انسان صمیمی، مردمدار و با شخصیتی بود. هر چقدر از خوبی ایشان بگویم کم گفتهام.»
امیرجلالی در ادامه با ابراز ناراحتی و تاثر از مرگ ناگهانی همکارش، توضیح داد: «من نبودم و برای یک کار اداری به شمال آمدم. وقتی زنگ زدند و این خبر را به من دادند، احساس میکردم که نزدیکترین فرد زندگیام از بین رفته است. آنقدر متاثر شدم از مرگ سیروس گرجستانی که قابل توصیف نیست. اصلا فکر نمی کردم ایشان به این زودیها از میان ما بروند.»
او افزود: «مرحوم گرجستانی در شرایطی نبود که با این سن و سال پنج صبح بلند شود و برود سر کار. گویا ساعت پنج صبح برای کاری به حصارک کرج میرفتند و آن کار هم ناتمام مانده است. حالا نمیدانم ته قصه را چطور میبندند.»