سهراب شهید ثالث نویسنده، تدوینگر و کارگردان سینما و تلویزیون در ۷ تیر ۱۳۲۳ در تهران متولد شد و در تاریخ ۱۰ تیر ۱۳۷۷ در سن 54 سالگی در شهر شیکاگو ایالت متحده آمریکا به دیار باقی شتافت، وی سابقه کارگردانی فیلم های شاخصی همچون «یک اتفاق ساده»، «طبیعت بی‌جان»، «در غربت» و ... را در کارنامه هنری خود دارد.

سلام نو - سرویس فرهنگ و هنر : امروز دهم تیر ماه مصادف با سالروز درگذشت کارگردان، مترجم و نویسنده بی بدیل سینما ایران، سهراب شهید ثالث است و به همین مناسبت خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی سلام نو به بررسی زندگی این هنرمند فقید، در یادداشتی با عنوان «از طلوع تا غروب» پرداخته است که در ادامه خواهید خواند.

طلوع :

سهراب شهید ثالث کارگردان مطرح و پیشرو سینمای در تاریخ ۷ تیر ۱۳۲۲ در یک خانواده با وضع مالی متوسط در تهران چشم به جهان گشود، پدر و مادر وی در همان سال‌های ابتدایی تولد فرزندشان از یکدیگر جدا می‌شوند و خیلی زود سهراب طعم نامادری را در زندگی می چشد و در ادامه وی ارتباط خوبی با نامادری خود دارد، اما پس از جدایی هرگز سراغ مادرش نمی رود و مراوده‌ای با او نداشته است.

وی که از کودکی علاقه به سینما و کتاب داشت، سال‌های نوجوانی  خود را به نوشتن گذراند و چند نمایشنامه را به کمک دوستان خود بر روی صحنه برد، وی حتی در زمان جوانی به خاطر علاقه اش به سینما تا مرز خودکشی رفت و با اثبات علاقه خود به سینما توانست خانواده را مجاب به خروج از کشور کند.

وی در سال ۱۳۴۲ برای دنبال کردن آرزوهایش و تحصیل در رشته سینما، کشور را به مقصد وین ترک کرد، ثالث پس از ورود به کشور اتریش و شهر وین به مدرسه فیلمسازی پروفسور کراوس رفت و در آنجا به تحصیل پرداخت، اما ابتلا وی به بیماری سل او را از ادامه تحصیل بازداشت و به درمان بیماری خود در این شهر پرداخت، هرچند که وی در اتریش موفق به دریافت مدرک تحصیلی نشد، اما کلاس های درسی آنجا توانایی فنی او را برای تولید فیلم بالا برد.

بیشتر بخوانید:

از طلوع تا غروب با حمید سمندریان / از تدریس در دانشگاه تا تاسیس رستوران

از طلوع تا غروب با ایرج قادری / از داروسازی تا بازیگری

از طلوع تا غروب با سیامک شایقی / سیاه، سفید، خاکستری

سهراب شهید ثالث پس از درمان اولیه بیماری رهسپار کشور فرانسه شد و تحصیلات سینمایی خود را در مدرسه کنسرواتوار مستقل سینمای فرانسه را در شهر پاریس دنبال کرد و پس از فارغ التحصیلی در سال 1347 مجدد به کشور بازگشت و فعالیت فیلمسازی خود را در سال 1348 با ساخت فیلم کوتاه «قفس» آغاز کرد.

وی در ادامه چند فیلم در خصوص آیین های مذهبی و رقص های محلی در میان اقوام مختلف ایران در نقاط کشور جلوی دوربین برد، از این مجموعه فیلم ها می توان به «بزم درویشان» که گزارشی از مراسم ذکر و سماع دراویش در کردستان بود، «رقص‌های تربت جام» که نمایش رقص سنتی و محلی تربت‌جام توسط رقصندگان حرفه‌ای وزارت فرهنگ و هنر بود، «رقص بجنورد» که نمایش رقص سنتی و محلی بجنورد بود توسط زنان و مردان ایفا می شد و همچنین «رقص‌های محلی ترکمن» که نمایش رقص سنتی و محلی ترکمن بود و توسط مردان ایفا می شد، اشاره کرد.

ثالث همچنین مستند های «مهاباد»، «رستاخیز» پیرامون تعمیر آثار باستانی تخت جمشید که شامل تصاویری از خرابه‌های تخت جمشید و مرمت و بازسازی بخش‌هایی از آن بود، را جلوی دوربین برد، وی در ادامه دومین فیلم کوتاه خود را با نام «آیا…؟» در سال 1350 جلوی دوربین برد و با ساخت سومین فیلم کوتاه خود، با عنوان «سیاه و سفید» برنده جایزه ویژه جشنواره لس آنجلس و جایزه ویژه جشنواره سانفرانسیسکو شد و نام خود را به عنوان فیلمساز صاحب سبک بر سر زبان ها انداخت.

وی اولین فیلم بلند سینمایی خود را با عنوان «یک اتفاق ساده» با فیلمنامه ای که به صورت مشترک با امید روحانی نگارش کرده بود در سال 1352 جلوی دوربین برد، فیلمنامه «یک اتفاق ساده» در خصوص دانش‌آموزی به نام محمد است، وی کودکی با روزمرگی های معمولی و مادری مریض در بندر ترکمن است و پدر او با کار غیرقانونی ماهیگیری روزگار می گذراند و مادرش در روند داستان فوت می کند.

این کارگردان نوآور سینمای ایران با بودجه فیلم کوتاهی که در اختیار می گیرد، دست به تولید اولین فیلم بلند سینمایی می زند و موجب برانگیختن تحسین همگان می شود،با حضور بازیگران ناشناسی همچون محمد زمانی، آنه محمد تاریخی، حبیب اله سفریان، هدایت اله نوید، مجید بقایی و ... در زمان 100 دقیقه تولید کرد و توانست با آن موفقیت فراوانی را برای خود کسب کند. وی با این فیلم جایزه اینتر فیلم و جایزه هیئت ژوری کاتولیک از جشنواره فیلم برلین، جایزه منتقدان بین‌المللی جشنواره جهانی فیلم تهران و ... را به دست آورد.

سهراب شهید ثالث دومین فیلم بلند سینمایی خود را با عنوان «طبیعت بی جان» و آخرین فیلم خود در کشور را به تهیه کنندگی پرویز صیاد در سال 1353 جلوی دوربین برد و با حضور بازیگران ناشناس در فیلم توانست برنده جوایز متعددی از قبیل برنده دیپلم هیئت داوران پروتستان و یک هزار مارک جایزه نقدی، دیپلم هیئت داوران کاتولیک و چهار هزار مارک جایزه نقدی و جایزه خرس نقره‌ای به عنوان بهترین کارگردانی از جشنواره فیلم برلین و ... شود.

فیلم «طبیعت بی جان» زندگی سوزنبان پیری که با همسرش در منطقه‌ای دورافتاده زندگی می‌کند را نمایش می‌دهد و در خلاصه داستان فیلم آمده است: زوجی سالخورده در منطقه‌ای دورافتاده زندگی می‌کنند، پیرمرد که سوزنبان است حکم بازنشستگی اش را دریافت می‌کند و باید جایش را به یک جوان بدهد و ...

وی سومین فیلم بلند خود را با عنوان «در غربت» با بازی تهیه کننده فیلم قبلی خود یعنی پرویز صیاد در آلمان جلوی دوربین برد، اما هرگز فکر نمی کرد این فیلم سرآغاز مسیر تازه ای در زندگی وی خواهد بود و همانند همان شخصیت کارگر فیلمش بالاجبار باید از کشور خود به کشوری دیگر کوچ کند.

داستان فیلم «در غربت» در خصوص ﺣﺴﯿﻦ با بازی ﭘﺮﻭﯾﺰ ﺻﯿﺎﺩ است که ﺩﺭ ﮐﺎﺭﺧﺎﻧﻪ ﭘﺮﺱ ﮐﺎﺭﯼ ﺩﺭ ﺁﻟﻤﺎﻥ ﻏﺮﺑﯽ ﮐﺎﺭ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ، ﺍﻭ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﮐﺎﺭ ﺑﺎ ﻣﺘﺮﻭ ﺑﻪ ﻣﺤﻠﻪ ﯼ ﮐﺮﻭﺗﯿﺰﺑﺮﮒ ﺑﺮﻟﯿﻦ ﻣﯽ ﺭﻭﺩ و ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﺑﺎ ﭼﻨﺪ ﮐﺎﺭﮔﺮ ﻫﻤﻮﻃﻨﺶ ﺩﺭ ﯾﮏ ﻣﺠﺘﻤﻊ ﻣﺴﮑﻮﻧﯽ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ، ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻪ ﻗﺎﺩﺭ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ ﺑﺎ ﻣﺮﺩﻡ ﻭ ﻣﺤﯿﻂ ﺍﻃﺮﺍﻓﺸﺎﻥ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﺑﺮﻗﺮﺍﺭ ﮐﻨﻨﺪ، ﺯﻧﺪﮔﯽ ﯾﮑﻨﻮﺍﺧﺖ ﻭ ﺍﻧﺪﻭﻩ ﺑﺎﺭﯼ ﺩﺍﺭﻧﺪ ، تا اینکه ﺭﻭﺯﯼ ﻫﻢ ﺍﺗﺎﻕ ﺣﺴﯿﻦ، ﮐﻪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻭﺿﻊ ﺑﻪ ﺗﻨﮓ ﺁﻣﺪﻩ، ﭼﻤﺪﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﻨﺪﺩ ﻭ ﺁﭘﺎﺭﺗﻤﺎﻥ ﻣﺤﻞ ﺳﮑﻮﻧﺘﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻗﺼﺪ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﺑﻪ ﻭﻃﻦ ﺗﺮﮎ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ و ...

سهراب شهید ثالث پیش از انقلاب چندین مستند و فیلم کوتاه نیز در خصوص شرایط ناگوار طبقه کارگر در ایران ساخت که مضامین انتقادی آنها به مذاق مسئولان وقت سینمایی ایران خوش نیامد و در نهایت در سال 1354 همانند شخصیت حسین فیلم «در غربت»  بار سفر می بندد و رهسپار کشور آلمان می شود و در آنجا به ادامه فعالیت فیلمسازی خود می پردازد، لازم به ذکر است که فیلم «قرنطینه» سومین فیلم بلند سینمایی سهراب شهید ثالث پس از تصویربرداری حدود نیمی از فیلم، توقیف شد و پس از خروج وی از کشور ساخت آن نیمه‌ کاره ماند.

وی در آنجا نیز فیلمهای متعددی همچون «وقت بلوغ»، «خاطرات یک عاشق»، «همه چیز روبراه است»، «آخرین تابستان گرابه»، «آنتون پ. چخوف: یک زندگی»، «اوتوپیا»، «گیرنده ناشناس»، «هانس، نوجوانی از آلمان»، «درخت بید»، «فرزندخواندهٔ ویرانگر»، «گل‌های سرخ برای آفریقا» و ... جلوی دوربین برد و توانست جوایز فراوانی را نیز از جشنواره های مختلفی دریافت کند.

شهیدثالث پس از برخوردهای بد اداره مهاجرت در آلمان، از این کشور نیز دل کند و از آلمان به چک اسلواکی نقل مکان کرد و در آنجا به ادامه زندگی پرداخت، او از نظر سیاسی، چپ‌گرا و از اعضای حزب توده ایران بود، چند سال پیش از مرگش برای درمان رهسپار آمریکا شد و در شیکاگو، ایلینوی اقامت کرد و از آن پس نتوانست به دلیل شرایط جسمی خود به فیلمسازی بپردازد.

وی که برای مدتی کوتاه از اعضای کانون سینماگران پیشرو هم بود، با کارگردان شاخصی همچون داریوش مهرجویی، ناصر تقوایی، بهرام بیضایی، عباس کیارستمی و ... هم دوره بوده است و بسیاری از سینما دوستان و منتقدین وی را جزء پنج فیلمساز برتر تاریخ سینمای ایران می‌دانند.

غروب:

سهراب شهید ثالث که از دوران نوجوانی تا پایان عمر خود با بیماری های سل، یرقان، بیماری معده و گوارش و خونریزی داخلی دست‌وپنجه نرم می‌کرد و در نهایت در دهم تیرماه سال ۱۳۷۷ در سن 54 سالگی بر اثر خونریزی شدید به علت از کارافتادن کبد و عود کردن سرطان روده  در غربت و در شهر شیکاگو ایالت متحده آمریکا درگذشت و در همانجا رهسپار خانه ابدی شد.

کد خبرنگار: ۱
۰دیدگاه شما

برچسب‌ها

پربازدید

پربحث

اخبار عجیب

آخرین اخبار

لینک‌های مفید