سلام نو – سرویس سیاسی: محمدرضا عارف، رئیس شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان، بالاخره استعفا داد. استعفایی که البته مدتها از آن میگذرد، اما تازه به صورت رسمی اعلام شده است.
عارف پس از موسوی لاری دومین چهره ارشد شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان است که استعفا میدهد، استعفایی که از نظر ساختاری بیمعنی است چون دوره شورای عالی سیاستگذاری به سرآمده و اگر بنا برادامه آن باشد مانند سه دوره گذشته اعضای آن باید دوباره انتخاب شوند.
اما این استعفا از منظر نمادین معانی روشنی دارد. عارف یا دیگر آیندهای برای شورای عالی متصور نیست یا اگر هم باشد دیگر مایل نیست در زمین شورای عالی بازی کند. حق هم دارد او از شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان هر چه که میخواست به دست آورد و این شورا دست آورد بیشتری برای او ندارد.
اما چرا او نامه استعفا را به داوود محمدی داد؟ نماینده مجلسی که از عارف هم بیصداتر بود! علیرضا خامسیان فعال رسانهای نزدیک به عارف در این رابطه میگوید: محمدی، به نمایندگی از شورای عالی اصلاحطلبان، از وزارت کشور، مجوز فعالیت شورای عالی جبهه اصلاحطلبان را دریافت کرد و به همین دلیل در آن مقطع هم، چون هیات رئیسه شورای عالی تشکیل جلسه نداده بود، بهترین فرد هم محمدی بود که از یک سو به عنوان دبیرکل انجمن اسلامی معلمان و هم فردی که به نمایندگی از شورای عالی اصلاحطلبان، مجوز فعالیت را از وزارت کشور دریافت کرد و بدین ترتیب شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان به شورای عالی جبهه اصلاحطلبان تغییر نام پیدا کرد. از این رو عارف، نامه استعفا را به محمدی نوشت.
اما آیا استعفای عارف و موسوی لاری به معنای پایان کار شورایعالی است؟ پاسخ به این سوال به طور قطعی مشخص نیست ولی آن چنان که احمد حکیمیپور گفته شورای هماهنگی اصلاحطلبان نهاد بالادستی شورای عالی است و در این باره تصمیم میگیرد.
در مجموع با توجه به شواهد موجود در جبهه اصلاحات و قوانین جدید به نظر میرسد حتی اگر قرار بر ادامه کار شورایعالی باشد این نهاد باید تحت نام دیگری فعالیت خود را پیگیری کند، مسئلهای که داوود محمدی مسئول پیگیری آن است.
استعفای عارف را شاید بتوان روغن ریخته را نذر امام زاده کردن دانست چون خود او بهتر از هر کسی میداند بیشتر اصلاحطلبان و احزابشان از او دلخوشی ندارند و ریاست شورایعالی را نیز به واسطه کنارهگیری از انتخابات ریاست جمهوری سال 92 و احترامی که به محمد خاتمی میگذاشتند به او واگذار کردند وگرنه از کرباسچی و حسین کمالی گرفته تا صادق خرازی و علی شکوری راد هیچ کس سابقه و شدت کمتری در اصلاحطلبی از عارف ندارد و هیچ کدام از عارف ناتوانتر نیستند.
عارف چه برنامهای دارد؟
اما محمدرضا عارف به دنبال چیست؟ آیا دنبال کنارهگیری از سیاست است؟ آن تصویری که ما از محمدرضا عارف در سالهای اخیر دیدیم نشان میدهد که محمدرضا عارف هنوز که هنوز است در فکر دنیای سیاست است و به طور مشخص ورود به پاستور است و قصد ندارد به سادگی از فکر این رویا خارج شود.
عارف برخلاف ظاهرا ساکت و آرامش همیشه چشمهایش به صندلی قدرت دوخته شده و همیشه دوست داشته صندلی محکمی در قدرت داشته باشد، اما عموما با شکست مواجه شده. با این همه محمدرضا عارف پس از کنارهگیری از انتخابات ریاست جمهوری نشان داد که دیگر قصد کوتاه آمدن ندارد و به اندازه یک صندلی ریاست جمهوری- و کمی بیشتر- از اصلاحطلبان طلب دارد.
او پس از انتخابات ریاست جمهوری در عمل تبدیل به کاپیتان اصلاحطلب شد آن هم در شرایطی که چهرههای لایقتر از او به دلیل محدودیتهای سیاسی امکان حضور در چنین کرسی مهمی را نداشتند. اصلاحطلبان نه تنها از امکان حضور رسمی خاتمی محروم بودند بلکه حتی چهرههایی چون نبوی، صفایی فراهانی و حتی کرباسچی هم امکان حضور در جایگاه عارف را نداشتند.
عارف با علم به این مسئله و با تکیه بر بدهی که اصلاحطلبان در انتخابات 92 به او داشتند از انتخابات مجلس و شورای شهر بگیر تا ریاست فراکسیون امید همیشه تاثیر گذارترین چهره جریان اصلاحات بود، آن هم بدون هیچ حزبی!
وزن عارفِ بیحزب چنان بالا بود که به جز احزابی مثل اتحاد ملت، کارگزاران و کار، دیگر احزاب توان برابر با وزن و نفوذ عارف در لیست بستن یا اداره فراکسیون را نداشتند. او به مرد سکوت مشهور شده بود، اما مدعی بود وقتی وزرا تلفنش را جواب میدهند نیازی به جار و جنجال ندارد.
حالا بعد از تمام بالا و پایینهای مجلس و شورای عالی سیاستگذاری عارف از ریاست این شورا استعفا داد، اما ظاهرا آن چنان که برخی نزدیکانش میگویند هم چنان میل دارد که برای پاستور رقابت کند و خود را نامزد نهایی اصلاحطلبان میداند، تصوری که با توجه به رد صلاحیتهای انتخابات مجلس چندان بعید نیست.
اما اگر فرض را بر این بگذاریم که کارگزاران و اتحاد ملت و ندا و حزب کار و دیگران به نامزدی عارف رضایت دهند آیا او امکان رای آوری دارد؟
حتی اگر مجلس اصولگرایان بد عمل کند و مردم بر اصولگرایان بشورند و بخواهند به چهرهای متفاوت رای دهند آن چهره قطعا محمدرضا عارف نخواهد بود. او در ذهن مردم تفاوتی با لاریجانی ندارد و در وضعیت فعلی بعید است رایی بهتر از رای محسن رضایی در یکی دو انتخابات اخیر کسب کند.
عارف یا باید با هوشمندی به کرسی مناسب انتصابی دل ببندد و شان خود در قامت یکی از رابطان حاکمیت و اصلاحطلبان حفظ کند یا باید به چهرهای شبیه محسن رضایی تبدیل شود، کسی که در آرزوی ورود به پاستور ذوب میشود.