سلام نو – سرویس اقتصادی: بچهتر که بودیم مادربزرگها و پدر بزرگها یک سکه صد یا دویست تومانی را کف دست میگرفتند و میگفتند: "زمان ما با یه قرون و دو قرون بستنی میخریدن". زمان آنها هفتاد، هشتاد سال قبلش بود و ما همیشه فکر میکردیم بعد از هفتاد هشتاد سال باید با هزار تومان و دو هزار تومان بستنی بخریم!
اما روزگار بازی دیگری رقم زد و ما نه تنها به جای بستنی یک و دو هزار تومانی بستنی ده هزار تومانی را هم دیدیم بلکه در یک فاصله سه چهار سال سه چهار برابر شدن قیمت همه چیز و کاهش قدرت خرید مردم را به چشم دیدیم.
پراید نود میلیونی که روزگاری نه چندان دور پنج شش میلیون تومان بود. یخچالهای هشتاد میلیونی که روزگاری سه چهار میلیون تومان بودند. و تلویزیونی که روزی خودش دو سه میلیون تومان بود حالا کنترلش یک و نیم میلیون تومان شده.
از لباس تا ماشین و وسایل برقی هر چیزی که امروز بخرید هفته بعد میتوانید گرانتر بفروشید. فرقی ندارد تولید داخل باشد یا خارج، خوراکی باشد یا پوشیدنی باشد، هر چه باشد گران میشود.
در بهار 92 یا در بهار 96 یا حتی درست بعد از خروج آمریکا از برجام هیچ کس حتی خواب دلار 20 هزار تومانی را نمیدید، اما امروز دلار 20 هزار تومانی نه یک خواب و خیال ساده بلکه واقعیت تلخ کف خیابان است، واقعیتی که حقوق بسیاری از ایرانیان را به کمتر از صد دلار در ماه کاهش داده و کمر قشر ضعیف و متوسط را شکسته.
اگر تا چند سال قبل، بالا و پایین شدن دلار به قشر ضعیف آسیب میزد و به قشر متوسط فشار میآورد حالا قشر ضعیف و متوسط هر دو آسیب میبینند و پول به جیب قشر مرفه سرازیر میشود چون قاعده همان قاعده قدیمی است: پول پول میآورد.
اما چرا دلار این چنین بدون ترس بالا میرود؟ خیلیها انتظار داشتند دلار در کانال 18 هزار تومان دچار ریزش شود اما نشد و حالا به سقف و مرزی تاریخی رسیده. برخی فعالان بازار ارز دلیل این امر را کاهش نرخ سود بانکی و همچنین جو روانی بالا و افزایش تقاضا برای خرید عنوان میکنند.
صادق الحسینی از جمله اقتصاددانهایی است که به نقش سود بانکی در بحران ارزی فعلی معتقد است و مینویسد:
نرخ بهره منفی۲۰٪ بازار داراییها از جمله بورس و مسکن را باد کرد و حالا درحال بهم زدن بازار ارز است. ۴۵روز پیش گفتم این یعنی افزایش نرخ ارز. آنروز دلار ۱۶۲۰۰ تومان بود! ادامه تثبیت نرخ بینبانکی زیر ۱۵٪ خطاست. سریعا باید اوراق منتشر و نرخ سود بین بانکی به کانالی بالاتر هدایت شود.
او قبل از این نیز با انتقاد از کاهش سود بانکی گفته بود:
برخی در حال دفاع از کاهش #نرخ_سود_بانکی هستند. متاسفانه این اقدام به منزله تیر خلاص به اقتصاد کشور است. در اقتصادی که نرخ بهره واقعی منفی ۳۰٪ و نرخ رشد سرمایه ثابت ناخالص منفی است کاهش نرخ بهره اسمی یعنی:
۱.امکان جهش نرخ ارز ۲.افزایش نسبت پول به شبه پول ۳.افزایش سرعت گردش پول ۴.افزایش احتمال شکل گیری یا بزرگ شدن حباب در بازار داراییها از جمله بازار سرمایه و در نتیجه دردناک تر شدن فرود یا سقوط بازار دارایی. موارد فوق یعنی تورمهای بسیار بالا و کمرشکن. در حالیکه واقعا هیچ نیازی به اینگونه اقدامات اشتباه و خطرناک وجود ندارد. استراتژی درست انتخاب کنیم.
به خاطر کاهش سود بانکی باشد یا به خاطر اشتباهی دیگر در بازار ارز یا حتی به خاطر تحریمهای جدید آمریکا این باز هم مردم هستند که هزینه تصمیمات اشتباه مدیران را میدهند، مدیرانی که برای حفظ جایگاه و پایگاه خود حاضر به گرفتن تصمیمهای درست ولی هزینهزا برای خودشان نیستند.
آن چه که پیش از سال نو بین اهالی بازار ارز دهان به دهان میچرخید صعود دلار به بالای بیست هزار تومان خواهد بود. آنها همان وقت هم از دلار 22 تا 25 هزار تومان سخن میگفتند، عددی که اگر اقدام مناسب صورت نگیرد اصلا دور از دسترس نیست، آن هم در حالی که سکه پا به پای دلار در حال پیشروی و بالا رفتن است.
به نظر میرسد رئیس بانک مرکزی به جای سیگنال مثبت دادن در اینستاگرام و زدن حرفهای زیبا و تکرار این حرف که قیمت واقعی دلار این است باید به فکر راهکاری برای اسب سرکش دلار باشد آن هم درست پیش از آن که زندگیهای بیشتری نابود شوند.