سلام نو – سرویس اجتماعی: سوختن زاگرس کم کم در حال تبدیل شدن به یک عادت سالیانه میشود، رخدادی که به خاطر بیمسئولیتی، بی احتیاطی و البته سود جویی، هر سال در نزدیکی تابستان رخ میدهد.
البته آتش و آتش سوزی مختص زاگرس نیست و تا همین لحظه استانهای مختلف کشور درگیر آتش سوزیهای گستردهای هستند. آتشسوزی دامن مراتع و جنگلهای خائیز کهگیلویه و بویراحمد، معمولان پلدختر لرستان، بهاباد استان یزد، کوه سیاه دشتستان بوشهر، منطقه حفاظت شده بوزین و مرهخیل بخش باینگان از توابع پاوه و سرپل ذهاب کرمانشاه و خوزستان را گرفته.
بر اساس آمارهای اعلام شده بیشترین سهم در ایجاد حریق مربوط به عامل انسانی است، عاملی که یا در قالب طبیعتگرد بی احتیاط آتش به راه میاندازد یا با آتش زدن عمدی زمین دنبال تغییر کاربری آن است.
مسعود منصور، رییس سازمان جنگلها با اشاره به گستره حریقها در کشور گفت: در طول هفته گذشته ۱۱۰ فقره آتشسوزی در استانهای جنوبی و زاگرسی به خصوص استانهای بوشهر، کهگیلویه و بویراحمد، خوزستان، هرمزگان و استان فارس به وقوع پیوسته که با توجه به آمادگیهای نیروهای استانی در کمترین زمان ممکن با امکانات در اختیار، اطفاء صورت گرفته است.
با این وجود حریق همچنان در دامنه زاگرس میرقصد و این میراث کهن بشری را به خاکستر تبدیل میکند. عادل مولا، معاون محیط طبیعی اداره کل حفاظت محیط زیست خوزستان، اعلام کرده است که حدود یک هزار و ۴۰۰ هکتار جنگل و مرتع در خوزستان که برخی از آنها در مناطق حفاظت شده قرار دارند، از ابتدای فصل گرما تاکنون دچار آتشسوزی شدهاند.
حریق به شکل طبیعی، عمدی یا سهوی بخشی از طبیعت و گریز ناپذیر است، مشکل اینجا است که با آتش افروزان تاجر مسلک برخورد جدی نمیشود و امکانات اطفای حریق در کشور نیز بسیار کم و در سالهای اخیر توسعه نیافته است. در کنار این مسئله، بودجه اندک سازمانهای محیط زیستی مرتبط با این ماجرا هم هست که آن چنان ناچیز است که عملا اثری در ماجرا ندارد.
همین کمک اندک نیز همیشه با تاخیر و از سر جبر زمانه رخ میدهد. به عنوان نمونه دولت به تازگی 15 میلیارد تومان به حساب سازمان جنگلها ریخته در حالی که سازمان جنگلها تاکنون حدود 30 میلیارد تومان به نیروهای مسلح بابت پروازهای قبلی جهت خاموش کردن آتش بدهکار است.
محمد درویش با انتقاد از این روند میگوید: این کاملا روند غلطی است که حکومت، پول را از این جیب به آن جیب منتقل می کند. باید خیلی صریح اعلام شود که منفعت جنگل ها متعلق به سازمان جنگل ها یا متعلق به یک سازمان خاص نیست،.
انتقاد این فعال محیط زیست مسئلهای قابل توجه است. اگر جنگ و محیط زیست را میراث ملی بدانیم برای دفاع از آن معطل بدهیهای داخلی و روندهای بروکراتیک عقب مانده بدون سود نمیشویم. آن چنان که وزارت دفاع در ماجرای کرونا وارد میدان شد و دست به تولید مواد ضد عفونی کننده زد، آیا نباید در مبارزه با حریق هم وارد میدان شود و در کنار سازمان جنگلها و محیط زیست فکری اساسی به حال این ماجرا بکند؟
این روزها ما مجددا شاهد هستیم که سازمانهای مردم نهاد در حال جمع آوری پول و کمک برای خرید تجهیزات اطفای حریق و ارسال آن به مناطق درگیر آتش هستند. از طرف دیگر تصاویری منتشر میشود که نیروهای داوطلب مردمی با کمترین امکانات ممکن در حال مقابله با آتش هستند.
این که سازمانهای مردم نهاد در چنین رخداد عظیمی باید در کنار دولت باشند مسئلهای غیرقابل انکار است، اما مشکل اینجا است که در آتش زاگرس مانند ماجراهای بسیار دیگر ما شاهد غیبت یا ناتوانی گسترده دولت به معنای عام آن هستیم.
از سیل تا زلزله و از کمبود آب تا کرونا همیشه و همیشه این مردم هستند که باید در صحنه باشند و دولت عموما با بیشترین تاخیر و امکانات کم سر میرسد!
ما انتظار نداریم دولتهای بی عیبی و نقصی داشته باشیم اما این مسئله واقعا مهم است که پول مالیاتی که مردم میدهند کجا میرود؟ پول نفت کجا میرود؟ چرا در اکثر فجایع چند دهه اخیر، دولت در این قدر ناتوان است؟ چرا بم همچنان زیر سایه زلزله دهه گذشته خود است؟ چرا خوزستان پس از جنگ آباد نشد؟ چرا بعد از سیل و زلزلههای مختلف مناطق آسیب دیده واقعا ترمیم نشدند؟ چرا مشکل گرد و غبار جنوب کشور حل نشده؟ و در آخرین مورد چرا بعد از سالها هنوز تجهیزات آتش نشانی ما توسعه نیافته؟
به نظر میرسد پاسخ به این پرسشها بتواند گرهی بزرگ از مشکلات کشور باز کند، به ویژه آن که در شرایط فعلی مردم برای کمک به دولت دیگر آن توان سابق را ندارند.