سلام نو – سرویس اجتماعی: هفته آخر فرودین ماه روی خروجی خبرگزاریها خبر تلخی قرار گرفت که حتی در بحبوحه شیوع کرونا هم حسابی به چشم آمد. خبر خودکشی یک دختر یازده ساله در ایلام آن هم به خاطر یک دست لباس نو.
آن زمان گفته شد که مرگ این دختر یازده ساله بر اثر فقر مطلق بوده است و پدر این خانواده ایلامی هم به علت معلولیت جسمی و البته بیکاری فزاینده در آن منطقه تحت پوشش بهزیستی است.
اما مگر زینب یازده ساله چه میخواست که عدم تامین آن باعث شد دست به خودکشی بزند؟ مادر زینب همان زمان گفت که دخترش بعد از چند سال، عید امسال از خانوادهاش درخواست یک دست لباس نو کرد، اما پدر و مادر این دختر توان خرید این لباس را نداشتند. همین مسئله در نهایت باعث میشود تا زینب دست به خودکشی بزند.
این شیوه و البته دلیل خودکشی، حتی در استان ایلام که آمار خودکشی در آن بالاست، چنان شوکه کننده و بهت آور بود که جلال میرزایی نماینده مردم ایلام در مجلس از پیگیری دادستان شهرستان در این موضوع خبر داد و گفت: این مسئله به هیچ وجه با منطق و عقل همخوانی ندارد که یک دختر 11 ساله خودکشی و خود را حلق آویز کند و دار بزند.
اما اگر فکر میکنید تراژدی غمانگیز مرگ زینب یازده ساله همینجا تمام شده اشتباه میکنید و حتی مرگ اسفناک این دختر هم باعث نشد که به خانواده او توجهی که باید شود و حالا آنها به خاطر بیپولی مجبور شدند دخترشان را خارج از قبرستان و کنار خانه دفن کنند.
بیشتر بخوانید: خودکشی دختر نوجوان ایلام و یادآوری بحران خودکشی در این استان
سلام امینی، نماینده مردم ایلام در مجلس با اشاره به این مسئله میگوید: متاسفانه این خانواده به علت فقر اقتصادی فرزند خود را در فاصله 200 متری منزلشان دفن کردهاند و این نشان میدهد این خانواده بهشدت با مشکل اقتصادی مواجه بوده و توانایی خرید قبر در قبرستان را نداشته است.
تراژدی پایان ناپذیر زینب یادآور بیتوجهی مسئولین و فقر مطلق در برخی استانهای کشور است، فقر مطلقی که مسئولین بسیاری مدعی ریشهکنی آن شدند! اگر فقر مطلق ریشه کن شده پس آنچه که در ایلام و لرستان و کردستان و در قلب تهران شاهدش هستیم چیست؟ اگر فقر مطلق ریشه کن نشده پس مسئولان برای چه باد در سینه میاندازند و به چه افتخار میکنند؟
مسئولین استان، شهرستان، نمایندگان ایلام در مجلس و خیرین محلی و غیر محلی اینقدر توان و همت نداشتند که یک قبر کوچک در یک شهرستان برای زینب بگیرند تا در دویست متری خانهاش دفن نشود؟ بهزیستی کجاست؟ آیا کسی به فکر روزگار دیگر کودکان این خانواده هست؟
تصاویر مربوط به آن خانه را یک بار دیگر مرور کنیم. مسئولی که با صورت خندان وسط مصیبت یک خانواده نازل میشود تا سرکشی به فقرا را در کارنامه خود ثبت کند ولی حتی اندازه خرید یک قبر به درد آن خانواده نرسید.
خواهر زینب که به در تکیه داد و با تمام کودکیاش زانوی غم بغل گرفته و به چه چیزهایی که فکر نمیکند. حالا هر شب که میخواهد چشم بر هم بگذارد به یاد میآورد که خواهرش در چند قدمی خانه دفن شده.
چند خانه مثل خانه زینب در ایلام و دیگر نقاط کشور وجود دارد؟ خواهر زینب چه سرنوشتی پیدا میکند؟ چند کودک دیگر باید به سرنوشت زینب دچار شوند تا آنها که باید از خواب غفلت بیدار شوند؟
صدای علی(ع) از قلب تاریخ در گوش ما میپیچد آنگاه که از ستم رفته به یک زن مسلمان و یک زن غیر مسلمان شکوه میکند و در خطبه 27 نهج البلاغه به همه ما در طول تاریخ نهیب میزند:
اگر مرد مسلمانی از این پس از روی تأسف و غصه بمیرد سزاوار است و سرزنش نمی شود. بسیار جای تعجب است بخدا سوگند اتحاد اینان در راه باطل و اختلاف و متفرق بودن شما در راه حق قلب را ریشه کن میکند و غم را افزایش می دهد.
آنگاه از سستی یارانش در راه احقاق حق و بهانهتراشی آنها برای پا نهادن در راه درست گله میکند و فریاد میزند:
ای مرد نمایانی که مرد نیستید؛ کودکان بزرگسالنما با اندیشههای نو عروسان، دوست داشتم شما را ندیده بودم و نمی شناختمتان. بخدا سوگند شناختن شما غیر از پشیمانی و غصه برای من نیاورده مرگ بر شما قلبم را مالامال از چرک و خون کردید، سینه ام را از غیظ انباشته ساختید.
کاش میشد ما هم از این همه درد، غم و فقری که بر سر مردم ریخته دق کنیم. کاش میشد به اندازه یک قبر علیوار رفتار کنیم و جز نام علی که لقلقه زبانمان است کمی هم از منش و رفتار او پیروی میکردیم تا شاید یک نفر کمتر قربانی فقر کمر شکن شود.