به گزارش سلام نو، شخصیت های مختلف سیاسی در نیم قرن گذشته با مرحوم هاشمی رفسنجانی از نزدیک برخورد داشتند. هر کدام آنها خاطراتی را از او نقل می کنند که برای خوانندگان و شنوندگان می تواند مورد توجه یا حتی تعجب باشد. اظهارات حجت الاسلام موسوی خوئینی ها نیز درباره مرحوم هاشمی چنین ویژگی داشت.
البته خیلی ها نسبت به این صحبت ها واکنش نشان دادند. برای یک ارزیابی منصفانه با عباس سلیمی نمین گفتگو کردیم. سلیمی نمین معتقد است: هاشمی رفسنجانی شخصیتی عملگراست که یکسری قوت های جدی و هم یکسری ضعف های جدی دارد.
****
آقای موسوی خوئینی ها اخیرا مطالبی را درباره مرحوم هاشمی مطرح کرد که واکنش بسیاری از سیاسیون را در پی داشت. ارزیابی شما درباره این اظهارات چه بود؟
خیلی ها بعد از فوت آقای هاشمی می خواستند با ذکر نیکی ها، ایشان را بدرقه کنند. منتها از این مسئله سوءاستفاده شد. سوءاستفاده برخی به حدی بود که گویی هیچ کسی حافظه تاریخی و درک درستی از مسائل ندارد. در واقع این افراد برای پنهان کردن ضعف های خود و دنبال کردن اهدافی خاص از آقای هاشمی به طور افراطی آنقدر تعریف و تمجیدها کردند که دیگر صدای همه درآمده است. شخصیت آقای هاشمی هم یکسری قوت های جدی و هم یکسری ضعف های جدی دارد.
اینکه آقای موسوی خوئینی ها گفته «آقای هاشمی هیچوقت در عمرش در خط اعتدال نبود بلکه یک سوپر چپ و چپ رادیکال بود» چقدر با شخصیت آقای هاشمی همخوان است؟
قبول ندارم که آقای هاشمی سوپر چپ بود بنابراین این صحبت که «آقای هاشمی در مجلس اول رویکرد چپ رادیکال داشت و طرفدار اقتصاد دولتی بود» بر ماهیت شخصیت او منطبق نیست. البته آقای هاشمی شخصیتی عملگرا داشت. عملگرایی دست فرد را باز می گذارد تا در وضعیت متفاوت، متناسب با متقضایات عمل کند. آقای هاشمی آن دوران تئوری پرداز دولت میرحسین موسوی بود و متناسب با فضا و شرایط کشور در نماز جمعه مرتب دم از عدالت می زد، از مواضع دولت آقای میرحسین موسوی به شدت دفاع و اقتصاد دولتی را ترویج می کرد، حتی تسلط دولت بر همه امور را مورد تأیید قرار می داد که نشانه رویکرد چپ است اما آقای هاشمی با بیان این سخنان می خواست جریانات معتقد به گرایش چپ را تحت رهبری خودش در بیاورد. کما اینکه بعد از مدت کوتاهی که رئیس جمهور شد و فضا کاملا تغییر کرد، اویکی از سرسخت ترین و غیرمنصفانه ترین منتقد دولت دوران جنگ می شود. آقای هاشمی از این نوع چرخش ها بعدها نیز داشت. حالا با این اوصاف ما با کدام آقای هاشمی مواجه بودیم.
در نوع برخورد آقای هاشمی با عناصر نهضت آزادی و ملی مذهبی نیز توصیفات مختلفی بیان می شود. آقای موسوی خوئینی ها معتقد است «آقای هاشمی در زمان ریاستجمهوری خود 50، 60 نفره از ملی- مذهبیها را دستگیر کرد تا روی آنها را کم کند چون او آنها را مزاحم دوران ریاستجمهوری خود میدانست»، آیا این طور بود؟
بله، آقای هاشمی بعد از نامه تندی که آنها به او نوشتند، زمینه دستگیری آنها را فراهم کرد. به نظر من یکی از کارهای بسیار خبطی که آقای هاشمی انجام داد همین کار بود. آن زمان در نهضت آزادی چند گرایش وجود داشت، گروهی منتقدان جدی و گروهی حامی جدی آقای بازرگان بودند. متأسفانه بر اثر آن دستگیری این دو گروه با هم متحد و یکپارچه شدند. تعبیر آقای موسوی خوئینی ها درست است، آقای هاشمی این کار را کرد تا آنها را سرجای شان بنشاند. البته آقای هاشمی درباره سایرین هم متأسفانه همین گونه عمل کرد.
درباره موضع آقای هاشمی نسبت به تسخیر سفارت آمریکا نیز روایت ها متعدد است، بعضی می گویند «آقای هاشمی مخالف این اتفاق بود اما به احترام امام سکوت کرد» اما برخی دیگر با آقای موسوی خوئینی ها هم نظر هستند که می گوید «آقای هاشمی از زمان تسخیر سفارت تا فوت امام هیچ سخنرانی و مصاحبهای در مخالفت با این کار نکرد اما یک مرتبه تغییر نظر داد»، به نظر شما کدام روایت درست است؟
آقای هاشمی در خاطراتش می گوید اول با تسخیر سفارت آمریکا مخالف بودم اما امام ما را در مقابل یک عمل انجام شده قرار داد. در واقع می گوید «ما مجبور به حمایت از تسخیر سفارت آمریکا شدیم».
آقای موسوی خوئینی ها می گوید «آن هشدار آقای هاشمی رفسنجانی از تریبون نمازجمعه یک هفته قبل از برگزاری انتخابات دوم خرداد 76 درباره احتمال تقلب، پاسخ به نگرانی طرفداران آقای ناطق بود اما عملا این هشدار به نفع آقای خاتمی تمام شده است». آیا این ادعا را درست می دانید؟
تردیدی نیست که آقای ناطق نوری کاندیدای مورد حمایت آقای هاشمی بود و به او رأی داد اما معتقدم آقای هاشمی خیلی دغدغه ای درباره مسئله تقلب نداشت و منظور در آن خطبه نه آقای ناطق بود و نه آقای خاتمی. در واقع آقای هاشمی می خواست با طرح این موضوع برای خودش مقبولیت اجتماعی ایجاد کند و افکار عمومی این مسئله را به عنوان یک نقطه قوت برای او منظور کند.
نکته دیگری که آقای موسوی بیان می کند این است که «آقای هاشمی معتقد بود کار باید راه بیفتد، ولو خلاف قانون باشد».
این انتقاد درستی است. آقای هاشمی شخصیتی عملگرا داشت و اگر به جمع بندی می رسید که کاری را انجام دهد، برای تحقق آن هیچ چیزی حتی قانون و اصول را مانع خود نمی دید.
/خبرآنلاین