سلام نو – سرویس سیاسی: اردشیر زاهدی به جز این که داماد شاه بود، بیتردید از وفادارترین چهرهها به محمدرضا پهلوی بود. پدرش نیز به جز حفظ حکومت برای محمدرضا در روزهای پس از کوتای 28 مرداد از جدیترین حامیان رضا شاه بود، با این حال اردشیر زاهدی امروز یکی از جدیترین مخالفان تحریم و حامی حقوق هستهای ایران و البته از تمجیدکنندگان سردارشهید قاسم سلیمانی است و از گفتن اینها هیچ هراسی ندارد.
او شب گذشته در گفتوگو با بی بی سی فارسی برای چندمین بار به حامیان تحریم و اقدام نظامی علیه ایران تاخت و گفت: ایرانیهایی که در خارج میگویند بروید آنجا [ ایران] بمب بیاندازید، به نظرم آنها دیگر ایرانی نیستند و شرافتشان را فروختند و از خارج پول میگیرند.
او در ادامه مجددا از سردار سلیمانی دفاع میکند و ضمن محکوم کردن ترور او میافزاید: من به او[ شهید قاسم سلیمانی] افتخار میکردم، افتخار میکنم و افتخار خواهم کرد، کسی که جان خودش را در راه مملکتش فدا کرد نه کسانی که خودشان را به پول فروختهاند.
زاهدی هیچگاه شاه دوستی خود را انکار نکرده و دست دوستی با جمهوری اسلامی نداده است. شب گذشته هم صراحتا گفت که درباره دولت یا همان نظام ایران حرفی ندارد ولی با تغییر نظام از بیرون مخالفت، از دیپلماتها و ارتش ایران تمجید، از حق هستهای ایران دفاع و البته از به زانو در آمدن عربستان و اسرائیل ابراز خوشحالی کرد. او همچنین با حمله به وزیر خارجه آمریکا گفت که او غلط میکند که به خلیج فارس میگوید خلیج عربی!
او پیش از این نیز بارها مواضعی این چنین داشت و ضمن دفاع از حقوق مشروع ایران از جمله حقوق هستهای با تحریم ایران مخالفت و از اقتدار ایران دفاع کرده بود، اما چرا یکی از نزدیکترین چهرهها به شاه که روابط خوبی هم با آمریکا، به ویژه جمهوری خواهان داشت امروز چنین مواضعی میگیرد که همراستا با منافع جمهوری اسلامی است؟ حکومتی که مواضعی بسیار متفاوت با او دارد؟
نقطه تفاوت اردشیر زاهدی با بسیاری از مخالفان جمهوری اسلامی، به ویژه نسل جدید اپوزسیون، این است که به راستی دل در گرو ایران و آینده آن دارد. شاهبیت سخنان او در بی بی سی هم این است که آینده ایران برای جوانان ایران است. زاهدی در مهمترین جمله خود میگوید که او نمیخواهد کسی از خارج برای ایران و ایرانیان تصمیم بگیرد.
زاهدی در حالی این روزها چنین مواضعی میگیرد که برخی از آنان که روزی شاه و او را از کشور بیرون کردند و پیش از این انقلابی بودند حالا در قامت اصلاحطلب رادیکال و اصلاحطلب ساختاری برای امضای یک نامه برای رفع تحریمها کلی شرط و شروط میگذارند.
ارزش مخالفِ شریف و با پرنسیبی مثل اردشیر زاهدی آنجا بیشتر به چشم میآید که عموم گروههای نوظهور مخالف نظام مثل فرشگرد نه تنها صراحتا حامی تشدید تحریمها حتی در دوران کرونا هستند بلکه در لفافه از اقدام نظامی آمریکا و اسرائیل علیه ایران حمایت میکنند. البته برخی در حوزه اقدام نظامی هم لحن صریحی دارند و با حمایت از این اقدام عراق و افغانستان را مثال میزنند و میگویند این دو کشور بعد از حمله آمریکا آزادتر و پیشرفتهتر شدند.
شاید مسئله تلختر این جا باشد که از مسیح علینژاد تا مریم معمار صادقی و حلقه اصلی فرشگردیهای دور رضا پهلوی همه و همه پرورش یافتگان چند دهه اخیر هستند. کسانی که روزی اصولگرا و اصلاحطلب بودند و داخل کشور فعالیت میکردند ولی یا به خاطر فشارها یا با طمع به چنین روزی افتادند.
متاسفانه این گروه از مخالفان جمهوری اسلامی جمیع رذایل اخلاقی ممکن را دارند و برای رسیدن به هدف دست به هر کاری میزنند و از هیچ کاری کوتاهی نمیکنند. نمونه بارزش هم امیر توحید فاضل است. خبرنگاری که تا در ایران بود زیر علم اصولگرایی کار میکرد و حالا که پناهنده شده علیه کشورش پرونده سازی میکند و به سادگی به هر کسی تهمت میزند.
مواضع اردشیر زاهدی در مدت اخیر نه تنها تمجید عمومی را در پی داشته بلکه حتی برخی از چهرههای اصولگرا اندکی نسبت به میهن دوستی او، به خصوص احترامش به سردار سلیمانی، واکنش مثبت نشان دادند.
مواضع زاهدی از یک جهت دیگر هم اهمیت دارد و آن این که او یک بار دیگر به همه ما به یادآوری میکند منافع حیاتی ملت همیشه بالاتر از هر دعوای سیاسی است، حتی دعوای نزدیکترین چهره سیاسی به شاه و حکومتی که قدرت و مقامش را از او گرفت، جان ایرانیان و حفظ ایران برای تمام آنان که دل در گرو ایران دارند از تمام اینها مهمتر است.