در این شرایط حتی اگر دولت قانونی را در زمینه قرنطینه تصویب کند با نافرمانی مردم مواجه شده و نه تنها اعتبار خود را به حراج می‌گذارد بلکه اساسا امکان اعتراض در چنین شرایطی را تشدید می‌کند.

سلام نو – سرویس اقتصادی: این مدت ایران روزهای عجیب و غریبی را تجربه می‌کند، روزهای پرفشار مبارزه با ویرویس کرونا که مرگ را به یک قدمی مردم رسانده است. در این مدت بسیاری در قرنطینه بوده‌اند و بسیاری دیگر نه.

حالا با پایان عید بخشی از کارکنان دولت هم با قاعده کارکردن دو سوم نیروهای مجبور شدند در محل کار حاضر شوند و از اول هفته نیز بخشی دیگر به این گروه می‌پیوندند.

در این مدت بسیاری آن‌ها که سر کار می‌رفتند را سرزنش می‌کردند که چرا قرنطینه را شکستند؟ چرا در خانه نماندند؟ و مدام می‌پرسیدند مگر پول چقدر ارزش دارد که جان خود را به خاطرش به خطر می‌اندازند!؟ اصلا دولت توان قرنطینه ندارد! شما سر کار نروید.

واقعیت این است که برای گروه بزرگی از مردم ارزش دارد که جان خود را به خاطر مشتی پول به خطر بیاندازند، البته نه به خاطر پول دوست بودن یا بی‌ارزش بودن جانشان بلکه به این دلیل که اگر سرکار نروند پول خوراک روزانه خانواده‌ی خود را هم نمی‌توانند تامین کنند. اگر تا چند سال پیش مردم ماه به ماه در تامین خورد و خوراک به مشکل می‌خوردند این مشکل امروز روزانه شده و حیات و ممات یک خانواده به کار هر روزه اعضای آن وابسته است.

در نظر سنجی که به تازگی از سوی محمدرضا جوادی یگانه، معاون شهردار تهران در امور اجتماعی و فرهنگی نیز منتشر شده مشخص شده که “با نیمه‌تعطیل شدن شهر یک‌سوم مردم تهران گرفتار معاش روزانه‌اند و یک‌سوم هم نهایتاً تا یکی دو ماه دیگر دوام می‌آورند.”

او با اشاره به این مسئله می‌نویسد: اگر انتظار داریم مردم در خانه بمانند، برای معیشت این جمعیت باید چاره‌اندیشی فوری شود. بر اساس نظرسنجی اخیر، غیرحقوق‌بگیران آسیب‌دیده‌ترین گروه معیشتی هستند.

واقعیت این است که ایران در شرایط کنونی نه تنها توان مالی لازم برای توقف کسب و کارها را ندارد بلکه در اساسا با مسئله بیکاری هم دست و پنجه نرم می‌کند و بخش قابل توجهی از مردم به اندک پول کمیته امداد و دیگر موسسات خیره وابسته هستند و این موسسات نیز توان پذیرش موج دیگری از بیکاران را ندارند.

در این شرایط حتی اگر دولت شرایط قرنطینه را تمدید و تعطیلی کسب و کارها را تمدید می‌کرد دستورش اثر لازم را نداشت چون نه کارگر توان بیکاری را دارد و نه کارفرما تاب توقف تولید را. در این شرایط هر دو ترجیح می‌دهند جان خود را به خطر انداخته و کسب و کار را به هر شکل ممکن راه اندازی کنند.

این مسئله وقتی تشدید می‌شود که بدانیم بخش عمده پولی که دولت از صندوق توسعه برداشت کرد صرف جبران بدهی دولت به کادر درمان و تامین مراکز درمانی می‌شود و صندوق بین المللی پول هم هنوز با درخواست پنج میلیارد دلاری ایران موافقت نکرده است و با توجه به مخالفت آمریکا با این درخواست احتمالا به سختی با این درخواست موافقت می‌کند.

در این شرایط حتی اگر دولت قانونی را در زمینه قرنطینه تصویب کند با نافرمانی مردم مواجه شده و نه تنها اعتبار خود را به حراج می‌گذارد بلکه اساسا امکان اعتراض در چنین شرایطی را تشدید می‌کند.

تحریم‌های ضد انسانی آمریکا و سومدیریت داخلی امروز باعث شده تا دولت و بیش از آن مردم در شرایطی قرار بگیرند که با وجود ضرورت قرنطینه نتوانند آن را اجرا کنند. مردم نمی‌توانند قرنطینه را اجرا کنند چون به نان شب محتاج هستند. دولت نمی‌تواند قرنطینه را اجرا کند چون توان مالی و اجرایی ندارد.

در واقع مردم قربانی اول و آخر کرونا هستند، مردمی که با قرنطینه و بی‌قرنطینه به اجبار و برای گشنه نماندن در طول روز به سرکار می‌روند و خطر رو به رو شدن با مرگ را به ناچار به جان می‌خرند. اگر یک نفر به خاطر رعایت قرنطینه نخواهد سرکار برود وام یک میلیونی دولت تامینش می‌کند یا یارانه چهل و چند هزار تومانی؟

کد خبرنگار: ۱
۰دیدگاه شما

برچسب‌ها

پربازدید

پربحث

اخبار عجیب

آخرین اخبار

لینک‌های مفید