از مهم ترین مسائلی که در بدو تولد باید مورد نظر والدین باشد عبارتاند از:
پذیرش کودک
اولین گام برای پذیرش کودک این است که او را به همان شکل اعم از پسر یا دختر، چاق یا لاغر، زشت یا زیبا و... هر گونه که خداوند آفریده است، بپذیریم... به عبارت دیگر جنسیت فرزند نباید زمینه و موجبی برای دگرگونی خلق و خوی ما گردد آیا زشتی و زیبایی آن باید عاملی برای تبعیض در بین او و دیگر فرزندان خانواده گردد؛ زیرا زشتی و زیبایی، یا پسر یا دختر بودن مربوط به کودک نیست و دخالتی ندارد و هیچ گاه نباید فردی را که عمداً کاری را انجام نداده است را محکوم کنیم.
روایات اسلامی ما نشان می دهند که حضرات معصومین علیه السلام نسل را به همان گونه که بود می پذیرفتند فی المثال امام زین العابدین به هنگامی که مژده تولد فرزندی را میشنید از جنس او سوال نمیکردند و نمی پرسیدند آیا پسر است یا دختر بلکه نخست می پرسید آیا او سالم است و به هنجار است یا نه؟
و زمانی که جواب مثبت بود امام زین العابدین می فرمود: سپاس خداوندی را که از من نسلی گرفتار و ناقص نیافرید.
تفاوت گذاری ها در جنس
با توجه به تحقیقاتی که انجام شده است در بسیاری از جوامع از جمله: آمریکا، ایران پسرها نسبت به دخترها بر روی والدین نفوذ بیشتری دارند. (البته بعضی از اوقات ممکن است این واقعه صحت نداشته باشد برعکس باشد ) به همین دلیل بعضی از آنها در خانه مورد استقبال قرار نمی گیرند. با نظر کراهت بدان نگریسته می شود گاهی اینکه راحت و بی محلی تا سن تمیز کودکان ادامه می یابد به گونه ای که فرزندان به آن پی می برند و حتی شاهد بی عدالتیهایی از والدین در مقایسه وضع خود با دیگر افراد خانواده میشوند.
تفاوت گذاشتن صرفاً به خاطر زیبایی
متأسفانه بعضی وقت ها والدین به دلیل اینکه کودکشان دارای زیبایی مثل رنگ چشم و مو همانند دختر یا پسر همسایه که زیبا می باشد نیست نمی پذیرند. انتظار داشتند ولی طبق خلاف انتظار به دنیا آمده است و والدین گویی او را در این زمینه مقصر میدانند و به همین خاطر ناخودآگاه او را مورد بیمهری قرار می دهند. این بی مهری ها اغلب از آنجا منشأ میگیرد که والدین کودک را به خاطر خود او و به خاطر اینکه امانت پروردگار است نمیخواهند بلکه دوست دارند او را نیز چون مال و منال اسباب و وسایل زندگی و تجملات خانوادگی خود به رخ دیگران بکشند و کمبودها عقدهها نارساییها و ضعفهای خویش را با به رخ کشیدن او جبران نمایند. به هنگامی که آدمی از خود چیزی برای عرضه کردن نداشته باشد سعی دارد با عاریه گرفتن از اشخاص و یا اشیاء این کمبود را جبران کند.
کودک در برابر بی مهری ها
کودک اگرچه در سنین خردسالی است این بی مهری ها را درک می کند و تأسفهای والدین را در این زمینه با اندیشه محدود خود ارزیابی و بررسی میکند و حتی در سنین بعدی ممکن است فکر کند در این امر مقصر است و برای تقصیر کوتاهی خود نگران شود و عمری را دل شکسته معیوب بدین کینه جو و پرخاشگر سپری کند. در چنان صورتی والدین مسئول و شریک عواقب وخیم و دردناک خواهد بود که بر سر این کودک و یا از سوی کودک بر جامعه وارد می آید.
منبع: خانواده و تربیت کودک نویسنده: دکتر علی قائمی.