سلام نو – سرویس سیاسی: پرواز انقلاب که امام با آن از پاریس به ایران آمد مسافران بسیاری داشت، اما بی تردید یکی از این مسافران از دیگران سرنوشتی عجیبتر و دراماتیکتر داشت، کسی که از نزدیکترین مشاوران و مورد اعتمادترین افراد نزدیک به امام بود. نامش صاق قطبزاده بود و مثل ابراهیم یزدی گاهی مترجم امام بود و در پرواز انقلاب هم تصویرش در صندلی کنار امام به ثبت رسیده است.
صادق پسر حسین قطبزاده تاجر اصفهانی بود و درس و مدرسه را در دارالفنون آغاز کرد و بعدها در سال ۱۳۳۷ برای ادامه تحصیل در رشته زبان انگلیسی به ایالات متحده رفت. هنگامی که دانشجوی دانشگاه جورجتاون در واشینگتن بود، در میهمانی سفارت ایران به اردشیر زاهدی، سفیر ایران در آمریکا، سیلی زد و پس از آن از ایالات متحده آمریکا اخراج و مقیم کانادا شد.
او به واسطه تحصیل در آمریکا با چمران و یزدی آشنا شد. بعدها از اولین دانشجویانی بود که در زمان تبعید امام به ترکیه با ایشان دیدار کرد و خود را مقلد امام نامید. روابط خاص قطبزاده با امام او را به یکی از چهرههای فوقالعاده نزدیک به رهبر انقلاب تبدیل کرد.
اما ارتباط نزدیک قطبزاده تنها منحصر به حلقه مبارزاتی آمریکا نبود. قطب زاده بعد از اخراج از آمریکا مدتی راهی کانادا شد و سپس به اروپا رفت و در پاریس ارتباط نزدیکی با ابوالحسن بنی صدر و حسن حبیبی پیدا کرد. این سالها مصادف بود با آغاز فعالیتهای جبهه ملی در تهران. فعالیتهای جبهه ملی دوباره اوج گرفته بود و همین دانشجویان ایرانی را به فکر انداخت تا با برگزاری میتینگهای مختلف از این حرکت حمایت کنند.
اردشیر هوشی از نزدیکان قطبزاده درباره ارتباط او با بنیصدر و حبیبی میگوید:
قطب زاده در اروپا مثل موتور محرکه از این شهر به آن شهر میرفت و تمام فعالیت جمعآوری نیرو و از این دست کارها را خودش انجام میداد. از نظر سیاسی نیروی پرتحرکی بود. بنیصدر و حسن حبیبی حرکت نداشتند. بنیصدر خوب سخنرانی میکرد، حبیبی خوب مینوشت، اما قطبزاده خوب حرکت میکرد. این سه با هم هماهنگی خوبی داشتند. هیچکس توان رقابت با این گروه سه نفره را نداشت. ما اسمشان را گذاشته بودیم سه تفنگدار.
توصیف هوشی از قطبزاده بیراه نیست. صادق قطبزاده از پاریس تا بیروت و از دمشق تا واشنگتن حضور فعال داشت. ارتباط گستردهای با رهبران موثر منطقه از جمله امام خمینی، امام موسی صدر و حتی معمر قذافی داشت. او تمام این ارتباطات را در خدمت جنبش انقلابی ایران در آورد.
از صادق قطبزاده به عنوان یکی از چهرههای موثر در انتقال امام به عراق و فرانسه نام برده میشود. به مرور شهرت صادق قطبزاده چنان زیاد شد که شایعاتی درباره طرح ترورش از سوی ساواک مطرح شد.
شهرت قطب زاده را میتوان در واپسین گفتو گوی محمدرضا شاه پهلوی با دیوید فراست خبرنگار شبکه ای. بی. سی نیوز جستوجو کرد؛ جایی که شاه با لحنی کینهتوزانه به فراست میگوید: «من باور نمیکنم همه این کارها را [آیتالله] خمینی به تنهایی انجام داده باشد. او مشاورینی دارد. به عنوان مثال همه ما دو نفر از آنها را به خوبی می شناسیم: ابراهیم یزدی و صادق قطب زاده. قطب زاده دانشجوی بی استعدادی بود که از دانشگاه اخراج شد. گروهی او را عامل سیا و گروهی دیگر او را عامل کا.گ.ب میدانند.»
روایتی مشهور وجود دارد که صادق قطبزاده پس از پیروزی انقلاب قصد بازگشت به پاریس را داشت اما با مخالفت امام در ایران میماند. اینطور نقل شده که او در همان روزهای نخست انقلاب به دیدار امام میرود و به ایشان میگوید:«آقا اجازه بدهید من به فرانسه برگردم و به کارهایم برسم.» اما آیتالله خمینی به قطبزاده جواب میدهد: «به تو حکم شرعی میکنم، بروی تلویزیون. ماهی دو هزار تومان هم بهعنوان حقوق طلبگی خودم به تو پرداخت میکنم.» به این ترتیب قطبزاده با حکم امام به صدا و سیما رفت.
او بعدها به وزارت خارجه رفت و دوباره مانند پیش از انقلاب به یکی از چهرههای مشهور نظام نوپای جمهوری اسلامی بدل شد. در این دوره وی تلاش زیادی از یک سو برای آزادی گروگانهای آمریکایی و از سوی دیگر برای بازگرداندن شاه به ایران انجام داد.
اما ستاره بخت صادق قطبزاده بسیار زود افول کرد و او با اتهام تلاش برای ترور امام خمینی به زندان افتاد. او در تاریخ ۱۷ فروردین ۱۳۶۱ به اتهام طرح کودتا و تلاش برای ترور امام بازداشت شد. وی متهم شد که با ریختن مواد منفجره در چاهی در نزدیکی منزل امام قصد داشته وی را ترور کند.
قطبزاده در یک اعتراف تلویزیونی به جرمش اعتراف کرد و نامی از هم آیتالله شریعتمداری آورد که منجر به محدودیتهای شدیدی برای این مرجع تقلید و سلب مرجعیت از او شد. در نهایت صادق قطبزاده در ۲۴ شهریور ۱۳۶۱ در تهران اعدام شد تا زندگی راز آلودش با پرسشهای بیپاسخ فراوان خاتمه یابد.