فهرست عوامل فیلم «دوزیست»
نویسنده و کارگردان : برزو نیک نژاد
تهیه کننده : سعید خانی
بازیگران : پژمان جمشیدی، جواد عزتی، هادی حجازی فر، ستاره پسیانی، مانی حقیقی، سعید پورصمیمی، مجید نوروزی، لیلی فرهاد پوری، الهام اخوان
مدیر فیلمبرداری : علیرضا برازنده
مجری طرح و مدیر تولید : کامران حجازی
گریم : ایمان امیدواری
طراح صحنه : امیر حسین قدسی
مدیر صدابرداری : مهدی صالح کرمانی
طراح لباس : ملودی اسماعیلی
برنامه ریز : افشین رضایی
دستیار اول کارگردان : نوید صلاحی
جانشین تولید : علیرضا اصلانی
مدیر تدارکات : فرامرز رضایی
دستیاراول فیلمبردار : محمد عزت خواه
عکاس : مجید طالبی
منشی صحنه : غزل رشیدی
جلوه های ویژه میدانی : آرش آقا بیک
مدیر صحنه : حامد ظریفی
جانشین تهیه کننده : امیر سید آبادی
سرمایه گذار : جلال تیموری
سلام نو - سرویس فرهنگ و هنر | مرتضی کوه مسکن: فیلم «دوزیست» به نویسندگی و کارگردانی برزو نیک نژاد و تهیه کنندگی سعید خانی ، آخرین فیلمی بود که در روز چهارم سی و هشتمین جشنواره ملی فیلم فجر برای اهالی رسانه و هنرمندان در پردیس سینما گالری ملت بر روی پرده رفت.
برزو نیک نژاد کارگردان مطرح تلویزیون و سینمای ایران که با سریال دردسرهای عظیم و فیلم لونه زنبور توانسته است خودش را به مخاطبان سینما و تلویزیون معرفی کند، در جدیدترین ساخته ی خود به سراغ فیلمی پرستاره در ژانر اجتماعی با درون مایه طنز رفته است.
قطعا تماشای فیلمی با حضور بازیگران مطرحی چون جواد عزتی، پژمان جمشیدی، هادی حجازی فر، سعید پورصمیمی، مانی حقیقی و ستاره پسیانی برای هر تماشاگری وسوسه برانگیز است و نیک نژاد سعی کرده است با استفاده از این ستاره ها در فیلمش اعتماد مخاطب را بدست آورد.
بیشتر بخوانید :
بررسی فیلم «دوزیست» / فیلمی اجتماعی و پر بازیگر
فیلم با صحنه ی شاد یک عروسی آغاز می شود و شخصیت های اصلی اش را در قالب طنز به مخاطب معرفی می کند. عطا، مجتبی و حمید در کنار آزاده شخصیت های اصلی دوزیست هستند که هرکدام مشکلات زندگی خودشان را دارند و حالا برای پیش بردن داستان فیلم در کنار یکدیگر قرار گرفته اند.
عطا با بازی جواد عزتی به عنوان بازیگر نقش اول مرد فیلم، بیانگر زندگی مدل جوانی است که علیرغم ظاهر زیبا و شیک پوشی اش شرایط مالی و اجتماعی مناسبی ندارد و مشغول گذران عمر در یک گاراژ است.
ستاره پسیانی در نقش آزاده اولین تجربه ی نقش اولی بودنش در سینما را تجربه می کند و در فیلم نقش معشوقه ای را بازی می کند که گویا خیلی مورد توجه او یعنی عطا واقع نشده و در طول فیلم دائما سعی می کند با زبان شوخ و شیطنت های زنانه از عطا دلبری کند.
هادی حجازی فر در نقش حمید متفاوت از سایر نقش هایی که از او دیده ایم، در دوزیست ظاهر شده است و با سری تراشیده و استفاده از کلاه گیس و شخصیتی به ظاهر ساده لوح و البته زرنگ به خوبی از پس نقشش بر آمده است.
مجتبی با بازی پژمان جمشیدی روایتگر نقش جوانی دردکشیده و اهل رفاقت است که از بد روزگار و به دلیل مشکلات مالی ناچار به زندگی در کنار عطا و حمید شده است. پژمان جمشیدی که اغلب او را در قالب نقش های طنز دیده ایم، این بار با مجتبی نقش جدیدی را تجربه کرده است و سعی در تغییر افکار عمومی مخاطب نسبت به نقش های قبلی اش دارد.
سعید پور صمیمی در نقش پدر عطا و مانی حقیقی هم در نقش صاحب یک گاراژ و البته ی همسایه ی دیوار به دیوار عطا و دوستانش توانسته اند بازی خوب و قابل قبولی را در دوزیست از خود به نمایش بگذارند.
داستان فیلم با ورود شخصیت مریم با معرفی الهام اخوان به یکباره تغییر می کند و شخصیت های اصلی داستان کم کم چهره ی واقعی شان را بواسطه ی ورود این نقش به مخاطب نشان می دهند.
در واقع هدف کارگردان از ساخت فیلم دوزیست نیز همین است و نیک نژاد تلاش کرده با قرار دادن آدم ها در موقعیت های حساس، چهره ی واقعی آن ها را نشان دهد. درست مثل یک قورباغه که گاهی در خشکی و گاهی در آب است و به واسطه ی دوزیست بودنش، هیچگاه شخصیت واقعی اش مشخص نمی گردد.
دوزیست ماحصل فیلمسازی است که در کوچ مدام از سینما به تلویزیون و بالعکس و از تلو تلو خوردن بین ژانرهای مختلف و سبک ها و گونه های مختلف در فیلمسازی، حالا به نوعی به یک گسستگی و آشفتگی فرمی و محتوایی رسیده است و قطعا اگر نیک نژاد تمام تمرکز و حواسش را در یک ژانر متمرکز می کرد، به پیشرفت و موفقیت های بیشتری در عرصه َی فیلمسازی دست می یافت.
فضای محدود فیلم و صحنه های تکراری و خالی از نو آوری به شدت بر تاثیر گذاری فیلم اثر می گذارد و از یک جایی به بعد مشخص است که کارگردان تمام تلاشش را برای تحمیل فیلم به مخاطب انجام می دهد.
تا جاییکه این حس به تماشاگر دست می دهد که هدف کارگردان از حیث میزانسن و دکوپاژ و هدایت او در صحنه های فیلم چیست و لذا ازتماشای فیلم خسته و کلافه می شود.
با تماشای دوزیست می توان به این نتیجه رسید که نیک نژاد آنقدر از این شاخه به آن شاخه پریده است که دیگر مرز بین فیلم کمدی و تلخ و سینمای اجتماعی واقعی با ژست های اجتماعی نمایانه و کارگردانی بین آثار تلویزیونی و سینمایی را از یاد برده است و با ساخت یک فیلم ظاهرا اجتماعی تلخ سیاه نمی تواند جایگاهی در میان طیف های هنری و جشنواره ای بدست آورد.