سلام نو – سرویس سیاسی: هر روز که به انتخابات نزدیک میشویم تلاشهای همه جانبه برای رای آوری تمام عیار طیفی خاص از اصولگرایان بیش از پیش افزایش مییابد، تلاشهایی که گستره آن از برنامههای صدا و سیما تا منبرهای نماز جمعه را شامل میشود و تلاش میکند علاوه بر تبلیغ اصولگرایانِ انقلابی نقاط قوت احتمالی حریف اصلاحطلب را نیز نشانه رود.
از جمله این تلاشها را میتوان تخریب و به سخره گرفتن لیستی و حزبی رای دادن دانست که هم از تریبون نماز جمعه علیه آن صحبت میشود و هم صدا و سیما دست به تخریب آن میزند.
صدا و سیما در برنامههای مختلف این دوگانه را مطرح میکند که بر اساس "کارآمدی" رای میدهید یا "گرایش سیاسی"؟ اولویت شما کدام است؟
برخی ائمه جمعه هم همنوا با طیفی از اصولگرایان لیستی رای دادن را ضعف میدانند و آن را تخریب میکنند، از جمله آیتالله موحدی کرمانی، امام جمعه تهران که مردم را صراحتا از لیستی رای دادن نهی میکند و میگوید:
«گول وعدهها را نخورید. به کسانی که میگویند فلان راه را درست میکنیم و وعدههایی از این قبیل، رأی ندهید. ببیند آیا او متدین است یا خیر؟ ما از شعارهای دروغین خسته شدهایم. چنانچه خودتان افراد را میشناسید، خودتان انتخاب کنید، اگر نه، از افراد مورد اعتماد سوال کنید. لیستی رأی ندهید، بلکه تکتک افراد را بشناسید و بعد رأی دهید».
جنس این دو پیشنهاد در واقع یکی است و هر دو در نهایت نهاد سیاست ورزی در ایران را هدف قرار دادهاند و میخواهند به قیمت تخریب نهاد سیاست هم که شده حریف اصلاحطلب را به طور کامل از نقشه سیاست ایران حذف کنند.
آیتالله موحدی کرمانی که این چنین ضد لیست و فهرست است چطور به عنوان رییس جامعه روحانیت مبارز هنوز فعالیت سیاسی میکند و در چند انتخابات گذشته از چهرههای موثر اصولگرایان برای اجماع و لیست دادن بوده؟ آیا نظر آیتالله عوض شده یا مواضع ایشان در جایگاه امام جمعه و رییس جامعه روحانیت متفاوت است؟
اگر لیست دادن بد است و قرار بر منع لیست دادن است که دیگر نباید برای رسیدن به اجماع و لیست واحد تلاش کرد! آن هم وقتی که رقیب اصلاحطلب بیرمق و کمجان است. اگر هم لیست دادن ایراد ندارد پس چرا چهرههای مختلف لیست دادن را مسخره میکنند؟
رهبر انقلاب پیش از این بارها تاکید کردند که لیستی و به فهرست رای میدهند از جمله در انتخابات شورای شهر گفتند:
«من به ۳۱ نفر برای شـورای شهر رأی دادم. البته بعضی از این حضرات را از نزدیک میشــناختم، بعضی را هم نمیشناختم، لکن اعتماد کردم به همین فهرستهایی که پیشنهاد میکنند و میدهند».
ایشان در جای دیگری میگویند:
«اگر دیدم اینها آدمهای متدین، مومن و انقلابی هستند، به حرفشان اعتماد میکنم و به {فهرست} آنها رأی میدهم؛ اگر دیدم نه، کسانی که این فهرست را دادهاند کسانی هستند که به مسائل انقلاب، به مسائل دین، به مسائل اســتقلال کشور خیلی اهمیت نمیدهند، دلشان دنبال حرف آمریکا و غیر آمریکا است، به حرفشان اعتماد نمیکنم».
آیتالله خامنهای به جز این موارد چند نوبت دیگر نیز تاکید کردند که به "فهرست" یا "لیستی" رای داده شود که از سوی "مجموعههای" مومن و انقلابی و مورد اعتماد ارائه میشود. این یعنی رهبر انقلاب به عنوان عالیترین مقام کشور و البته یکی از کهنهکارترین سیاستمداران کشور نه تنها لیستی رای میدهند بلکه تاکید دارند، مردم به لیست مجموعههایی که میشناسند اعتماد کنند.
اما اگر رای ما به یک لیست اشتباه بود و آن لیست به وعده خود عمل نکرد، کارآمد نبود یا به هر دلیلی آن اتفاقی که باید رخ میداد، رخ نداد آن وقت چه؟
رهبر انقلاب در پاسخ به این سوال میگویند: «ممکن است سعی ما به نتیجه نرسد و غلط انتخاب کنیم، عیبی ندارد؛ خدای متعال از ما قبول خواهد کرد، چون کار خودمان را کردهایم، تلاش خودمان را کردهایم».
حتی از منظر سیاست غیر دینی و مرسوم در دنیا نیز چنین است. شاید شما در یک انتخابات به لیست یا فردی اشتباه رای بدهید، شاید فریب دروغ را بخورید یا به هر شکل دیگری ناکام بمانید اما اینها هیچ کدام به معنای شکست یک سیستم و راهکار نیست.
در نمونه آمریکایی این مسئله پس از 250 سال ریاست جمهوری و دهها رئیس جمهور، شخصی جانی، دروغگو و فاسد روی کار میآید که تمام نهادهای دمکراتیک آمریکا و جهان از او شکایت دارند. آیا این به معنای ناکارآمدی ریاست جمهوری است و باید سیستم آمریکا را به نخست وزیر تغییر داد؟ پاسخ قطعا منفی است و با یک مورد خطا نمیشود راهکاری امتحان پس داده در عالم سیاست را زیر سوال برد.
با وجود این صدا و سیما و ائمه جمعه که زیر مجموعه رهبری هستند و خود را مجری و مبلغ سیاستهای ایشان میدانند نه تنها با لیستی رای دادن مشکل دارند بلکه سیاسی یا مجموعهای رای دادن را در برابر کارآمدی میدانند. دلیل این دیدگاه کوته نظرانه هم این است که به جز استقبال مردم و عملکرد بد اصولگرایان یکی از دلایل بردهای اصلاحطلبان بین سالهای 92 تا 96 اندک کار و اجماع حزبی و البته ارائه لیست واحد بود.
ظاهرا برخی جریانهای متنفذ حالا پس از ضعف در عملکرد اصلاحطلبان و البته دلسرد شدن فضای عمومی جامعه تلاش دارند آخرین ضلع پیروزی اصلاحطلبان را نیز هدف بگیرند و این نقطه قوت را در نظر عموم مردم به ضعف تبدیل کنند تا اطمینان کافی از شکست قطعی اصلاحطلبان پیش از آغاز هر رقابتی حاصل شود.
متاسفانه طراحان چنین پروژههایی به این مسئله توجه نمیکنند که این مسیر در نهایت به تضعیف نهاد سیاست در ایران ختم میشود و به مرور جایگاه اصولگرایان را نیز سست میشود و افسار سیاست به دست سیاستنادانها میافتد، رخدادی که هزینههای بسیاری را به کشور و البته نظام سیاسی تحمیل میکند.