سلام نو - سرویس سیاسی: سیاست خارجی یکی از مهمترین محورهای حکومت در جهان مُدرن است، به خصوص اگر درباره حکومتداری در کشوری مثل ایران صحبت کنیم که در خاورمیانه و در قلب منازعات قدرت و ثروت قرار دارد. در تمام چهل سال گذشته نیز بحث سیاست خارجی یکی از مهمترین محورهای بحث و جدل گروههای مختلف سیاسی در ایران بوده.
از ابتدای انقلاب در بحث اشغال سفارت آمریکا، پایان جنگ، جنگ کویت و عراق، حمله آمریکا به افغانستان و عراق و رابطه با آمریکا و برجام ما شاهد نظراتی بودیم که 180 درجه با هم اختلاف داشت. انقلابیونی که یک روز فاتح سفارت و پرچمدار صدور انقلاب بودند، دو دهه بعد پیشگام روابط با جهان شدند و انقلابیونی که مخالف فتح سفارت بودند پرچمدار انقلابیگری در دوران جدید شدند.
به راستی چرا پس از چهار دهه که از انقلاب میگذرد دو جناح اصلی حاضر در صحنه سیاسی کشور نظرات استانداردی برای سیاست خارجی ندارند؟ یک گروه به دنبال آشتی مطلق با دنیا است و گروه دیگر دنبال جنگ مطلق و آنهایی هم که در تلاش هستند تا نظراتی میانه داشته باشند و عقلایی حرف بزنند تحلیلهای اشتباه میدهند.
دیدگاههای غیر واقعی به سیاست خارجی: بهزاد نبویِ اصلاحطلب
بهزاد نبوی، از چهرههای شاخص جریان چپ اسلامی در دهه 60 و 70 و از بزرگان اصلاحات در دهه 80 و 90 است. او در دولت شهید رجایی مسئولیتهای دیپلماتیک داشت و بعد بیشتر به امور اجرایی پرداخت. نبوی اخیرا در مصاحبهای که با جامعهنو داشت گفت که:« مشکل اقتصاد ایران در سیاست خارجی ست که مانع ورود سرمایه خارجی شد.» او در مجموعهای از ادعاهای دیگر میگوید:« در جنگ یمن وارد شدهایم و این ماجراجویی ایران است.» او ادامه میدهد:« بنسلمان خواهان جنگ با ایران است چون ما توسط حوثیها به آنها موشک پراندیم.» او در انتها نیز دو توصیه دارد یکی این که:«چین را الگو قرار دهیم» و دیگر این که«اکنون وقت مناسبی برای مذاکره با ترامپ نیست چون اسلحه را روی شقیقه ما گذاشته که تسلیم شویم.»
اظهارات نبوی برای مخاطبی که اکنون زیر سنگینترین فشارهای اقتصادی است بسیار همدلی برانگیز است و مخاطب قطعا با او موافقت خواهد داشت ولی اگر کسی که اندکی سیاست خارجی را دنبال میکند به سخنان این چهره ارشد اصلاح طلب گوش کند متوجه ادعاهای سست نبوی درباره سیاست خارجی ایران و البته نسخهها متناقض او میشود.
واقعیت این است که ایران در عرصه سیاست پسابرجامی هر چند عملکرد درخشانی در جذب سرمایه نداشته ولی به طور قطع و به استناد به حرفهای اساتید اقتصاد مشکل اقتصاد ایران در سیاست خارجی و ورود سرمایه خارجی نیست. ادعای دیگر نبوی درباره جنگ یمن نیز آنچنان مبتنی بر واقعیتهای سیاست خارجی نیست. این عربستان است که در هر نقطهای که توانسته به اهداف و منافع ایران حمله کرده، ایران در این وضعیت باید چه کند؟ برای متهم نشدن به ماجراجویی در برابر بن سلمان کُرنش کند؟
مسئله بن سلمان ربطی به یمن ندارد و مشکل او با ایران ورای یمن و سوریه است. بن سلمان سیاست خارجی خود را بر مبنای اتحاد با اسرائیل و ترامپ قرار داده که این عملا به تقابل با ایران کشیده میشود و ربطی به یمن و سوریه هم ندارد.
نبوی در انتها در حالی ایران را به الگو برداری از چین توصیه میکند که چین بمب اتم و بودجه نظامی عظیمی دارد و نبوی با هر دوی اینها مخالف است. در انتها نیز در حالی موقعیت را برای گفتوگو با ترامپ مناسب نمیداند که چهارچوب فکری او در طول مصاحبه کنار آمدن با امثال بن سلمان و ترامپ است!
دیدگاههای غیر واقعی به سیاست خارجی: علی مطهریِ اصولگرا
این البته تنها بهزاد نبوی اصلاح طلب نیست که چنین اظهارات غیرتخصصی و نامرتبطی در حوزه سیاست خارجی دارد. علی مطهری، نایب رییس اصولگرای مجلس نیز در سخنانی درباره برجام گفت:« از همان ابتدای امضای برجام، بخشی از نظام ما مخالف اجرای آن بود و رفتار و عملکرد آنها چه در مجلس، نیروهای مسلح و... نشاندهنده چنین مطلبی بود. دو سه روز بعد از امضای برجام موشکی با نوشته «اسرائیل باید از بین برود» به هوا پرتاب شد که این کار در آن زمان به نوعی تحریک طرف مقابل بود. قطعا موشک نیاز است اما هر کاری باید در جای خودش انجام شود. به اعتقاد من، اگر کشور ما در مسأله برجام متحد بود و از سمت اروپاییها به مقداری در ایران سرمایهگذاری میشد، خروج ترامپ از برجام نیز به راحتی ممکن نبود.»
دیدگاهی که علی مطهری از آن برخودار است بارها از دیدگاه نبوی واقعگراتر است ولی همچنان از فقدان دید حرفهای به سیاست خارجی رنج میبرد. این که پرتاب آن موشکها و عدم اتحاد در مسئله برجام جلوی سود بردن بیشتر ایران از این پیمان را گرفت امری غیرقابل انکار است و قطعا باید تندروها را در این رابطه مورد شماتت قرار داد، ولی واقعیت این است که حتی اگر تمام ایران درباره برجام متحد بودند و ایران تمام منفعت را هم از برجام میبرد ترامپ باز هم از برجام خارج میشد و هزینه این خروج را میپرداخت.
بنا به شهادت آژانس، ایران با وجود عدم اتحاد و موشک پرانی باز هم به طور کامل به برجام متعهد بوده و ترامپ بهانهای از این دست برای خروج از برجام نداشت. دلیل ترامپ برای خروج از برجام این بود که ایران بیش از حد از برجام نفع برده و آمریکا آن سودی را که باید در برجام نکرده و ایران باید با آمریکای ترامپ به توافقی تازه برسد.
وقتی اظهارات مطهری و نبوی را به عنوان دو چهره منطقی و متعادل اصولگرا و اصلاح طلب نگاه میکنیم برای چندمین بار به ارزش گوهر کمیابی چون جواد ظریف پی میبریم. کسی که با دید واقع نگرانه به سیاست خارجی، از مواضع ایران در مجامع بین المللی دفاع میکند و بیشترین دست آورد را از هر مذاکرهای برای کشور به ارمغان میآورد.