عباس کیارستمی یکی از کارگردان های موفق سینمای ایران بود که صرفا در این حرفه مشغول نبود بلکه او در دیگر عرصه های هنر همچون فیلمنامه نویسی،تدوین،عکاسی،گرافیک و...فعالیت می کرد.این هنرمند برجسته آن قدر موفق بود که فیلم سازی تاثیرگذار در سینمای جهان نیز محسوب می شد.
او برای جایگاهی که بدست آورده بود بسیار تلاش کرد و توانست نام خود را در لیست بهترین هنرمندان جهان ثبت نماید.در این مطلب به یکی از خاطرات عباس کیارستمی که روایت زیبایی از ورودش به هنر است،اشاره می کنیم.
تلاش کنیم اما دست و پا نزنیم!
وقتی از من میپرسند چه شد فیلمساز شدی؟
من میگویم تصادفی!!
من کنکور هنرهای زیبا را دادم و رد شدم.
بعد در ادارهی پلیسراه استخدام شدم.
سال آیندهاش که به سراغ یکی از دوستانم به نام عباس کهنداری که کتابفروشی و خرازی داشت رفتم او به من پیشنهاد کرد برویم سر پل تجریش ؛ ولی من گیوه پام بود و نمیتوانستم همراه او بروم!
او کفش های خودش را به من داد و پوشیدم و با هم رفتیم.
سر پل، یکی از دوستانم را دیدم و او پیشنهاد کرد با هم به خانهی فرهاد اشتری شاعر برویم.
به اتفاق رفتیم.
در خانهی اشتری یک آقای نقاشی بود که وقتی فهمید من در کنکور رد شدهام، از من پرسید کلاس رفتی یا نه؟!
او به من توصیه کرد در کلاس طراحی اسمم را بنویسم و سال بعد کنکور شرکت کنم. من در رودربایستی که داشتم در آن کلاس اسم نوشتم.
سال بعد کنکور دادم و قبول شدم.
بعد نقاشی تبلیغاتی کردم.
بعد فیلم تبلیغاتی ساختم و به همین طریق با مکانیزم دوربین آشنا شدم و...
حالا فکر میکنم اگر سایز کفش های دوستم به پای من نخورده بود من الان بازنشستهی وزارت راه بودم!
گاهی زندگی آدم به چیزهایی مانند مو بستگی دارد.
#عباس_کیارستمی