سلام نو – سرویس بین الملل: این روزها و پس از کم شدن تلاطمهای سیاسی ترور سردار سلیمانی و انتقام سخت ایران از آمریکا این پرسش دوباره مطرح شده که آینده روابط ایران و آمریکا در شرایط فعلی چه خواهد بود؟
برخی معقتدند ترور سردار سلیمانی در سیاست کلان ایران نسبت به عدم مذاکره تاثیری ندارد و ایران نه تنها از سیاست کلان خود باز نمیگردد بلکه با شدتی بیشتر بر آن پای فشاری میکند.
اما در طرف دیگر برخی کارشناسان بر این باورند که با توجه به سیرِ رخدادهای منطقه، عملکرد اروپا در برجام و وضعیت آمریکا و ایران مذاکره این دو کشور در نهایت گریز ناپذیر است.
ناصر هادیان، استاد سابق دانشگاه هاروارد و تحلیلگر روابط بینالملل از جمله کسانی است که معتقد است حتی با وجود رخدادهایی چون ترور قاسم سلیمان و ساقط شدن بوئینگ اوکراینی ایران و آمریکا باز هم مذاکره خواهند کرد.
او به یورونیوز میگوید: به نظرم ایران و آمریکا ابتدا بر سر چهار بند پیشنهادی ماکرون به توافق میرسند و بعد روحانی و ترامپ با یکدیگر دیدار میکنند. ایران و آمریکا قبلا هم بر سر چهار بند پیشنهادی ماکرون به توافق رسیده بودند ولی توافقشان عملی نشد؛ چون ایران خواستار لغو کلیه تحریمها بود و آمریکا با این خواست موافقت نکرد. این بحث این بار هم مطرح خواهد شد ولی یک راه حل مساله، این است که آمریکا برخی از تحریمها را لغو کند و ایران متقابلا اقداماتی انجام دهد تا آمریکا سایر تحریمها را هم لغو کند. راه حلهای دیگری هم مورد بحث و بررسی بوده است که باید دید نهایتا طرفین بر سر کدام راه به توافق میرسند.
او تاکید میکند که ما احتمالا بهار سال آینده شاهد دیدار روحانی و ترامپ خواهیم بود و ایران میتواند به دادن امتیازهای سطحی در برابر لغو تحریمها امیدوار باشد.
اما این مسئله چطور ممکن خواهد بود آن هم در شرایط که ژاپن در دو نوبت کاری از پیش نبرده و مهمترین میانجی منطقهای ایران در این روابط، یعنی عمان، هم درگیر دوران جانشینی است.
به نظر میرسد بعد از افزایش سطح تنش در منطقه و اقدام بی سابقه ایران در هدف قرار دادن یک پایگاه آمریکایی کشورهای منطقه سخت از جدی شدن تنش نگران شدهاند و کم و بیش برای میانجیگری تلاش کردهاند.
از جمله مهمترین این کشورها قطر است که در اقدام کم سابقه با امیر خود برای این کار پیش قدم شد و ظاهرا پیغامهایی محرمانه را به تهران رسانده است.
مدیر دفتر تبلیغات در وزارت خارجه قطر، احمد بن سعید الرمیحی، به روزنامه کویتی القبس گفته که تحرکات قطر پس از شعله ور شدن تنش آغاز شد و این کار با رضایت عراق، آمریکا و البته ایران صورت گرفته است. او میافزاید که در همین رابطه، شیخ تمیم بن حمد ال ثانی، تماس های بین المللی متعددی با طرفهای بحران داشته و شخصا به تهران سفر کرد. الرمیحی تاکید می کند که نقش قطر مکمل نقش طرفهای دیگری است که برای آتش بس در چارچوب دور کردن منطقه از تنش و نزدیک کردن دیدگاهها، تلاش می کنند.
البته عموم منابع تاکید میکنند که قطر در مراودات اخیر دست تنها نبود و کار اصلی باز هم از سوی عمان صورت گرفته و قطر تنها سعی کرده با جلب رضایت طرفین و میانجیگری سطح بالا از بالا گرفتن منازعه در منطقه خودداری کند، اتفاقی که ظاهرا تا اینجا در آن موفق بوده است.
اما آیا این کشور کوچک حاشیه خلیج فارس توانایی و ظرفیت این کار را دارد؟ واقعیت این است که در صورت اقدام در زمان و موقعیت درست به نظر میرسد قطر چنین ظرفیتی را دارد ولی در صورت اقدام در زمان و موقعیت نادرست حتی کشوری در حد و اندازه ژاپن هم توانایی میانجیگری را نخواهد داشت.
با توجه به این مسئله به نظر میرسد اگر اتفاق خاصی در کشور رخ ندهد ایران و آمریکا در نهایت با تمام کینهها و کشتهها مجبور میشوند یک بار دیگر خط مذاکره را باز کنند.