سلام نو – سرویس سیاسی: این روزها برخورد فاجعه بار، غیر استاندارد، غیرهمدلانه، غیرمسئولانه و شائبه برانگیز مسئولان ایران در برابر فاجعه سقوط هواپیما نقل هر جمعی است و باعث به وجود آمدن نارضایتی عمومی شدیدی شده است، به خصوص این که این روزها مردم تصویر نخست وزیر کانادا و همدلی او با قربانیان ایرانی-کانادایی این پرواز را تماشا میکنند.
در حالی که جاستین ترودو پس از سقوط هواپیما به سرعت کنفرانس خبری تشکیل داد و برای همدردی به یاری داغدیدهگان شتافت، مسئولان ایرانی با رخوتی پرسابقه و سرعتی کم به چنین فاجعه عظیمی واکنش نشان دادند.
آن زمان که ترودو برای همدردی با قربانیان ایرانی-کانادایی بوئینگ ساقط شده شمع روشن میکرد و به دیدارشان میرفت ایرانیها حتی خبر نداشتند که هواپیمای عزیزانشان با پدافند خودی منهدم شده.
بعد هم که خبردار شدند به جز عذرخواهی خشک و خالی فرمانده نیروی هوا فضای سپاه و فرمانده سپاه هیچ عذرخواهی در خور دیگری ندیدند.
حسن روحانی، رئیس جمهور ایران هرچند ظاهرا از چهرههای موثر در افشای این خطای فاحش نظامی بود اما بعد از شش روز بر صفحه تلویزیون ظاهر میشود و هیچ حرف همدلانهای که روح و روان مردم را آرام کند نمیزند.
فردای سخنرانی روحانی برخی وزرا، معاون اول رئیس جمهور و البته امیر علی حاجیزاده، فرمانده نیروی هوا و فضای سپاه به دیدار خانواده جانباختگان بوئینگ اوکراینی میروند تا بعد از یک هفته کاری را بکنند که نخست وزیر کانادا یک هفته پیش انجام داد، اما حداقل در ظاهرا نتوانستند کاری که نخست وزیر کانادا کرد را انجام دهند.
چیزی که واکنش نخست وزیر کانادا را موثر کرده بود سرعت عمل کم نظیرش و البته موضع همدلانه او با مردمش بود. او بسیار صمیمی در میان مردم حاضر شد، با آنها شمع روشن کرد و با آنها اشک ریخت.
مسئولان ایرانی در ابتدا قربانی تاخیر در اعلام خبر شدند و بعد هم ندانستند چگونه به دیدار خانوادههای آسیب دیده بروند. آنها با هیئت همراه و میکروفن و دوربین در حالی به دیدار خانوادهها رفتند که آن سرشکستی، تاسف و افتادگی لازم در برابر مردم در آنها دیده نمیشد. به طور نمونه سردار حاجی زاده در حالی به دیدار خانوادههای داغدار رفت که یادش رفته بود فرزندان این خانوادهها سربازان میدان جنگ نبودند! مردمانی عادی بودند که قربانی اشتباه و بیکفایتی شدند و ادبیات فرمانده نیروی هوا و فضای تنها داغ آنها را تازه میکند.
این کندی نابخشودنی مسئولین و البته نگاه بالا به پایین مسئولان در نهایت منجر به اعتراضاتی شد که بیش از کشته شدن سرنشینان بوئینگ به دروغ، به بی مسئولیتی و عدم تواضع مسئولین در برابر ملت اعتراض داشت.
مردمی که میدیدند شهردار ادمونتون با شهروندانش با زبان فارسی همدردی میکند و شاهد هیچ همدردی جدی و تاثیر گذاری از جانب مسئولان خود نبودند و حتی شهرداری تهران هم برای چند پوستری که برای کشته شدهها نصب کرده چند روزی دست دست کرده.
همین تفاوتها جاستین ترودو را به قهرمان این روزهای برخی ایرانیان تبدیل کرده، قهرمانی که نبوده و نیست. او در غرب به خاطر فروش سلاح به عربستان تحت فشار است، پروندههایی در حوزه فساد اقتصادی دارد و البته کشورش را به بهشت دزدها و اختلاسگرهای ایرانی تبدیل کرده.
این جاستین ترودو نیست که قهرمان است! بلکه مسئولان ایرانی در حال کوتاهی کردن در وظایف حداقلی خود به عنوان یک انسان و یک سیاستمدار هستند. ترودو به جز عمل به وظیفه انسانی خود به وظیفه خود به عنوان یک سیاستمدار برای جلب رضایت مردمش و البته افزایش مشروعیت و محبوبیت خود عمل میکند. از سوی دیگر ترودو از همین مردم رای، قدرت و شهرت گرفته و امروز با کنار آنها ایستادن، اعتمادی که مردم به او کردند را میپذیرد.
در طرف مقابل مسئولین ایرانی نه تنها از وظیفه خود به عنوان یک انسان غافلند بلکه ظاهرا مایل به ایفای نقش سیاسی خود و بهره مندی از مزایای آن نیستند.