داغ حرف‌های زینب ابوطالبی چه وقت بیشتر می‌شود؟ آن وقت که به یاد بیاوری او با پولی که از بیت المال و جیب مردم گرفته رو به روی مردم قرار می‌گیرد و این چنین با صراحت، پررویی و طلبکاری به آن‌ها می‌گوید از ایران بروید.

سلام نو – سرویس سیاسی: از روز گذشته ویدئویی از یکی از مجری‌های شبکه افق در شبکه‌های اجتماعی در حال دست به دست شدن است که حسابی جنجال به پا کرده و خشم و البته تعجب عمومی را در پی داشته.

در این ویدئو زینب ابوطالبی، مجری شناخته شده شبکه افق، در برنامه‌ای که در روز تشییع شهید حاج قاسم سلیمانی در این شبکه پخش شد بعد از تاکید بر اینکه "باید فاصله گرفتن از بعضی مادیت‌ها را جدی گرفت" ‌می‌گوید:

به برکت خونی که ریخته شد ما یک تکان جدی خوردیم که یا باید آن حرف‌ها را ببوسیم و کنار بگذاریم، ببخشید شاید توی دوربین من نباید این حرف را بزنم ولی اگر کسی اعتقاد ندارد، جمع کند از ایران برود. برود همان جاهایی که همان رفاه و همان مدل زندگی را دارد و اگر اعتقاد داریم به نظرم باید جدی به میدان بیاییم...

حرف‌های ابوطالبی شوکه کننده است. انگار یک نفر از صفحه نمایش تلویزیون خارج شده، به شما فحش داده، چند سیلی زده و بعد برگشته سرجایش! غیرقابل باور است که در چهل و یکمین سالگرد انقلابی که قرار بود مارکسیست‌ها در آن آزاد باشند یک نفر که مدعی انقلابی بودن، ارزشی بودن و هوادار جمهوری اسلامی بودن است حرف‌هایی را بزند که شاه درباره عضویت در حزب رستاخیز زد! البته نه به این صراحت و نه به این تندی!

درست چهل و پنج سال پیش، پنج سال قبل از این که انقلاب به وقوع بپیوندد، محمدرضا پهلوی هم دستوراتی شبیه دستورات زینب ابوطالبی صادر می‌کند و با تاسیس حزب رستاخیز خطاب به مردم می‌گوید:

کسی که وارد این تشکیلات سیاسی [حزب رستاخیز]  نشود و معتقد و مومن به این سه اصلی که من گفتم نباشد، دو راه برایش وجود دارد: یا یک فردی است متعلق به یک تشکیلات غیر قانونی، یعنی به اصطلاح خودمان "توده‌ای". یعنی باز به اصطلاح خودمان و با قدرت اثبات: بی‌وطن. او جایش یا در زندان ایران است، یا اگر بخواهد فردا با کمال میل بدون اخذ حق عوارض، گذرنامه در دستش می‌گذاریم و به هر جایی که دلش می‌خواهد، برود.

البته او تمام مخالفان رستاخیز را توده‌ای نمی‌داند و می‌گوید:

... اگر جنبه خائنانه نداشته‌باشد، از لحاظ فکری، یک جریان دیگری دارد، او آزاد است در این مملکت. اما توقعاتی دیگر، نداشته ‌باشد، ولی ضمناً هم به کلی در پوشش قوانین ایران از لحاظ فردی و اجتماعی محفوظ.

حالا چهل و پنج سال بعد زینب ابوطالبی در برنامه‌ای که به مناسبت تشییع "سپهبد شهید قاسم سلیمانی" برگزار می‌شود به محمدرضا پهلوی اقتدا می‌کند و حتی یک گام از او جلوتر می‌گذارد و مردم را نه تنها به خودی و غیرخودی تقسیم می‌کند بلکه برخلاف محمدرضا پهلوی اساسا هیچ جایی برای بی‌طرفان احتمالی قائل نیست و همه به جز خود و دوستانش را به خروج از کشور فرا می‌خواند!

داغ حرف‌های زینب ابوطالبی چه وقت بیشتر می‌شود؟ آن وقت که به یاد بیاوری او با پولی که از بیت المال و جیب مردم گرفته رو به روی مردم قرار می‌گیرد و این چنین با صراحت، پررویی و طلبکاری به آن‌ها می‌گوید از ایران بروید.

داغ آن‌جا است که چنین حرف‌هایی در برنامه‌ای زده می‌شود که برای مراسم تشییع قاسم سلیمانی تهیه شده. قاسم سلیمانی همانی بود که حاضر بود بارها در عراق شهید شود اما یک بار در ایران نه! او کسی بود که حاضر بود فحش بشنود، عکسش پاره شود و ده‌ها بار آتش بگیرد اما کسی به پرچم ایران تعرض نکند! قاسم سلیمانی همان کسی بود که دختر با حجاب و کم حجاب دخترش بودند.

حالا یک نفر، یک کسی که دایه مهربان‌تر از مادر انقلاب است، یک نفر از آن دار و دسته‌ای که فریاد وا اسلام و ولایت دوستی‌شان گوش عالم و آدم را کر کرده و می‌خواهند قاسم سلیمانی را هم مصادره کنند همین قدر صریح از دهانش در می‌رود و حرف دلش را به زبان می‌آورد.

اما زینب ابوطالبی کیست و ما از او جز اجرا در افق چه می‌دانیم؟ بهروز شجاعی با اشاره به اظهارات ابوطالبی می‌نویسد:

خانم زینب ابوطالبی که توصیه می‌کنند جمع کنید و بروید آنجایی که رفاه است، خوب است بفرمایند منزل‌شان کجاست؟ چه خودرویی دارند و البته چگونه از پنج فرزند خود مراقب و نگهداری می‌کند تا بعد برسیم به سایر مباحث.

این فعال رسانه‌ای در ادامه می‌نویسد:

از خانم زینب ابوطالبی که اینقدر دنبال زندگی سلحشورانه هستند و می‌فرمایند هر که در این حلقه نیست ایران را ترک کند، یک سوال دارم، قیمت لندکروز امروز چند است و داشتن خودروی لندکروز هم آیا جزو شرایط زندگی سلحشورانه است؟

کامران بارنجی دیگر روزنامه‌نگار شناخته شده نیز با انتقاد از ادامه یافتن خط فشار روانی به مردم می‌نویسد:

آن از حسن عباسی که اصلاح‌طب‌ها را به ترور انقلابی تهدید کرد، این از یامین‌پور که به مسعودکیمیایی توهین کرد این هم زینب ابوطالبی که ایران رو غصب کرده و مخالفان را به خروج از ایران دعوت می‌کنند. آقایان یا جلوی این جماعت را می‌گیرید یا تاوان جهالت‌شان را می دهید. حالا باز کاری نکنید.

این که زندگی زنیب ابوطالبی لاکچری است یا آن طور که به تصویر می‌کشد سلحشورانه است مهم نیست. این که او می‌فهمد چه می‌کند هم دیگر چندان مهم نیست. مهم‌ترین چیزی که او به واسطه آخرین اظهارنظرش باید بداند این است که آخرین نفری که قبل از او این ادعا را کرد پنج سال بعد از ادعایش مجبور شد با اشک و آه برای همیشه ایران را ترک کند و این مردم بودند که ماندند، حالا هم همین است این مردم ایران خواهند ماند و جایی نمی‌روند چه زینب ابوطالبی و دوستانش خوششان بیاید چه نه!

کد خبرنگار: ۱
۰دیدگاه شما

برچسب‌ها

پربازدید

پربحث

اخبار عجیب

آخرین اخبار

لینک‌های مفید

***