سلام نو – سرویس بینالملل: این روزها خبرهایی جسته و گریخته از پالسهای مثبت عربستان برای مذاکره با طرفهای مختلف درگیر در منطقه مخابره میشود؛ مذاکراتی که شامل یمن، ترکیه، قطر و البته ایران میشود.
محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی این روزها حداقل در سه محور به طور فعال در حال تحرکات دیپلماتیک است. او از یک سو بالاخره بعد از چهار سال خونبار در یمن به مذاکره با دشمنانش رضایت داد. درباره قطر نیز او کنشهایی انجام داده که تحریمهای خفهکننده قطر را تا حد زیادی کاهش دهد.
این روزها حتی شایعاتی درباره تجدید نظر بن سلمان درباره ایران نیز شنیده میشود و ظاهرا او پس از حمله به تاسیسات آرامکو و دیگر تنشهای موجود در منطقه تصمیم گرفته کارهایی را برای کاهش خطر جنگ با ایران انجام دهد.
تحلیلگران واشنگتن پست معتقدند دلیل شیفت دیپلماتیک شاهزاده سعودی از مواجهه به مذاکره، محصول غیبت معنادار آمریکا در تحولات اساسی خاورمیانه به خصوص عدم دفاع آن از آرامکو در برابر حملات پهپادی است.
ظاهرا عربستان بعد از پاسخ نه چندان در خور آمریکا به حملات پهپادی به این نتیجه رسیده که با وجود هزینه ده میلیارد دلاری در چهار دهه گذشته در خرید اسلحه از آمریکا، دیگر نمیتواند به حمایت نظامی آمریکا آنطور که انتظارش را دارد امیدوار باشد.
با همین تحلیلها است که عربستان به این نتیجه رسیده در منطقهای مثل خاورمیانه باید تنشها با همسایگان خود، حتی ایران را، به شکل محسوسی کاهش دهد.
دیوید ب. رابرتز ، محقق مسائل خاورمیانه در کینگ کالج لندن با اشاره به وضعیت منطقه میگوید که بعد از حوادث سپتامبر گذشته، سعودیها به این نتیجه رسیدند که باید معادلات جدیدی را در خاورمیانه سامان دهند.
در این میان دولت و کنگره آمریکا نیز فشارهایی را به عربستان برای پایان جنگ یمن و همینطور کاهش تنش با قطر وارد کردند و خواستار کنشهای دیپلماتیکتری از عربستان شدند.
به باور برخی تحلیلگران فجایع یمن و تحریم قطر در کنار اوضاع منطقه و کنار کشیدن آمریکا از مشکلات سعودی در منطقه باعث شده تا شاهزاده جوان در دیپلماسی خود در منطقه تجدید نظری نصفه و نیمه کند، تجدید نظری که به دنبال حفظ ثبات و جایگاه عربستان در ساخت آینده خاورمیانه است.
مسئله دیگری که عربستان را از غرب و به خصوص آمریکا ناامید کرد واکنشهای ترامپ به درخواستهای گوناگون این کشور بود. ترامپ با حمایت عربستان سعودی مواجه بود اما در سیاست خروج از خاورمیانه شبیه اوباما عمل کرد و با وجود هزینه زیاد سعودی حاضر و خروج از برجام در نهایت در برابر ایران حمایت کاملی از سعودیها نکرد و آنان را با ایران تنها گذاشت.
حالا عربستان شدت حملات به یمن را کاهش داده، مذاکرات بسیار آرام را با قطر شروع کرده و احتمال دارد در کنار کویت به مذاکرات دریایی با ایران بپیوندد.
پیش از این نیز خالد جارالله معاون وزیر امور خارجه کویت اعلام کرد که کشورش نامهای از رئیس جمهوری اسلامی ایران به مقامات سعودی تحویل داده است که موضوع آن مسائل منطقهای بود.
مدتی پیشتر نیز علی ربیعی، سخنگوی دولت ایران در پاسخ به پرسش خبرنگاران درباره صحت داشتن نامه روحانی به پادشاه عربستان گفته بود:« بله، رییس جمهور محترم نامههایی ارسال کردهاند. اساس نامهها صلح و ثبات منطقه بوده است. ما معتقدیم دو جانبههای متعددی میتواند در منطقه شکل گیرد و فشارهای آمریکا نباید باعث دوری همسایگان شود.»
حسن روحانی و جواد ظریف نیز بارها اعلام کردهاند که حاضرند با عربستان سعودی به مذاکره بپردازند و اولویت ایران در دیپلماسی همسایگانش است.
حال باید دید شیفت پارادایمی عربستان از تقابل به مذاکره همچنان ادامه خواهد داشت و تقویت خواهد شد یا تنشهای منطقهای دوباره عربستان را به دیپلماسی تقابل باز میگرداند؟ اگر مذاکره ایران و عربستان کلید بخورد و دو طرف بر سر یک میز بنشینند میتوان منتظر تغییراتی جدی در منطقه بود.