به گزارش سلام نو، زندگی مشترک یک زوج میان سال به خاطر برخی اختلافات که آخرین مورد آن کل کل کردن دو جاری بر سر سبقت گرفتن یکی از برادران از دیگری بود، به دادگاه خانواده کشیده شد. بنا به گفته زن خانه دار، ماجرا از این قرار است که شوهرش علاوه بر رفیق بازی یک آدم ولخرج هم است که اعتقاد دارد همه دوست و فامیل باید سر سفره او حاضر باشند.
زن خانه دار برای خرج های بی حساب و کتاب شوهرش مدام با او سر جنگ دارد اما شوهرش بابت این کار او را خسیس معرفی میکند و به اعتراضش توجهی نمی کند. مرد خانواده که یک آدم بازاری است شب ها دیر به خانه برمی گردد و به گفته همسرش مسبب این اتفاق دوستانش بودند که مانع بازگشت به موقع او می شدند. حاصل ازدواج زوج میان سال دو پسر است که به شدت با پدرشان سر اخلاق خاصش اختلاف نظر و بگو مگو دارند.
زن دوست دارد شوهرش به جای دوستان، بیشتر به خانواده اش اهمیت بدهد اما گوش شنوایی نیست. حتی به گفته زن خانه دار اگر شوهرش قصد خرید برای خانه را داشت باید یک پکیج کامل خرید می کرد و از خرید خرد خجالت می کشید و سر این ماجرا مدام بحث داشتند.
زن سرد و گرم چشیده می گوید: شوهرم به خاطر ولخرجی هایش در بین دوستانش طرفداران زیادی داشت و بیشتر اوقاتش را به جای خانواده با آن ها تنظیم می کرد که کجا بروند و چه کاری انجام دهند. وقتی به شوهرم اعتراض می کردم حداقل شب ها کمی زودتر به خانه برگردد تا با هم در مورد فرزندان مان و برخی مشکلات صحبت کنیم او همه مسئولیت را روی دوش من می انداخت و سر همین قضایا دو پسرم با پدرشان زاویه پیدا کردند و موقع صحبت نیش و کنایه و متلک پرانی بین شان غالب بود.
من آدم منظمی بودم و دوست داشتم زودتر کارهایم را انجام دهم اما برعکس شوهرم خیلی ریلکس بود و حتی موقع مسافرت رفتن فاصله چند ساعته را یک روز کش می داد و همین ماجرا به شدت مرا عصبانی می کرد. موقع مسافرت هر چقدر از شوهرم می خواستم حداقل سرعت قانونی را رعایت کند، امتناع می کرد و حوصله آدم را سر می برد.
با این کنش ها و اخلاق های خاص شوهرم در مدت بیش از 20 سال زندگی مشترک مان کنار آمدم اما در یک موضوع دیگر نتوانستم او را تحمل کنم. ماجرا از این قرار بود که روزی که قرار شد با برادر شوهرم به مسافرت برویم جاری ام با کنایه به من گفت اگر توانستم شوهرم را راضی کنم که از خودروی برادرشوهرم سبقت بگیرد معلوم می شود که مرا دوست دارد و برایم ارزش قائل است. من که به شدت از دست متلک پرانی و نیش و کنایه جاری ام در این سال ها عصبانی بودم تصمیم گرفتم برای یک بار هم که شده راه متلک پرانی او را سد کنم.
برای همین در روز واقعه در مسیر مقصد مدام خودروی برادر شوهرم از ما جلوتر بود و جاری ام برایم زبان درازی می کرد تا این که از شوهرم خواستم برای رو کم کنی هم که شده از خودروی برادرش سبقت بگیرد تا به نوعی انتقام چندین ساله متلک پرانی اش را از او بگیرم. هر چقدر به شوهرم التماس کردم حداقل برای چند لحظه هم که شده به خاطر من این کار را بکند اصلاً توجهی نکرد و این ماجرا همچون خنجری بر قلب من نشست.
بعد از این ماجرا دیگر نتوانستم نیش و کنایه جاری ام را تحمل کنم و بدجور با شوهرم جنگ و جدل کردم و بعد از آن هم با حالت قهر راهی خانه پدرم شدم. بعد از چند روز به دادگاه خانواده آمدم تا تکلیف ام را با شوهرم برای همیشه روشن کنم و اگر به تفاهم نرسیدیم دیگر به زندگی مشترک مان بر نمی گردم./ رکنا