سلام نو – سرویس بینالملل: حسن روحانی به ژاپن رفت، با آبه مذاکره کرد و برگشت تا دوباره از گوشه و کنار محافل سیاسی زمزمههایی درباره میانجیگری ژاپن برای کاهش تنش بین ایران و آمریکا به گوش برسد، به خصوص وقتی پس از بازگشت روحانی به تهران آبه به سرعت با دونالد ترامپ تماس گرفت و 75 دقیقه با محوریت مسائل ایران و خاورمیانه با او صحبت کرد.
رئیس جمهور درباره این سفر نکات زیادی گفت از جمله ضرورت آزاد سازی پول نفت بلوکه شده ایران در ژاپن اما مهمترین فراز سخنان او جایی بود که تاکید کرد "شکستن تحریم های آمریکا یک کار ضروری، ملی و انقلابی است" و او در این زمینه "بحث مفصلی با ژاپنی ها داشت و بنا شد رایزنی ها را در این زمینه ادامه یابد."
بسیاری منتظر بودند روحانی در ژاپن حرکتی مثبت انجام دهد، گرهی بگشاید یا حداقل افق روشن ملموسی ترسیم کند تا فضای اقتصاد ایران از آن متاثر شود. این احتمال آن قدر بالا و مورد انتظار بود که برخی اصولگرایان با صراحت از گشایشهای احتمالی بعد از سفر ژاپن روحانی ابراز نگرانی کردند، از جمله سید نظام موسوی در این باره نوشت:
"گویا قرار است پس از سفر رئیس جمهور به توکیو، گشایشهایی مقطعی از سوی ژاپن و سوئیس در تحریمها ایجاد تا در آستانه انتخابات مجلس یک تنفس مصنوعی به جریان غربگرا داده شود. قطعاً مردم دیگر فریب آرامبخش های موقت را نمیخورند اما دولتمردان هم خوب است منافع ملی را قربانی این بازیها نکنند."
اما با وجود نگرانی اصولگرایان و امید اصلاحطلبان به این سفر هیچ اتفاقی خاصی در آن رخ نداد و آن چنان که برخی گمانه زنی میکردند سفر به ژاپن تا اینجای کار یک سفر معمولی بود، سفری که البته پتانسیل این را دارد تا در آینده سفری غیرمعمولی به حساب بیاید.
حسن یونسی، فعال سیاسی اصلاحطلب و فرزند علی یونسی وزیر سابق اطلاعات و دستیار پیشین حسن روحانی، در توییتی به همین احتمال غیر معمول و گشایشهای احتمالی در صورت به ثمر نشستن تدبیرها اشاره می کند و مینویسد:
خبرهایی مبنی بر احتمال یک توافق بین ایران و آمریکا برای کاهش تحریم ها و تنش ها به گوش می رسد. اگرچه امید زیادی به این تدبیر نیست، در صورت وقوع، می تواند تاثیر زیادی در بالارفتن مشارکت مردم در انتخابات پیش رو داشته باشد. کاسبان تحریم این را خوب می دانند.
تمام این حرفها اما در حالی زده میشود که ایران در نهایت چند بار به سینه عمان دست رد زد و با میانجیگیری فرانسه هم به نتیجه مطلوبش نرسید، مسئلهای که باعث شده تا پاریس با اشتیاق علاقه کمتری به فکر میانجیگری بین تهران و واشنگتن باشد. نشریه فرانسوی لوموند با اشاره به این مسئله و ناامیدی فرانسویها مدعی است که ماکرون پس از آن از میانجیگری ناامید شد که در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل به حسن روحانی گفته است «برای رقص تانگو، دو نفر لازم است» و پاسخ شنیده است که «مذهبیها تانگو نمیرقصند.»
اصولگرایان یا آنطور که خودشان میپسندند، انقلابیها! معتقدند که غربگراها با پیگیری میانجیگریها دنبال این هستند تا با تنفس مصنوعی آمریکا به صحنه انتخابات بازگردند. ترجمه این حرف این است که دولت و طرفداران غربگراییش دنبال این هستند که با مذاکره با آمریکا توجه مردم را جلب کنند و آنان را به حضور در انتخابات راضی کنند.
هرچند که با توجه به ساختار سیاست خارجی ایران آنها میدانند که تصمیمات این چنین کلانی در اختیار وزیر امور خارجه یا شخص رئیس جمهور نیست که سرخود با آمریکا مذاکره کنند، تحریمی را لغو کنند و به قول آنها با تنفس مصنوعی به انتخابات بازگردند!
اما اگر فرض اصولگرایان درباره کنش سیاست خارجی را نیز درست فرض کنیم ایرادی به آن وارد نیست. دولت به عنوان نیروی سیاسی حق دارد که برای رای آوری تلاش کند و به عنوان دولتی که وعده کاهش تنش با دنیا را داده وظیفه دارد با دنیا مذاکره کند و وضعیت زندگی مردم را بهبود ببخشد. حالا این که اصولگرایان دولت منتخب مردم و تنفیذ شده رهبری را غربگرا میدانند بحثی دیگر است و محل توجه نیست.
آنان که ادعای انقلابیگری دارند اگر در ادعای خود صادق باشند و با نقاب انقلابیگری کاسب تحریم نباشند و مخالف باج دادن به این قدرت و آن قدرت به خصوص آمریکا باشند بیشتر از هر اصلاحطلبی امیدوار باشند تا میانجیگریها به نتیجه برسد چون از نقطهای به بعد هر روز که بگذرد انتخابهای ایران محدودتر از قبل میشود و مانند تجربه برجام در نهایت مجبور به مذاکره میشود.
ما در برجام به لطف رای مردم و حضور شاه مهره کارآمدی به نام جواد ظریف در راس وزارت خارجه خوب مذاکره کردیم، خوب امتیاز گرفتیم و خوب گل زدیم و کم گل خوردیم ولی آنان که با تاریخچه سیاست خارجی جمهوری اسلامی آشنا هستند میدانند فرصتهای بهتر و زودتر از برجام بود که به خاطر آمدن یک فرصت بهتر به سادگی سوختند.
امروز هم به نظر میرسد با چنان وضعیتی مواجه باشیم و هرگونه خطا و کوتاهی در بستن کانالهای میانجی تنها باعث میشود انتخابهای ایران محدود و در نهایت مجبور شده تا پای توافقی گریز ناپذیر بنشیند، رخداد که نه مطلوب حاکمیت، نه مطلوب انقلابیون و نه مطلوب آن گروهی است که از سوی انقلابیون غربگرا خوانده میشوند.