به گزارش سلام نو، احمد هاشمی یادداشتی درباره استارت آپ های جدید در حوزه حمل و نقل و تاثیر آن بر سبک زندگی مردم نوشته است که مشروح آن در ادامه آمده است:
تاکسی اینترنتی یک نمونه فراگیر این استارتاپهاست. ایدهای نو که خیلی زود ما را مرعوب خود کرده است و بهندرت کسی درباره مشکلات احتمالی آن فکر میکند. همه راضی هستند، از مسافر و راننده گرفته تا دولت محترم که باوجود مضیقه شدید مالی برای وام دادن دنبال کسانی میگردد که استارتاپ راهاندازی کردهاند. هر تغییری چالشهایی دارد و نکته نغز اینجاست که توجه به این چالشها که بعدها به معضلات فراگیر تبدیل خواهند شد، نقشی در برنامهریزیهای کلان ندارد.
محدوده مرکزی شهر پر است از تاکسیهای خالی که پی شکار مسافر دربستی هستند، راهبندان درست میکنند و گازهای مخل احوال بشر تولید میکنند. تاکسیهای اینترنتی راهحل منطقی عقلای بشر به این معضل است. دیگر لازم نیست ماشینها در شهر دنبال مسافر بچرخند، مسافر هر جا که باشد تلفن همراهش را درمیآورد و با دو تا کلیک آدرسش را به راننده میدهد. راننده هم دیگر مجبور نیست بابت نیم ساعتی که دنبال مسافر گشته از او کرایه اضافی بگیرد.
با راهاندازی تاکسیهای اینترنتی، مسیری را که تا دیروز با تاکسیتلفنی محل با 20 هزار تومان میرفتیم، حالا با 10 هزار تومان میرویم. گرم و سردی هوای داخل ماشین و اینکه چه ترانهای در ماشین پخش شود هم دست خودمان است. زمانی هم اگر در صندلی عقب ماشین دست نامزدمان را یواشکی گرفتیم، یک آقای سبیل از بناگوش در رفته توی آینه چپچپ نگاهمان نمیکند، دستور این است که هر اتفاقی به لبخند ختم شود. مسافر تا پیش از این مجبور بود برود سر خیابان و با دو سه خط تاکسی خودش را به مقصد برساند. حالا با مبلغی جزئی که روی مجموع کرایه پیشین میگذارد، تاکسی از در خانه تا محل کار او را میبرد. این یعنی یک امکان خوب در شهری که خیلیها معتقدند حملونقل عمومی با وضع مطلوب فاصله دارد. از این بهتر چه میشود؟ محض احتیاط بد نیست حالا زاویه دید راوی را تغییر دهیم.
فرض کنید هفته اول و ماه اول شروع به کار این استارتاپ است. تا اینجا همهچیز بهخوبی و خوشی پیش رفته است، مسافران با کرایهای کم مسیر را طی میکنند و رانندهها هم با یارانهای که بابت هر سفر از شرکت مربوطه میگیرند، درآمد معقولی دارند. شرکت نهتنها بابت معرفی مسافر مبلغی دریافت نمیکند، پولی هم مازاد بر دریافتی راننده به حساب او واریز میکند. درآمد رانندههای تماموقت به روزی دویست هزار تومان میرسد. خبر به شهرستانها میرسد. سیل جوانان بیکار به سمت تهران روانه میشوند. سرمایه کار یک خودرو قسطی است که پیشپرداخت آن با قرض فراهم شده است. از اینجا به بعد ماجرا درست همانطور پیش میرود که برای اصغرآقای داستان ما اتفاق افتاد. شرکت مبلغ مازاد را پرداخت نمیکند. 15 درصد هم از مبلغ دریافتی راننده را بهعنوان حق معرفی مسافر دریافت میکند. اگر یک راننده مسیری را تا پیش از این با 10 هزار تومان میرفت و 2 هزار تومان مازاد هم از شرکت میگرفت، حالا ناگزیر است هزار و پانصد تومان هم به شرکت پرداخت کند. 12 هزار تومان به 8 هزار و 500 تومان تبدیل شده است تا اینجا یعنی 30 درصد کاهش درآمد. با این حال آن جوان شریف که از شهری دیگر آمده و شبها در ماشین خود میخوابد، زیر بار قسط و بدهی رفته و کار دیگری هم سراغ ندارد. یک اصل کلی هم وجود دارد؛ حق با مشتری است؛ بنابراین، کرایهها کمتر میشود و باز آن راننده مقروض ناچار است ادامه دهد. درآمدی را که تا چندی پیش با هشت ساعت کار به دست میآورد، حالا با دوازده و چهارده ساعت کسب خواهد کرد و همچنان ناچار است ادامه دهد.
تاکسیهای اینترنتی الگوی مصرف را تغییر داده است. تا پیش از این بسیاری از مردم فقط در مواقع مشخص سوار تاکسی دربست میشدند، اما حالا خیلی از آدمها مدام و در هر مسیری سوار اسنپ و تپسی میشوند. این تغییر الگوی مصرف آشکارتر از آن است که انکارشدنی باشد، با این حال در نبود پایشهای علمی نمیتوان درباره جزئیات آن نظر داد. این استدلال که ماشینهای آژانسهای محلی در مسیر برگشت ناگزیر بدون مسافر برمیگشتند و باری به ترافیک شهر اضافه میکردند، در برابر این امر که استفاده اختصاصی از تاکسی به شکل چشمگیری زیاد شده رنگ میبازد. تاکسیهای اینترنتی هم به ترافیک شهر افزودهاند و هم به آلودگی هوا و معضلاتی نظیر آن./ چشم انداز