سلام نو – سرویس سیاسی: این روزها که مردم از مجلس، دولت و هر مقام مسئولی در هر ردهای شکایت دارند و وقت زین کردن اسبها برای انتخابات مجلس آینده رسیده، اصولگرایان از تغییر و امید و پس گرفتن مجلس از اصلاحطلبان سخن میگویند و چنان طلبکار و مدعی بر سر گود رقابت ایستادهاند که انگار در چهار سال گذشته اصولگرایان هیچ سهمی از دولت و مجلس نداشتهاند.
کیهان با همین رویکرد طلبکارانه در شماره امروز خود از به گل نشستن کشتی اصلاحطلبی حرف میزند و مینویسد: کشتی مدعیان اصلاحطلبی به گل نشسته است. موقعیت مختل و مشوش این اردوگاه که از انتساب به دولت و وعدههای روی کاغذ مانده و حتی واژگونه محقق شده آن ناشی میشود، دو ماه مانده به انتخابات مجلس، ساکنان را به تقلای بهانهگیری و مسئلهسازی انداخته است.
اما آیا مجلس و حتی دولت اصلاحطلب بودند و حالا اصلاحطلبان با بازی سیاسی و تلههای رسانهای دنبال فرار از مسئولیت هستند و میخواهند با این کار سهم خود را از مجلس آینده افزایش دهند؟
پاسخ اصولگرایان به این سوال مثبت است و استراتژی انتخاباتی آنان چه برای مجلس و چه برای ریاست جمهوری آینده بر همین مبنا استوار است، اما به نظر میرسد واقعیت چیزی دیگر است چه آنکه نظر خود اصولگرایان در چهار سال قبل هم چیز دیگری بود.
مجلسی که امروز اصولگرایان آن را اصلاحطلب میخوانند و برای تغییر و امید در آن تلاش میکنند چهار سال پیش از این از سوی فعالین سیاسی و رسانههای اصولگرا مجلسی انقلابی و اصولگرا نامیده شد.
روزنامه جوان، از اصولگرایانهترین روزنامههای کشور در 8 اسفند 94 با تیتر درشت نوشت که "مجلس انقلابی ماند" و با اشاره به ترکیب مجلس دهم نوشت: میتوان این چشمانداز را برای مجلس دهم پیشبینی کرد که با ترکیب جدید برخلاف برخی القائات و تصورات همچنان انقلابی خواهد ماند و در عینحال با ریلگذاری در مسیر دولت یازدهم توجه به اقتصاد درونزا را به عنوان یک مطالبه جدی در دستور کار خود قرار خواهد داد.
مجلس دهم که امروز محصول دست اصلاحطلبان یا وکیلدولهها قلمداد میشود چهار سال پیش مجلس اصولگرا و انقلابی بود، مجلسی که به گواه کیهان، وطن امروز، جوان و البته آمارهای وزارت کشور بیش از 55 درصد آن اصولگرا، 29 درصد اصلاحطلب و 16 درصد مستقل و اعتدالی بودند.
اصولگرا بودن مجلس البته نافی مسئولیت اصلاحطلبان نیست ولی مسئله این است که هر کس باید به اندازه سهم خود در وضعیت کنونی مسئولیت پذیر باشد و با شعارهایی مثل مجلس تغییر و امید، مجلس انقلابی و مجلس جوان از زیر بار مسئولیت شانه خالی نکند.
اصلاحطلبان هرچند با ائتلافی که با اعتدالیون داشتند توانستند در تهران به صورت تمام عیار برنده انتخابات مجلس شوند ولی از خاطر اهالی سیاست نرفته که همین برندگان دیروز کل تهران، برای بستن لیست چنان کمبود نیرو داشتند که برای شناسایی نیروهای اصلاحطلب ناشناخته فراخوان دادند و در نهایت نیز با سختی بسیار توانستند یک لیست سی نفره تهیه کنند.
با این همه امروز ما اصلاحطلبان قصد فرار از مسئولیت را نداریم و میپذیریم که عملکرد فراکسیون امید ضعیف بود و رهبر آن یعنی محمدرضا عارف عملکردی فاجعه بار داشت که در خور نام معاون اول دولت اصلاحات نبود.
با این تفاسیر مسئله عجیبی نیست که از دوستان اصولگرا نیز متوقع باشیم که مجلس اصولگرای دیروز را امروز مجلس وکیل الدولهها ننامند و اگر هم چنین میکنند حداقل بپذیرند که اکثریت این وکیل الدولهها زیر پرچم اصولگرایی و انقلابیگری وارد مجلس شدند و اعضای فراکسیون نیمبند امید نقدهای محکمتری به دولت داشتند تا اصولگراها و انقلابیها.
با این تفاسیر وعده زیر و رو کردن اقتصاد ایران با یک برنامه پنج ساله آن هم توسط مجلسی که عمر چهار ساله دارد و از این چهار سال هم دو سالش در دولت روحانی است وعدهای تو خالی است که عملیاتی شدن آن محال است. به ویژه با جایگاه فعلی مجلس که بعد از جلسات سران قوا، جلسات مجمع و جلسات شوراهای عالی به چهارمین نهاد قانون گذاری کشور تبدیل شده است.
توجه به این مسئله که مجلس فعلی مثل مجلس قبلی و مجلس بعدی اصولگرا است نه تنها از منظر رقابت با اصلاحطلبان و وعده درست دادن به مردم، بلکه از منظر تصویر واقعی داشتن از مجلس هم اهمیت دارد. اصولگرایانی که امروز وعده شق القمر میدهند به خاطر بیاورند همینطور که مجلس قبلی برجام را تایید کرد این مجلس هم قیمت بنزین را تایید کرد و مجلس آینده هم دیگر تصمیمات اساسی را خواه ناخواه اجرا خواهد کرد و نمیتواند به سادگی ریل نظام را تغییر دهد.