به گزارش سلام نو، تحولات منطقه پرآشوب خاورمیانه با سرعت بالایی در حال وقوع است. در حالی که برخی از نبود استراتژی مشخص امریکای ترامپ برای منطقه سخن میگویند و این بی برنامگی را دلیلی بر آشفتگی آینده برای این منطقه می دانند اما برخی دیگر حضور یا عدم حضور فیزیکی نیروهای امریکایی در سوریه را به تنهایی متغیری برای تغییرات بنیادی در این میدان نمی دانند. سوریه بدون شک با اتفاقاتی چون خروج امریکا، بازگشایی سفارتهای کشورهای عربی مخالف بشار اسد و همچنین جدی شدن رقابت نیروهای منطقه ای میتواند چهره جدیدی از این کشور به بیرون مخابره کند. در این میان سوال این است که ایران می تواند بازیگری گذشته خود را ارتقا دهد یا این وضعیت می تواند به پررنگ شدن نقش کشورهایی چون روسیه و ترکیه و کاهش نقش ایران بینجامد؟ در این باره با حسن بهشتی پور کارشناس مسائل خاورمیانه گفت و گو کرده ایم که در ادامه میخوانید:
جناب بهشتی پور در رابطه با تحولات اخیر خاورمیانه چه روندی را برای آینده منطقه متصور هستید؟ به نظرتان با متغیرهای جدیدی روبرو هستیم و احتمال تحولات جدیدی در آینده نزدیک وجود دارد یا شرایط یا متغیرهای تاثیرگذاری برای تغییر شکل نگرفته است؟
بحث خروج آمریکا از سوریه دو جنبه دارد. یک بحث تبلیغاتی و رسانهای دارد و یک بحث واقعی و مسائلی که از نتایج این اقدام میشود در نظر گرفت. قسمتی از این روند شکل تبلیغاتی دارد و آمریکاییها نیاز دارند یک دشمن بسازند و سیاستهای خودشان را توجیه کنند. در حال حاضر ترامپ به هر دلیلی دارد به ملت آمریکا میگوید که ما این همه در عراق و افغانستان خرج کردیم سیاستهایمان به ضد خودش تبدیل شده و نتوانستیم نتیجه بگیریم. هم چهره آمریکا در منطقه مخدوش شده و هم میلیاردها دلار هزینه کردیم، عملا سایر کشورها سودش را بردند و ما نتوانستیم استفادهای کنیم. بنابراین ماندن ما در سوریه توجیهی ندارد، از یک طرف مالیاتدهندههای آمریکایی باید هزینههای گزافی بپردازند، از طرفی دیگر هم چهره خودمان را تخریب میکنیم، چون نتیجهاش هم مشخص نیست که به چه سمتی برود. حالا که دیگر داعش از نگاه آمریکاییها از بین رفته، میگویند که ماندن ما توجیه ندارد. این نکاتی که من عرض کردم، جنبههای رسانهای ماجرا است و برای اینکه پیاز داغش را هم زیاد کنند، مخالفان این نظر آقای ترامپ در تبلیغات میگویند این موجب تقویت ایران و روسیه در سوریه خواهد شد، در حالی که اگر ما بخواهیم واقعبینانه تحلیل کنیم، ایران نه به واسطه آمریکا به سوریه رفته ، نه به واسطه رفتن امریکا این موقعیت تقویت میشود. یعنی حضور آمریکا در سوریه موجب تضعیف موقعیت ایران نبود که با خروجش موجب تقویت حضور ایران شود.
واقعیتش این است که ایران به دعوت دولت اسد آمد در سوریه و جزو محدود کشورهایی در دنیا بود که از ماندن اسد در قدرت حمایت میکرد. دلایلش هم مشخص است؛ آنچه که ایران بیان میکرد، میگفت اسد در خط مقدم جبهه در برابر اسرائیل است و ما مقاومت در برابر اسرائیل را باید در آن خط مقدم تقویت کنیم، نه اجازه دهیم که اسرائیل بیاید در مرزهای ایران و ما با آن بجنگیم، بلکه برعکس، ما باید در ازای آن خط مقاومت را تقویت کنیم که یکی از آن خط مقاومتی که تعریف کرده بود، بحث دولت اسد و باقی ماندنش بود؛ و رفتن دولت اسد را ضربه به مقاومت اسلامی تحلیل میکرد و ایران معتقد بود که به قدرت رسیدن یک دولت غربگرا در سوریه میتواند مقاومت اسلامی را در لبنان تضعیف کند. بر اساس این چارچوب تحلیلی بود که ایران به سوریه رفت و تلاش می کند بر مبنای منافع ملی که تعریف میکند یعنی در این چارچوب که توضیح دادم -دشمن در مرزهای خودش بجنگد، نه بیاید در مرزهای ایران- حرکت کند.
در این چارچوب تحلیلی، دیگر بحث بودن آمریکا یا نبودنش نه موجب تقویت و نه موجب تضعیف میشود. بنابراین رفتن آمریکا از سوریه و اینکه ایران تقویت میشود، اینها را دارند رسانههای آمریکا بیشتر مثل نیویورک تایمز، واشنگتن پست که مخالف خروج آمریکا از سوریه هستند، مطرح میکنند و این بهرهبرداری تبلیغاتی که ترامپ را تحت فشار بیشتری قرار دهند. ولی عملا افکار عمومی آمریکا در این موضوع خاص با ترامپ است، چون میگوید مالیاتدهندگان آمریکایی نباید در سوریه خرج بیهوده کنند و موجب شوند تخریب بیشتری از چهره آمریکا انجام شود. این یک واقعیتی است که وقتی عمق موضوع را تحلیل کنید، میبینید که بحث بودن ایران در سوریه، هماهنگی با دولت اسد و هر زمان دولت اسد بخواهد، ایران قاعدتا از سوریه خارج خواهد شد، باقی ماندنش هم در مناطقی است که با آمریکا درگیری ندارد.
همکاری ایران با روسیه و دیگر بازیگران چطور؟ روسها با اینکه با ایران همکاری نزدیکی در سوریه داشتند اما در بزنگاههای مختلف می توانند بازی را تغییر بدهند. نظرتان چیست؟
همکاری روسیه با ایران روند خوبی از ابتدا داشت. این همکاری دو سال بعد از اینکه بحران شروع شد عملیاتی تر شد، یعنی عملا بهطور دقیق بگویم، روسیه از سال 2014 بهطور جدی وارد مسئله سوریه شد. بحران سوریه از سال 2011 شروع شد، ولی سه سال بعد، یعنی از سال 2014 به بعد عملا روسیه به صورت جدی حضور نیروی هواییاش را وارد کرد و یکسری معادلاتی که در شبه جزیره کریمه و الحاق آن و بحث اوکراین و سوریه و همه اینها با همدیگر منافعات روسیه و غرب را تحت تاثیر قرار دادند و در مجموع همکاری ایران با روسیه موجب شد که اسد علیرغم میل اتحادیه اروپا، آمریکا، ترکیه، اسرائیل، عربستان سعودی، قطر و امارات در قدرت بماند. همه اینها میخواستند اسد برود. با وجود همه این تلاشهایی که کردند، داعش را به وجود آوردند، جبهه النصره را بوجود آوردند، کلی عملیات انجام شد، کردها را تقویت کردند، ولی با این وجود آخرین جمعبندیشان این شد که اسد به نفع آنها هم است، چون عملا رفتن اسد موجب به قدرت رسیدن گروههای افراطی در سوریه خواهد شد. بنابراین با توجه به این مواردی که من عرض کردم، نباید اخبار نیویورک تایمز، واشنگتن پشت و سایر رسانهها مثل سیسیان افکار داخلی ایران را فریب دهد و جهت تحلیل ما را تغییر دهد، یعنی فریب تحلیلی این است که ما تصور کنیم که رفتن آمریکا از سوریه موجب تقویت ایران است یا از ایران یک ترسی درست کنند، یک مترسکی درست کنند که بودجههای نظامی را بخواهند توجیه کنند و ترامپ را تحت فشار قرار دهند که در این سیاست تجدیدنظر کند. بنابراین اگر واقعبین باشیم، بهطور خلاصه اینکه ایران ماندنش در سوریه نه با رفتن آمریکا تقویت میشود، نه با ماندنش، بلکه بحث این است که دولتی که متحد ایران است یعنی دولت اسد، با تمام مشخصاتش، حالا چه در داخل ما آن را قبول داشته باشیم و یا نداشته باشیم، ما با این واقعیت روبرو هستیم که ایران دارد از این جهت که با یک دولت مستقر در دمشق همکاری کرده و موجب بقای آن شده و روسیه هم پشت این ماجرا بوده و تا حدودی چین هم حمایت کرده و توانستهاند این روند را ایجاد کنند، این یک موفقیت است برای ایران که ربطی به خروج آمریکا هم نداشته است.
به نظرتان این روند در ترتیبات منطقهای تاثیرگذار نخواهد بود؟ گفته میشود یکسری گفتوگوها بین آمریکا و ترکیه وجود داشته که به نوعی آمریکا با ترکیه معامله کرده و احتمالا ترکیه بیشتر از اینکه در محور روسیه و ایران باشد، به سمت آمریکا خواهد رفت و رقابت منطقهای ایران و ترکیه شدیدتر میشود. این موضوع میتواند تنش زا باشد؟
اولا آقای اردوغان در ترکیه یک بازیگر حرفهای است و بازی را بلد است و میداند چه میکند. به نظر من در شرایط فعلی اولا ترکیه عضو ناتو است و بر اساس قوانین ناتو همچنان تحت حمایت آمریکا بوده و خواهد بود؛ با روسیه و ایران به صورت تاکتیکی کار میکند، چون منافعش ایجاب میکند.
نکته دوم اینکه آمریکاییها کل جریان سوریه را نمیتوانند با ترکیه معامله کنند، چون میدانند که آقای اردوغان با اینکه بازیگر حرفهای است اما قدرت مانورش در سوریه محدود است. اینطور نیست که ترکیه و یا آمریکا از آن حمایت کند، هر آنچه که دلش خواست، میتواند انجام دهد. من یادآور میشوم بین سالهای 2011 تا 2014 که همچنان ترکیه دنبال سقوط اسد بود و تمام قد با آمریکا و اسرائیل و عربستان سعودی و قطر در سوریه برای سقوط اسد همکاری میکرد به هیچ جایی نرسید، بنابراین ترکیه بعد از کودتای 2014 که فتحالله گولن و دار و دستهاش خواستند کودتا کنند، سیاستهای ترکیه تغییر پیدا کرد و منافعش را در این دید که بیاید با ایران و روسیه همکاری کند. بنابراین هم ترکیه خوب میداند قدرت مانور محدودی در سوریه دارد و هم آمریکا میداند که ترکیه قدرت مانورش کم است. این تحلیل که ترکیه رفته با آمریکا بسته و میخواهد خلأ خروج آمریکا در ترکیه پر شود، این مسئله به نظر من بیشتر سادهسازی یک جریان تحلیل سوریه است. واقعیتش این است که ترکیه با روسیه و ایران دارد کار میکند، برای اینکه منافعش اقتضاء میکند و یک کمیته سهجانبه متشکل از اینها کار خودش را ادامه میدهد و موفق هم بوده است. آمریکا هم ممکن است واقعا با ترکیه زد و بندی هم بکند و اصل زد و بند را من نمیتوانم منکر شوم، ولی اینکه تصور کنند آمریکا یا ترکیه میتواند خلأ قدرت را پر کند و کلا فعال مایشاء شود، ترکیه، روسیه و ایران را بگذارد کنار، به هیچ وجه اینطوری نیست. ترکیه به تنهایی چنین کاری را نمیتواند بکند و مجموعه قرائن و شواهد نشان میدهد که ولو اینکه با آمریکا دارد همکاری میکند، چون از قبل در چارچوب ناتو همکاری میکرده، ولی به خوبی میداند که فعلا منافعش اقتضاء میکند در سوریه با روسیه و ایران هماهنگ باشد تا با آمریکاییها.
خبرانلاین