سلام نو – سرویس سیاسی: عزیز جعفری، فرمانده سابق سپاه و مسئول قرارگاه بقیه الله به تازگی در گفتوگویی تلویزیونی در شبکه افق تلویزیون شرکت کرد و به عنوان اولین فرمانده ارشد سپاه درباره انتخابات پیش روی مجلس به اظهار نظر پرداخت.
جعفری در این گفتوگو به طور غیرمستقیم مسئول وضع فعلی را "انتخاب مردم" دانست و گفت که تنها راه برون رفت از بن بست فعلی تغییر رویکرد مردم در انتخابهایشان است.
اما شاید بتوان مهمترین بخش حرفهای فرمانده سابق سپاه را جایی دانست که جعفری از شورای نگهبان گلایه میکند و به شکلی درخواست رد صلاحیتهای گستردهتری را از شورا میکند. او در این بخش از صحبتهای خود میگوید:
مدیریت کشور باید با همان نگاه رهبری که نگاه اسلام ناب است هماهنگ شود. اگر کسی در این مبانی اشکال داشته باشد، سنجش آن، وظیفه سنگین شورای نگهبان است. که فکر نمی کنم شورای نگهبان با این دقت نگاه کنند و روی مبانی فکری افراد برای تایید صلاحیت تمرکز کنند. الان در همین کشورهایی که مهد دموکراسی هم هستند باید نگاه فرد با نگاه حکومت بخواند.اما آقایانی که اینجا روی کار میآیند ابایی ندارند که بگویند دیدگاه ما با رهبری اختلاف دارد. خوب اگر دیدگاهت اختلاف دارد برای چه آمدی؟
اظهارات محمدعلی جعفری درباره شیوه بررسی صلاحیت جدید در شورای نگهبان از چند زاویه محل نقد جدی است. نخست این که کلیت این اظهارات و موضعگیری از سوی سردار محمدعلی جعفری به عنوان یک چهره ارشد نظامی به نوعی سایهای از جهتگیری و ورود نظامیان به مسئله انتخابات است، چیزی که با قانون و مشی امام به عنوان بنیانگذار انقلاب و جمهوری اسلامی در تضاد است.
در گام دوم اگر محمدعلی جعفری را یک فعال سیاسی بدانیم که پیشنهادات و انتقاداتی در حوزه انتخابات و فضای سیاسی کشور دارد پیشنهاداتش خلاف اخلاق، اسلام و قانون است.
پیشنهاد عزیز جعفری به شورای نگهبان درباره سنجش مبانی فکری افراد به این معناست که شورای نگهبان دست به تفتیش عقاید افراد بزند که خلاف اخلاق و قانون است.
اصلا فرض هم بر این باشد که چنین عملی اخلاقی و قانونی باشد. چه متر و معیار ثابتی وجود خواهد داشت و معیار تطبیق عقیده نامزدها با رهبری چه خواهد بود و حاصل چنین پیشنهاد عجیبی چه چیزی جز تبعیض و دامن زدن بیش از پیش به خودی و غیرخودی شدن نیرویهای سیاسی خواهد بود؟
در فراز دیگر اما فرمانده سابق سپاه به نقد کسانی میپردازد که "ابایی ندارند بگویند دیدگاه ما با دیدگاه رهبری اختلاف دارد" و خطاب به آنها میگوید: خوب اگر دیدگاهت اختلاف دارد برای چه آمدی؟
پاسخ به این کنایه و پرسش مشخص است! نه در قانون و نه در منش امام خمینی هیچ گاه ملاک سنجش افراد، عدم اختلاف دیدگاه نداشتن با رهبری نبوده که اگر چنین بود بسیاری از جمله مرحوم هاشمی و رهبر انقلاب در کنار چهرههایی مثل شهید بهشتی باید همان اوایل انقلاب از سیاست کنار میکشیدند!
کاش آقای عزیز جعفری ماجرای مخالفت 99 نفر از نمایندگان مجلس وقت با نخست وزیر میرحسین موسوی با وجود دستور صریح امام در این باره را به خاطر بیاورند. 99 نماینده از جمله محمد یزدی، احمد آذری قمی، ابراهیم اسرافیلیان، سیدمحمد خامنهای، سعیدامانی همدانی، اسدالله بادامچیان و محمدرضا باهنر در دور دوم نخست وزیری موسوی به او رای منفی میدهند، آن هم در حالی که امام درباره نخست وزیری موسوی گفته بودند:
من حکم نمیکنم،اما من به عنوان یک شهروند حق دارم نظر خودم را بدهم یا خیر؟ من به عنوان یک شهروند، اعلام میکنم که انتخاب غیر از ایشان، خیانت به اسلام است.
چندی بعد آیتالله خامنهای، رئیس جمهور وقت طی سخنانی (در سال ۱۳۶۵) در جمع۶۵۰ نفراز اعضای حزب جمهوری اسلامی تهران و شهرستانها به مناسبت سالگرد تشکیل حزب به انتخاب مهندس موسوی و رأی ۹۹ مخالف وی در مجلس شورای اسلامیاشاره نموده و خود را صدمین آنها دانسته و میگویند:
چندی پیش من به یکی از آنها که دائم ۹۹نفر را زیر سوال میبرد، گفتم اگر ساکت ننشینی خواهم گفت که اینها ۹۹ نفر نیستند و با من ۱۰۰ نفر هستیم.
با تمام این مخالفتها بسیاری از چهرههای شناخته شده 99 نفر بعدها در کشور وزیر و وکیل شدند، آیتالله خامنهای به رهبری انتخاب شد و امام نیز به فاصلهای اندک در دیدار با تمام نمایندگان مجلس گفت:
هیچ کس حق ندارد که راجع به مجلس جسارتی بکند، و مجلس حقش است که موافق و مخالف داشته باشد و ممتنع، و یک مسئلهای است که همیشه باید در مجلس باشد و این امری است که گذشت و در او هیچ صحبتی نیست.
اگر مقیاس را سخنان آقای عزیز جعفری قرار بدهیم این 100 نفر نه تنها حق حضور در مجلس را نداشتند بلکه به خاطر اینکه از گفتن این حرف که دیدگاه ما با رهبری اختلاف دارد ابایی نداشتند، نباید میآمدند! آن وقت نه تنها چندتن از کهنهکارترین سیاستمداران ایران امروز در کنج خانه بودند بلکه رهبر امروز انقلاب اسلامی اساسا شانس حضور در بدنه سیاسی را از دست میداد!
کاش امثال عزیز جعفری باور کنند یک دست سازی مجلس و فضای سیاسی کشور به بهانه همخوانی با دیدگاه و افکار رهبری دست آوردی جز محروم کردن ایران از نیروهای سیاسی توانمندش ندارد، چنان که تا همینجای کار هم نظارت استصوابی شورای نگهبان در کنار عوامل دیگر باعث شده مجلس از ضعیفترین چهرههای سیاسی کشور تشکیل شود.