سلام نو – سرویس سیاسی: "مجلس در راس امور نیست" این جملهای است که نه سال پیش در شهریور سال 1389 محمود احمدینژاد، رئیس جمهور وقت در گفت و گو با روزنامه ایران گفت و سخن مشهور بنیانگذار جمهوری اسلامی را نقض کرد.
احمدینژاد در آن گفتوگو با تشریح دلیل این حرف خود گفت که این جمله مربوط به زمانی است که در ایران ، نظام پارلمانی حاکم بود و اکنون که پست نخست وزیری حذف شده ، قوه مجریه، قوه اول کشور است.
او مدتی بعد و در اسفند ماه سال 1390 وقتی برای پاسخگویی به سوالات نمایندگان به مجلس رفت باز حرف خود را تکرار کرد و گفت که با استدلال می گوید مجلس در راس امور نیست اگر کسی می تواند برای راس امور بودن مجلس استدلال بیاورد!
آن زمان سر و صدای زیادی در رسانهها شد و این حرف احمدینژاد از سوی اصولگرایان و اصلاحطلبان به شکلی جدی مورد سرزنش قرار گرفت، حالا اما پس از گذشت نزدیک به یک دهه از سخنان احمدینژاد حرف او از سوی اصولگرایان و اصلاحطلبان بیان میشود و کم و بیش همه معتقدند مجلس دیگر در راس امور نیست.
حالا مجلس نشینان، به خصوص اصلاحطلبان و اعتدالیون، معتقدند با خارج شدن مجلس از سیر تصمیمگیریها این نهاد اساسی جمهوری اسلامی تبدیل به یک رکن تزئینی شده و نامزدهای انتخابات پیش رو نیز معتقدند بی کفایتی نمایندگان موجود مجلس را از راس امور به زیر کشیده و گرنه مشکل از ساختارها نیست.
پروانه سلحشوری از جمله نمایندگانی است که معتقد است مجلس دیگر در راس امور نیست. او میگوید: ما لوایح CFT و پالرمو را تصویب کردیم و بعد شورای نگهبان آن را تایید نکرد و این لوایح در مجمع تشخیص مصلحت نظام ماند. علاوه بر این «مجمع تشخیص اخیرا به خود حق قانونگذاری میدهد»؛ بنابراین ما یکی، دو تا آقابالاسر نداریم. همه زورشان به ما میرسد.
از طرف دیگر آنان که دنبال حضور در مجلس هستند هم به این اشاره میکنند که مجلس در راس امور نیست، اما نه به دلیل آقا بالاسر و تصمیمات تحمیلی بلکه به دلیل کارنامه نامناسب نمایندگان. محمد باقر قالیباف از جمله مطرح کنندگان این نگاه است و با اشاره به کارنامه نمایندگان مجلس میگوید: امروز شاهد هستیم مجلس به هر دلیلی که بیشتر فکر میکنم به کارنامه خود مجلس بازمیگردد، در راس امور نیست.
به نظر میرسد هم حرف سلحشوری و هم حرف قالیباف درست باشد. امروز نه کارنامه عموم نمایندگان مجلس قابل دفاع است و نه آنان که قصد دارند کاری بکنند امکانش را دارند.
اگر به تعبیر قالیباف کارنامه این مجلس یا دیگر مجالس مناسب نیست به خاطر منتخبین راه یافته به آن است، منتخبینی که پیش از آن که منتخب مردم باشند حاصل نظارت استصوابی شورای نگهبان هستند، شورای نگهبانی که چهرههای به اصطلاح استخواندار سیاست ایران را هر بار به بهانهای کنار گذاشته و حالا هم از حاصل انتخابهایش رضایت ندارد.
در انتخابات دوره پیشین مجلس شورای اسلامی دایره رد صلاحیت شورای نگهبان چنان گسترده بود که اصلاحطلبان حتی برای بستن لیست خود در تهران مشکل داشتند و فراخوان عمومی دادند تا آنانی که خود را اصلاحطلب میدانند خود را به شورای عالی اصلاحطلبان معرفی کنند تا برای حضور در لیست اصلاحطلبان مورد بررسی قرار بگیرند!
از سوی دیگر حتی اگر به جای این نمایندگان "بد کارنامه" نمایندگانی بهتر در مجلس بودند آیا در این ساختار عجیب و غریب امکان خلق نتایج بسیار بهتر را داشتند؟
یک قانون مجلس را شورای نگهبان رد میکند، یک قانون را هیات نظارت مجمع و یک قانون را شورای عالی انقلاب فرهنگی! در برخی موارد نیز مجلس هرچند قانون تصویب میکند، اما در نهایت اهمیتی به قانون داده نمیشود.
در تازهترین موارد هم ساختار مجلس با چیزی به نام شورای عالی سران قوا دور میخورد و به بهانه حضور رئیس مجلس در این شورا و خبر داشتن مجلس از تصمیمات آن اختیار قانون گذاری از دست همین نمایندگان از "نظارت استصوابی" گذشته هم خارج میشود.
شورای نگهبان سختگیر و بهانهگیر، نهادهای موازی قانونگذار و البته نمایندگان ضعیف همه و همه مجلس و مهمتر از آن دمکراسی را در ساختار سیاسی و چشم مردم تضعیف میکند و نتیجه این کار ناامیدی مردم از دمکراسی و رفتن به راهی است که مقصدش ناکجا آباد است و این ناکجا آباد نامشخص جایی است که استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی را تهدید میکند و ضروری است همه نسبت به این بیراهه رفتن و رسیدن به ناکجا آباد هوشیار باشند.