سلام نو – سرویس سیاسی: بالاخره حرفی که مدتها در کوچه و پس کوچههای سیاست زده میشد به زبان علی لاریجانی آمد و رئیس دوازده ساله مجلس شورای اسلامی بالاخره خودش گفت که برنامهای برای ورود به انتخابات دوره بعد مجلس ندارد.
علی لاریجانی دیروز در نشستی با برخی مدیران اقتصادی قم گفت: سه دوره چهارساله وکیل مردم قم بودم و برای من افتخاری بود که بتوانم به این مردم خدمت کنم چرا که مردم قم بر گردن ملت ایران حق دارند و در مکتب تشیع و انقلاب اسلامی پیشرو هستند اما در این دوره از انتخابات مجلس شورای اسلامی برنامه ای برای حضور ندارم.
حرف لاریجانی حرف جدیدی نیست و تنها مهر تایید است بر حرف و حدیثهایی که مدتها است در محافل سیاسی اصولگرا مطرح میشود. همین شایعه باعث شد تا طیفهای رادیکال اصولگرا با اعتماد به نفس بیشتری وارد رقابت انتخابات مجلس شوند و بیتوجه به سنتیها لیست انتخاباتی قم را با هم نهایی کنند.
اما چه شد که علی لاریجانی تصمیم گرفت در انتخابات مجلس شرکت نکند؟ برخی معتقدند او با پشتوانه اصولگرایان و اعتدالگرایان و حتی برخی از اصلاحطلبان در فکر انتخابات ریاست جمهوری است. ناصر ایمانی، تحلیلگر اصولگرا پیش از این در این باره به سلام نو گفته بود:
«ایشان شاید یک نیم نگاهی هم به انتخابات ریاست جمهوری داشته باشد. کسی که در موقعیت علی لاریجانی باشد و 12 سال ریاست مجلس را در کارنامه خود داشته باشد ممکن است این تصمیم را بگیرد. لاریجانی انباشتی از 12 سال تجربه مجلس آن هم در کرسی ریاست است. قبل از آن هم در شورای عالی امنیت ملی و صداوسیما و وزارت ارشاد ایشان عمری را در سمت های مختلاف فعالیت کرده اند و با مسائل کشور آشنا هستند.»
اما به نظر میرسد اگر علی لاریجانی واقعا در انتخابات مجلس شرکت نکند و فشار بزرگان او را به بازگشت به بهارستان مجاب نکند باید منتظر تغییر جدی در آرایش سیاسی جناحها در ایران باشیم، آنچنان که حضور احمدینژاد در قدرت، معماری سیاست در قدرت را تغییر داد و معادلات صحنه سیاست را دگرگون کرد.
علی لاریجانی خوب یا بد از کهنهسواران سیاست در ایران است و آنچنان وزنه سنگینی است که حضورش در هر جای سیاست ایران نیروهای بسیاری را به موافقت و مخالفت او جذب کند.
با این همه برخی معتقدند اظهارات علی لاریجانی نوعی تاکتیک سیاسی است و با توجه به شرایط کشور در نهایت در دقیقه نود نامزد میشود. برخی دیگر از جمله غلامعلی جعفرزاده ایمنآبادی، نماینده نزدیک به علی لاریجانی معتقدند لاریجانی باید در مجلس بماند چون «با توجه به فرمایشی که مقام معظم رهبری برای انتخاب رئیس جمهور جوان کُد دادند، اکنون بستر برای ریاست جمهوری ایشان فراهم نیست.»
احمدینژاد: موتور روشن، چراغ خاموش
اما همانگونه که خبر رفتن لاریجانی از مجلس مدتها است نقل محافل است خبر فعالیت احمدینژادیها هم مدتها است که دهان به دهان در بین فعالین سیاسی میپیچد. برخی میگویند این جریان دو لیست اصلی و ایذایی حاضر کرده، برخی میگویند با اصولگرایان توافق میکند و با نیروهای ناشناخته خود وارد لیست میشود و برخی هم میگویند جریان بهاری به جای اصولگرایان با شخص محمد باقر قالیباف توافق خواهند کرد و این گونه به سهم خود میرسند.
محمود احمدینژاد هرچقدر در مدیریت ناکارآمد و در دیپلماسی ناتوان است در بازی با افکاری عمومی و ارتباط برقرار کردن با قشرهای محروم جامعه استاد است، آن هم وقتی که دولت نه راه پس دارد و نه راه پیش و با برنامههای اقتصادی خود فشار روی قشر متوسط و پایین جامعه را به طور فزایندهای افزایش داده است.
در این شرایط احمدینژاد با هوشمندی تمام فقط سفرهای استانی میرود و به دولت بد و بیراه میگوید و از حملاتش به نظام، شورای نگهبان و قوه قضاییه کاسته. او فکر میکند با این کار میتواند لایههای مختلف نظام را به این مسئله راضی کند که به چهرههای سفید جریان بهار اجازه حضور در انتخابات را دهند. مخصوصا چهرههایی چون مرتضی تمدن، عبدالرضا شیخالاسلامی، سیدحسن موسوی، علی نیکزاد و علی ذبیحی که به خودی خود سابقه نامناسبی ندارند که باعث رد صلاحیت آنها شود.
این حساب و کتاب احمدینژاد چندان غلط نیست. نظام از شور گرفتن انتخابات حمایت میکند و برای این کار احتمالا حاضر است به صورت کنترل شده به جریان بهار مجوز حضور در انتخابات را دهد ولی سوال مهم برای احمدینژاد این است که آیا او توان انتقال وزن اجتماعی خود را به یک یا مجموعهای از لیستهای انتخاباتی دارد؟
اگر علی لاریجانی از حضور در انتخابات کنار بکشد و جریان احمدینژاد با چهرههای شاخص خود بتواند وارد مجلس شود معادلات سیاسی کشور به طور جدی دستخوش تغییر میشود، تغییراتی که در انتخابات 1400 به طور کامل خودنمایی خواهد کرد.