از زمان انتخاب بن سلمان به عنوان ولیعهد، یکه تازی ها و ماجراجویی هایش برای جلب دستیابی به پادشاهی عربستان آغاز شد و به همین منظور می توان خطای راهبردی عربستان در به راه انداختن جنگ یمن باهدف پیروزی در آن را در همین راستا ارزیابی کرد که می توان گفت که تا کنون هم هیچ دستاوردی برای این کشور نداشته است. آنچه در روند این تحولات موثر است، این است که قتل خاشقچی همه شرایط را دگرگون ساخت.
در واقع هیچ موضوع و رسانه ای به این قدرت نمی توانست عربستان سعودی را در محیط خارجی با بحران سیاسی روبه رو سازد و ضمیر جهانیان را به تحریک بیاندازد.
ادامه روند بحث قتل خاشقچی روبه کاهش نیست و این مسئله خود را در اجلاس گروه بیست در آرژانتین نیز نشان داد و بسیاری از کشورها در این اجلاس برخورد مختصر و سردی را با محمدبن سلمان داشتند.
این اقدام بن سلمان هزینه های داخلی و خارجی بسیاری را بر عربستان سعودی وارد نمود از جمله اینکه سعودی ها برای اولین بار موضوع حاکمیت انصارالله یمن را پذیرفتند، سعودی ها به آتش بس نسبی تن دادند و عملیات حدیده را برای مرتبه سوم متوقف نمودند و مهم ترین این هزینه ها را می توان زیرسوال رفتن مشروعیت داخلی و خارجی در محیط بین الملل برای بن سلمان دانست.
لذا بر اساس آنچه آمد می توان گفت عربستان سعودی در تنگنای شدیدی قرار گرفته است.چون هم در جبهه خارجی به علت قتل خاشقچی و بحران یمن و هم در جبهه داخلی یک فشار مشروعیت داخلی برای بن سلمان ایجاد کرده است و بر همین اساس می توان گفت که بنظر می رسد، به مرور زمان قدرت از دست محمدبن سلمان خارج شود، علارغم اینکه بن سلمان مسئولیت وزارت دفاع و سایر دستگاه های امنیتی را به عهده دارد، به احتمال بسیار زیاد پادشاهی خود را در آینده به صفر برساند. چهره بن سلمان در سطح جهانی مخدوش شده و بسیار بعید به نظر می رسد که پذیرش جهانی داشته باشد. از این رو باید دید، غربی ها به ناچار به سمت کدام گزینه دیگری در این کشور خواهند رفت.
در محیط بین الملل تنها شخصی که در مقابل این شرایط از خود مقاومت نشان می دهد و کماکان از بن سلمان حمایت می کند، دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا است.
علت چنین حمایتی از جانب ترامپ را باید در موضوع رژیم صهیونیستی و حمایت از آن و از طرف دیگر قراردادهای اقتصادی خانوادگی ای دانست که با سعودی ها دارد.
تا زمانی که ترامپ و سیاست خارجی آمریکا به چهره بن سلمان احتیاج داشته باشند حامی این فرد خواهند بود و زمانی که بن سلمان دو ماموریت مهم واگذاری آرامکو و طرح معامله قرن را انجام دهد بنظر می رسدتاریخ مصرفش به اتمام خواهد رسید و برکنار خواهد شد و در این زمان است که با یک سناریو، او را از صحنه سیاست عربستان خارج خواهند ساخت.
در پیرامون آینده عربستان تا یک سال آینده باید گفت، شرایط این کشور از آنچه در آن قرار دارد وخیم تر و متلاطم تر خواهد شد چراکه از ژانویه به بعد با آمدن دموکرات ها به داخل مجلس نمایندگان آمریکا شرایط متحول خواهد شد زیرا دموکرات ها کینه زیادی از محمدبن سلمان دارند، چون معتقدند که پول های عربستان و امارات در پیروزی دونالدترامپ نقش موثری داشته، لذا در دو مسئله مهم قتل خاشقچی و دیگری جنگ یمن به مخالفت خواهند پرداخت تا بتوانند در انتخابات آینده ریاست جمهوری، دونالدترامپ را سرنگون کنند و حداقل در صورت پیروزی لکه لنگی بر چهره سیاسی او بچسبانند. بر همین اساس مسئله اصلی این دو مورد نیست بلکه بر سر رقابت ها و منافع حزبی است که می تواند بر آمریکا موثر باشد.