سلام نو - سرویس اجتماعی: زاغه نشین، آلونک نشین، حلبی آبادنشین، گودنشین، کپرنشین یا اصطلاح معروف حاشیه نشین در تعریف جامعه شناسان شهری به کسی اطلاق می شود که به هر دلیلی نتوانسته جذب نظام اقتصادی – اجتماعی شهر شود تا از امکانات و خدمات آن استفاده کند. حاشیه نشینی پدیده ای اجتماعی است که از سال 1340 پس از اصلاحات ارضی شکل گرفته و تاکنون رشد فزاینده ای داشته است. گفته می شود پس از اصلاحات ارضی سیلی از مهاجران روستایی که تکه زمینی گیرشان نیامده بود جهت زندگی بهتر به سوی شهرهای بزرگ سرازیر شدند. اتفاقی که همچنان ادامه دارد.
چند سالی است که از گوشه و کنار، این سخن از مسئولین شنیده می شود که در صورت عدم تدبیر لازم برای حل معضل حاشیه نشینی در سال های آینده با بحران های اجتماعی حادی روبرو می شویم. در حال حاضر پس از گذشت چند سال از این هشدارها به نظر می رسد آثار و تبعات این پدیده در حال خودنمایی بیشتری است.
معضل دیروز، بحران امروز
معضل سابق حاشیه نشینی حالا دیگر به یک بحران تبدیل شده است. آمار و ارقام حداقل این مساله را تایید می کند. سلمان خدادادی، رییس کمیسیون اجتماعی مجلس گفته است 35 درصد از جمعیت کشور و به تعبیری 20 میلیون نفر حاشیه نشین هستند. آماری که البته در برخی رسانه های از سوی بعضی 17 میلیون نفر هم ذکر شد. هرچند سه میلیون بالا و پایین تغییری در صورت مساله ایجاد نمی کند. واقعیت این است که نمره وضعیت زندگی شهروندی بسیار پایین تر از حد انتظار است. وجود نابرابری، ساختار نامناسب شغلی، نبود تسهیلات خدماتی و بهداشتی، مسکن نامناسب، پایین بودن سرمایه فرهنگی، ضعف امنیت و ... از جمله معضلات مهم موجود در مناطق حاشیه است اما شاید اصلی ترین و پراهمیت ترین مساله ای که متوجه حاشیه نشینی است این باشد که مناطق حاشیه نشین تبدیل به بستری برای پیدایش و اشاعه آسیبهای اجتماعی شده اند. آمار بهت آور جرم خیزی در این مناطق که مامن و زیستگاه مناسبی برای جرم است شاهدی بر این ادعاست.
شاید پیوند مستحکم فرهنگ و اقتصاد را در اینجا بیشتر بتوان لمس کرد و این نکته را دریافت که خلل در هرکدام می تواند چه آسیب های جبران ناپذیری به جامعه بزند. علی رغم بودجه عظیمی که صرف فرهنگ در کشور ما می شود با گسترش سریع حاشیه نشینی در این سالها زمینه بروز جرایم و بزهکاری بیشتر و بیشتر شده و عملا وقتی چرخ اقتصاد روی ریل نیست و معضلات اجتماعی حاصل از حاشیه نشینی را نمی توان مهار کرد کار فرهنگی هم نمی تواند به آن صورت مشکلی از پیش پای جامعه بردارد.
با رشد بی رویه حاشیه نشینی چه باید کرد؟
بیش از یک میلیون و 800 هزار نفر در اطراف کلان شهر مشهد حاشیه نشین هستند. این عدد برای پایتخت رقم سرسام آور 5/4 میلیون و برای کلانشهر تبریز 500 هزار نفر است. اغلب مناطق اطراف کلانشهرهای کشور به محل سکونت حاشیه نشینان تبدیل شده است در حالی که هیچ خدمات زیر ساختی در این مناطق نیست.
یکی از بارزترین مشکل بافتهای حاشیه نشین نداشتن هویت محله ای است. محلاتی که ساختار خودش را از حیث امکانات از جمله مدرسه، مسجد ،بازار و روابط اجتماعی تثبیت کند. نتیجه اینکه نیاز است در این مناطق فضای عمومی و شاکله شهری ایجاد شود چرا که در مکانی که خیابان و مدرسه و بیمارستان و نهادهایی از این دست وجود ندارد ساختار اجتماعی و هویت هیچ ارزشی ندارد.
بعد از نیاز به هویت بخشی به مناطق حاشیه نشین بحث آموزش و سلامت بین نیازهای حاشیه نشینان از اولویت بیشتری برخوردار است. هرچند همین نیازها هم ذیل محله محوری تعریف می شود. در این مناطق بهداشت مقوله غریبی است و بی توجهی به آن سلامت مردم حاشیه نشین که امروز تبدیل به کسر قابل توجهی از مردم کشور شده اند را با تهدید های بسیار جدی روبرو می کند. یک جامعه شناس معتقد است باید برای حل ریشه ای بحران حاشیه نشینی سطح آموزش و پرورش را بالا برد ،سطح باروری را کاهش داد و قطبهای صنعتی را ازهسته ی شهر به حاشیه نشینان منتقل کرد. قرایی مقدم می گوید اینگونه می توان برای ساکنان حاشیه نشین شهرمان شغل و درآمد آسایش و امنیت ایجاد کرد.
سیاستگذاری غلط کار را به اینجا رسانده است
درست است که حاشیه نشینی از جمله مشکلات مشترک کلانشهرها در دنیای امروز است اما رشد بی رویه آن در کشور ما و ناتوانی در کنترل این امر ناشی از سیاستگذاری های غلطی بوده که کار را به اینجا رسانده است. حاشیه نشینی که امروز با آن مواجه هستیم از پیامدهای مهاجرت روستاییان به شهرهای در حال توسعه است. قطعا اگر توسعه روستایی بیش از این جدی گرفته می شد امروز شاهد گسترش بی حساب حاشیه نشینی نبودیم. در حال حاضر توسعه داخلی شهرها و بهسازی بافتهای فرسوده و همچنین ایده راه اندازی شهرهای جدید اگر با مطالعه صورت بگیرد احتمالا کم هزینه ترین راه برای اصلاح این روند باشد. روندی که در صورت اصلاح نشدنش تا آینده ای نزدیک بحران هایی در کشور به وجود خواهد آورد که شاید جبران آن تا سالها غیر ممکن باشد.