سلام نو – سرویس سیاسی: برداشتن گام چهارم کاهش تعهدات برجامی ایران همچنان با واکنشها مختلفی همراه است. مکرون، رئیس جمهور فرانسه گام چهارم را خطیر دانسته، مرکل گفته باید ارزیابی بیشتری صورت بگیرد و آمریکا شمشیر را از رو بسته. در آن سو نیز روسیه گام چهارم ایران را در چهارچوب برجام ارزیابی کرده و آن را برخلاف نظام عدم اشاعه ندانسته است.
جواد ظریف، وزیر خارجه ایران نیز در سخنانی گام چهارم ایران در چهارچوب برجام دانست و گفت: با طرف هایی که مایل هستند برجام حفظ بشود، گفت وگو می کنیم؛ فرانسوی ها گفت وگوهایشان را در این باره ادمه می دهند و در را روی مذاکره و تفاهم باز می گذاریم.
اگر به گفته ظریف در مذاکره باز است گام چهارم قرار است چه پیامی به جهان بدهد؟ مسعود گودرزی، عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس و استاد روابط بینالملل در تحلیل پیام گام چهارم ایران میگوید: از آنجایی که اروپاییها اقدامی در انجام تعهدات برجامیشان انجام نمیدهند جمهوری اسلامی ایران با برداشتن گام چهارم علاوه بر نشان دادن تواناییهایش در برگشت به عقب ثابت کرد که منفعل نیست.
فریدون مجلسی، دیپلمات کهنهکار ایران و کارشناس مسائل بین الملل اما نظر متفاوتی دارد و در گفتوگو با سلام نو میگوید که اگر گام اخیر خلاف برجام ارزیابی نشود مشکلی ندارد و گامی مثل دیگر گامها است ولی اگر خلاف برجام ارزیابی شود ایران به پیشا برجام باز میگردد.
او با اشاره به دو گانه مقاومت – مذاکره که توسط روحانی مطرح میشود افزود: باید دید مقاومت در برابر آمریکا به این معنا که یک گام دیگر برداریم یا حتی غنی سازی بیشتری داریم برای ما چه در پی خواهد داشت؟ آیا به ما دست بالاتری در برابر آمریکا میدهد، آن هم در حالی که امروز در حال جنگ اقتصادی با این کشور هستیم و خاطر مشکلات صدور نفت و محصولات مرتبط با آن روزانه چیزی نزدیک به 150 میلیون دلار ضرر میدهیم؟
مجلسی تاکید دارد که ما باید در این شرایط دنبال حل مسئله باشیم، کاری که با توجه به سخنان چند روز اخیر ظاهرا رخ داده است و ما تصمیم گرفتیم راه حل جهادی را برگزینیم.
اما همه گامهای دولت را مناسب یا حتی تند ارزیابی نمیکنند، بلکه برخی منتقدان داخلی دولت معتقدند حسن روحانی دست به عصا حرکت میکند و واکنشهایش با کم کاری طرفهای حاضر در برجام تناسب ندارد.
روزنامه فرهیختگان که در دوره مدیریت علیاکبر ولایتی در دانشگاه آزاد به راست چرخیده از جمله این منتقدان است که با انتقاد از دولت در یادداشتی نوشت: با نهایت تأسف باید گفت اگر بخواهیم بهصورت جدی به مدیریت دولت در شرایط امروز نگاه کنیم باید بگوییم اقدامات دولت متناسب با فشارهای خارجی و اقدامات طرف مقابل نیست.
این روزنامه در ادامه شیوه مدیریت داخلی دولت را نیز به باد انتقاد میگیرد و مینویسد: برداشت قریب به اتفاق کارشناسان این است که مجموعه اقدامات دولت به هیچ عنوان متناسب با شرایط تحریم و فشار نیست و اگر دستاوردهای محور مقاومت در هموار کردن مسیر تجارت با همسایگان نبود شاید همین حداقل ارتباطات با کشورهای مثل عراق هم حاصل نمیشد.
تمام این واکنشها در حالی اتفاق میافتد که آمریکا در تلاش است به هر شکل ممکن گام چهارم ایران را نقض خروج کامل از برجام نشان دهد و این طور القا کند که این گام تسریع کننده اقدامات ایران برای دست یابی به بمب اتم است.
مایک پمپئو در جدیترین واکنش خود در بیانیهای مطبوعاتی اعلام کرد ایالات متحده عمیقاً نگران موضوعاتی است که آژانس بین المللی انرژی اتمی در نشست ویژه هیئت رئیسه خود مطرح کرده است.
وی با بیان اینکه اگر صحیح باشد، بار دیگر اثبات میکند اظهارات جان کری وزیر خارجه پیشین آمریکا که برجام را منعقد کرد، کذب و متقلبانه است، ادامه داد: آژانس بین المللی انرژی اتمی اعلام کرد که شواهدی از مواد هستهای اعلام نشده احتمالی در ایران شناسایی کرده است.
مسئلهای که در این جا آمریکا در حال وارونه جلوه دادن آن است این است که ایران در حال خروج از توافق هستهای است، در حالی که جمهوری اسلامی ایران در تلاش است با حرکات و شوکهای مختلف توافق هستهای را زنده کند و آمریکا را به شکلی به آن باز گرداند و بارها نیز تاکید کرده که تمام گامهایش برگشت پذیر است و همچنان آمادگی مذاکره با آمریکا دور میز برجام را دارد.
اما چرا ایران با وجود مواضع محقانهای که دارد همچنان تحت فشار است؟ واقعیت این است که ایران در برابر قدرتمندترین کشور دنیا قرار دارد و همین به خودی خود عامل محدود کنندهای در تشکیل هر ائتلافی است، اما در کنار این ایران چند ضعف اساسی نیز دارد.
ایران در دوران پسا برجام به دلایل مختلف از جمله ضعف دولت و عدم وجود برنامه اقتصادی و تعلل نظام تصمیمگیری در پیوستن به FATF از فرصتهای اقتصادی بهره کافی را نبرد و نتوانست پیوندهای اقتصادی خود با دنیا را آن چنان که مورد انتظار بود محکم کند. اگر چنین کرده بود جدایی آمریکا از برجام جدایی هزینهزاتری برای دونالد ترامپ بود و او با سختی بیشتری از برجام خارج میشد و منفعت بیشتری نصیب ایران میکرد.
اگر این اتفاق میافتاد اروپا هم انگیزه بیشتری برای همکاری با ایران داشت و اینستکس گزینه عملیاتیتری بود. در شرایط فعلی به طور طبیعی اروپا حاضر نیست شریک اصلی خود را به ایرانی بفروشد که شریک جدی این قاره نیست حتی اگر پای دیپلماسی و وفای به عهد و عرف بینالملل در میان باشد.
میدان دیگری که ایران به رقیب واگذار کرد میدان رسانه بود. در حالی که بی بی سی، رادیو فردا و ایران اینترنشنال 24 ساعته آتش سنگین اخبار را علیه ایران جهت دهی میکنند ایران هیچ ابزار جدی و مهمی برای مقابله به مثل ندارد. شبکههای داخلی صدا و سیما ورشکسته هستند، پرس تی وی تراوت سابق را ندارد و دیگر شبکههای برون مرزی نیز یک دهم کیفیت و اثر شبکههای مخالف ایران را ندارند.
در این وضعیت ایران هم برای اثبات بر حق بودن خود نزد افکار عمومی و هم برای بهره برداری از این بر حق بودن راه بسیار دشواری در پیش دارد.
قدرتهای جهانی میدانند ایران بر حق است ولی اروپا به دلیل پیوستگی اقتصادی با آمریکا و روسیه و چین به دلیل سودمندی اقتصادی تحریم ایران مایل نیستند برزخ فعلی خاتمه یابد.
مردم دنیا هم هنوز فکر میکنند ایران جایی وسط صحرا است و فرقی با عربستان ندارد. مردم دنیا هنوز که هنوز است به شدت تحت اخبار منتشر شده مین استریم یا جریان اصلی رسانهای جهان هستند، جریانی که سرنخش دست اسرائیل است و ایران مقصر همیشگی نشان میدهد.
آمریکا هم فعلا دلیلی برای برگشت به برجام ندارد. نگران بیاعتباری نیست چون قدرتمند است و نیازی به جنگ ندارد چون با تحریم به ایران فشار میآورد. از طرف دیگر در شرایط فعلی ایران هراسی در سطح منطقه باعث شده تا کشورهایی مثل عربستان تبدیل به پول نقد شوند و بیوقفه برای مراقبت در برابر تهدیدی که نیست پول دهند.
تمام اینها راه ایران را دشوار میکند. از یک سو اروپا را در سمت خود حفظ کن، از سوی دیگر دو متحد طماع خود را مدیریت کن و در دیگر سو آمریکا را به برجام بازگردان. این راه بیش از حد برای ایران دشوار است و تنها یک بار ترمز بریدن درست و حسابی در آن توسط تندروها میتواند تمام دیپلماسی سیاسی – نظامی ایران را یک شبه بر باد دهد.
اما آیا این اتفاق میافتد و رادیکالها موفق به بریدن ترمز میشوند؟ تا به حال تلاشهایی از جمله مواضع علمالهدی درباره عراق وجود داشته و سعی کردهاند تا با چنین رویکردهایی دولت و به طور کل حاکمیت را در جاده بیبازگشت و بیترمز قرار دهند، اما نه رهبری نظام و نه رئیس جمهور فعلا نشانهای در موافقت با این تندروی بیحد و حصر نشان ندادهاند و بخشهای دیگر ساختار سیاسی هم با آنها همراه نیست مگر در انتخابات مجلس و انتخابات ریاست جمهوری تغییر خاصی رخ دهد.