سلام نو – سرویس بین الملل: اوضاع آمریکا آنچنان که ترامپ معتقد است خوب نیست. او هرچند شیب رشد اقتصادی را مثبت کرد، میزان شاغلین را افزایش داد و مالیات ثروتمندان را کاست اما برای آمریکا دردسرهای بزرگی هم درست کرد که به آرامی در حال خود نمایی هستند، دردسرهایی به جز خروج از برجام.
بلومبرگ به تازگی گزارش داده که جنگ تجاری آمریکا با سایر کشورها تا سال آینده میلادی ٧٠٠ میلیارد دلار از تولید ناخالص داخلی آمریکا خواهد کاست و رشد اقتصادی آمریکا نیز در سال ٢٠٢٠ دو درصد خواهد بود. این یعنی این که سال آینده بدترین سال دولت ترامپ از نظر اقتصادی خواهد بود، دولتی که بزرگترین دست آوردهایش همین دست آوردهای اقتصادی بوده.
از سوی دیگر دولت ترامپ جدیترین حامی نیروهای دست راستی تندرو و تبعیضگرا در آمریکا، آمریکا جنوبی و اروپا است. سفیدپوستان، مسیحیهای تندرو، مردان ضد زن و گروههایی از این دست بیشترین احساس همدلی را با ترامپ و دولتش را دارند. این ویژگی هرچند هواداران پر و پا قرصی برای دولت ترامپ دست و پا کرده است ولی دشمنانی جدی نیز برای او ساخته و برشکافهای موجود در جامعه آمریکا دامنزاده تا جایی که برخی جنبشها برای جدایی ایالتهایی مثل کالیفرنیا از آمریکا شکل گرفت.
به تازگی نظرسنجی از سوی موسسه «جرجتاون» نیز نشر پیدا کرد که نشان می دهد دستکم دو سوم مردم آمریکا بر این باورند که این کشور در آستانه وقوع یک جنگ داخلی قرار دارد. این تصور البته با صحبتهای دونالد ترامپ تقویت میشود وقتی که از احتمال شورش مسلحانه در صورت انتخاب نشدنش سخن میگوید.
به نوشته مایکل ولاوس، استاد دانشگاه جان هاپکینز و کالج جنگ نیروی دریایی آمریکا " جنگ داخلی ، ماهیتاً به نبردی بر سر کسب مشروعیت گفته میشود. مشروعیت نیز از لحاظ لغوی به عنوان حق قانونگذاری تعریف کردهاند و به معنای رضایت شهروندان و احزاب سیاسی برای تبعیت از مرجعیت یک نظم قانونی است."
این استاد دانشگاه تاکید دارد که جنگ داخلی زمانی آغاز میشود که این سامان سیاسی، در سطح گستردهتر دچار فروپاشی میشود. به عبارت دیگر، جنگ داخلی هنگامی به وقوع میپیوندد که بین دو حزب که هر کدام قبلاً بخشی از نظم قانونی گذشته بودهاند شکاف عملکردی وجود دارد. هر کدام از این دو حزب میتوانند ادعای این را داشته باشند که آنها منبع جدید مشروعیت هستند و حق تعیین نظم قانونی جدید متعلق به آنها است. در نتیجه جنگ داخلی به عنوان نبردی تعریف میشود که در آن یکی از طرفین باید به طور موفق نظم مشروعی را که ارائه کرده به طرف دیگر تحمیل کند و طرف مقابل نیز سرانجام تسلیم شود.
آیا نشانه چنین جنگی در آمریکا دیده میشود؟ میشود گفت زمینههای چنین جنگی وجود دارد، به خصوص اگر حزب جمهوری خواه زمانی بخواهد پشت ترامپ را خالی کند. بسیاری معتقدند اگر چنین اتفاقی رخ دهد و حزب جمهوریخواه بخواهد از ترامپ فاصله بگیرد این حزب دوپاره میشود و طرفداران ترامپ سامان جدیدی مییابند. هرچند احتمال رخ دادن چنین اتفاقی کم است، اما اگر یک درصد چنین اتفاقی رخ دهد حزب دمکرات نیز میتواند دچار شکافی جدی شود و نیروهای چپ حزب از آن جدا شوند.
این رخدادها حتی در "بدترین سناریوی ممکن" آمریکا هم جای ندارند ولی میل کردن به سمت آنها تنش، خشونت و دو قطبیهای مختلف را در جامعه آمریکا را افزایش میدهد، رخدادی که فرسایش ساختارهای موجود را افزایش داد و باعث ناکارآمدی این ساختارها میشود و در بلند مدت میتواند به سرنگونی آنها و روی کارآمدن ساختاری نو بیانجامد.
باید دید آمریکا با ترامپ در این راه خطرناک قدم میگذارد یا لیبرال دمکراسی آمریکایی میتواند بر یکی از ضد سیستمترین، پوپولیستترین و البته یاغیترین رییس جمهوران فائق آید و او را تا پایان دوران ریاست جمهوری کنترل و هدایت کند؟ تا اینجای کار سیستم توانسته تا حدی ترامپ را هدایت کند و حداقل اجازه ندهد او انحراف بنیادین در اهدف آمریکا را رقم بزند، اما با این وجود نتوانسته جلوی سنت شکنیهای ناخوشایند او به خصوص در روابط بین الملل را بگیرد.