سلام نو – سرویس سیاسی: هر روز که میگذرد به پایان مهلت FATF نزدیکتر میشویم و موافقان و مخالفان در تلاشند تا در آخرین دقایق حرف خود را بر کرسی نشانند.
موافقان معتقدند در حالی که تمام کشورهای جهان FATF را پذیرفتهاند، عضویت در آن به نوعی گریز ناپذیر است و پذیرفتن آن مانند پاسپورت داشتن است و برای ایران محدودیت عجیب و غریبی در پی ندارد.
در طرف دیگر مخالفان معتقدند در شرایط فعلی که آمریکا از برجام خارج شده و اروپا به تعهداتش عمل نکرده پذیریش FATF نشانه ضعف است. مخالفان همچنین تاکید دارند پذیریش چنین پیمانهایی باعث محدودیت کمک ایران به گروههایی مثل حزبالله میشود.
غلامرضا انصاری، معاون دیپلماسی اقتصادی وزیر خارجه درباره ضرورت FATF میگوید:
یکی از هشدارهایی که وزارت خارجه در جلسات مختلف داده است، بحث FATF است. مانند این است که شما از من سوال کنید نظر شما در مورد سفرکردن چیست؟ من میگویم سفرکردن کار بسیار خوبی است، ولی مخالف گرفتن پاسپورت هستم. کسی که میخواهد از مرزهای کشور خود خارج شود، یک شرط مورد توافق بینالمللی، داشتن پاسپورت است. امروز FATF یعنی داشتن پاسپورت. اگر سیستم بانکی ایران میخواهد با سیستم بانکی جهان اعم از کوچک یا بزرگ آن هر نوع ارتباطی را برقرار کند، شرط آن FATF است.
او با تاکید بر اینکه حتی کشورهای دوستتر از چین هم گفتهاند پس از عبور از ضرب العجل امکان همکاری بانکی با ایران را ندارند گفت:
اگر در این چند ماه که به ما فرصت داده شده نتوانیم FATF را بگذرانیم، مطمئن باشید که سیستم بانکی کشور با یک بحران جدی روبهرو خواهد شد.
واقعیت این است که FATF مانند هر تصمیم دیگری در کشور موافقان و مخالفانی دارد و رد یا تصویبش نیز پیامدهایی دارد. تا اینجای کار همه چیز عادی است، اما مشکل اینجا است که این تصمیم به شدت مهم، استراتژیک و اساسی است و موافقان و مخالفان احتمالی باید تبعات تصمیم خود را بپذیرند.
کار که به پذیریش مسئولیت میرسد موافقان همچون برجام مسئولیت را میپذیرند و عواقب را قبول میکنند ولی مخالفان هیچ نشانی از پذیریش مسئولیت نشان نمیدهند، آنچنان که وقتی برجام مطابق میل آنان به بن بست رسید به جای خوشحالی دست به سرزنش دولت زدند و از نقش خود در تخریب برجام و فرصتهای پسا برجامی کلامی سخن نگفتند.
به لیست مخالفان FATF هم که نگاه کنید میبینید آنها همین حالا هم از وضع اقتصادی ناراضی هستند و بعید به نظر میرسد بعد از رد FATF و قفل شدن روابط اقتصادی کشور با دنیا حاضر به پذیریش وضع بد اقتصادی باشند. از حداد عادل تا رئیسی، توکلی، احمدینژاد، صفارهرندی و دیگرانی که مخالف FATF هستند بعید است فردا که اقتصاد کشور گره خورد مسئولیت رای امروز خود را بپذیرند و احتمالا همچنان به عنوان طلبکار و مدعی العموم از وضعیت بد اقتصادی سخن میگویند.
عباس آخوندی، وزیر سابق راه و شهرسازی موضوعی مثل FATF را حتی فراتر از برجام میداند و به مخالفان این مسئله میگوید: من تعجب میکنم این حضراتی که میآیند و میگویند این FATF هیچ تاثیری ندارد و از این حرفهای عجیب و غریب میزنند و آخرش هم این هزینهها را برای ملّت و مردم ایجاد میکنند. بحث FATF یک بحث بسیار فراتر از موضوع برجام و مسائل اختلافات امروزی است. افزون بر این موضوع پولشویی هم که مورد توجه مقامات ایران نیز هست مهم است. نباید کاری کرد که ایران در موضع اتهام به پولشویی قرار گیرد.
با تمام اینها نشان روشنی از تلاش مجمع برای بن بست شکنی در رابطه با این لوایح به چشم نمیخورد و ظاهرا اکثریت اعضای مجمع ترجیح میدهند همچنان تکلیف FATF را نامشخص نگه دارند تا هم ایران وارد لیست سیاه شود و حرف آنها به کرسی بنشیند و هم بتوانند این اتفاق را به گردن FATF، اروپا و آمریکا بیاندازند.
حسن روحانی مدتی پیش در واکنش به رویکرد این چنینی مجمع در سخنانی گفت: افتخار ما این است که با تروریستها و فساد میجنگیم و مقابله میکنیم، لذا نباید اجازه دهیم که در سیستم بانکیمان اتهام پولشویی به ما بچسبد و این به زیان کشور است، چرا یک عده در مقابل ۴ لایحهای که در دولت و مجلس به تصویب رسیده، مانعتراشی میکنند و جلوی دولت و مجلس ایستادهاند؛ اینگونه اقدامات به نفع کشور نیست.
واقعیت این است مجمع تشخیص مصلحت نظام اگر گوشی برای شنیدن داشته باشد راههای بهتری از تعلیق FATF را هم خواهد یافت، آن چنان که پدرام سلطانی، نایب رئیس سابق اتاق بازرگانی هم به یکی از این راهها اشاره دارد و میگوید: تعداد کشورهای عضو FATF کمتر از کشورهایی هستند که توصیههای این کارگروه را رعایت میکنند پس نیازی نیست که ما حتما عضو آن بشویم. اگر توصیههای این کارگروه را مورد توجه قرار دهیم میتوان به راحتی از لیست سیاه خارج شد.
هر چند بعید به نظر میرسد مجمع به چنین راهکاری تن دهد چون اکنون FATF به مسئلهای جناحی تبدیل شده و هرگونه پذیرش پیام موافقت با دولت را دارد و اکثریت اعضای مجمع نه تنها مایل نیستند با دولت همراه باشند، بلکه میل دارند بیشترین مانع را بر سر راه دولت قرار دهند.
چنین قصدی هرچند با جایگاه ذاتی مجمع به عنوان نهاد حل اختلاف و تشخیص مصلحت نظام در تضاد است ولی در پارادایم رقابت سیاسی قابل فهم است، البته به شرط این که اعضای مجمع عواقب چنین تصمیمی را بپذیرند.