عملیات قتل ابوبکر البغدادی افزون بر آنکه ضربهای سنگین به سازماندهی داعش وارد کرد، پیروزی سمبلیکی نیز برای دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا رقم زد.
ترامپ که از سوی منتقدان و حتی برخی متحدان خود در داخل آمریکا به بیقیدی در برابر تهدیدهای جهانی از جمله تروریسم متهم است، عملیات قتل بغدادی را به ابزاری برای دفاع از عملکرد خود تبدیل کرد.
ترامپ با تکیه بر نقش نیروهای ویژۀ آمریکا در کشتن بغدادی، خود را سردمدار مبارزه با تروریسم معرفی کرد و این مسئله را بیارتباط با بیعلاقگی دولتش برای دخالت در جنگهای خاورمیانه دانست.
در هر صورت، عملیات علیه پناهگاه رهبر داعش، چیزی شبیه عملیات علیه مقرّ اسامه بن لادن رهبر القاعده در دورۀ ریاست جمهوری باراک اوباماست و همان پیامدها را نیز به دنبال دارد؛ بدین صورت که از یک سو سبب تقویت کوتاه مدت موقعیت رئیس جمهور آمریکا و از دیگر سو زمینهساز ضعف تشکیلاتی داعش میشود.
با این حال، آنچه برای ما در این گوشۀ دنیا مهم است، این است که چرا منطقۀ ما محیط مساعدی برای ظهور و رشد نیروهایی مانند داعش شده است که به قول خودشان از "توحش" به عنوان مناسبترین وسیلۀ برای پیشبرد اهداف خود رسماً دفاع میکنند؟
ما اغلب گمان میکنیم که داعشیها موجوداتی اسرارآمیز و متفاوت از نوع انساناند چنانکه گویی از سیارهای دیگر به زمین آمدهاند! این در حالی است که خشم و کینه و نفرتِ ناشی از ناکامی و شکست و به حاشیه رفتن و نادیده گرفته شدن، کاملاً از این استعداد برخوردار است که هر انسان عادی را تبدیل به یک داعشی کند.
داعشیها شاخ و دم ندارند. آنها هم از جنس بشرند و از گوشت و پوست و خون و استخوان و عصب ساخته شدهاند. آنچه به واقع آنها را به موجوداتی بیرحم و قاتل تبدیل کرده است، یک سلسله شرایط اجتماعی و فرهنگی و آموزشی و اعتقادی است که سبب انباشت نفرت در دل و دماغ آدمیان و توجیه و تقدیس آن میشود.
اروپائیان پس از تجربۀ نازیسم، کار فکری و فرهنگی بسیار گستردهای برای شناخت زمینهها و عوامل ظهور آن پدیدۀ غیرانسانی در بین مردم خود کردند تا بازگشت و احیای آن را به مرز غیرممکن برسانند. این کار با برپایی دادگاه نظامی بینالمللی نورنبرگ آغاز شد.
ما در خاورمیانه اما ناتوان از چنین ابتکاراتی، هیچ درس موثری از ظهور داعش نگرفتهایم و ریشههای آن را به یکسری تعصبات مذهبی تقلیل دادهایم. بنابراین، شناخت دقیقی هم از تفکر و رفتار داعشی پیدا نکردهایم و به همین علت، هر کدام از ما دقیقاً مستعد داعشی شدن در شکل و چهرۀ متفاوتی هستیم!
اجازه دهید صریح بگویم! من از طرز فکر و رفتاری که در لایههای مختلف جامعۀ ایران رو به رشد گذاشته است، وحشت دارم! طرز فکر و رفتاری که تعقل در آن رنگ و لعابی ندارد و عمدتاً بر کینه و نفرت و هیجان و احساس استوار است. کسی که اندکی با تاریخ آشنا باشد خاطرۀ دوران اوجگیری این نوع طرز فکر و رفتار، مو بر بدنش راست میکند!
با این وضع، به خلاف برخی دیدگاههای خوشبینانه، ما از نقطه نظر فرهنگ اجتماعی به سمت دمکراسی حرکت نمیکنیم بلکه به سرعت برق در حال فاصله گرفتن از آن هستیم! طبعاً انباشت روزافزون مشکلات اقتصادی و اجتماعی و سیاسی، زمینهساز این مصیبت بزرگ شده است.
باری، از این نگاه، قتل بغدادی کمکی به ما به عنوان ساکنان خاورمیانه نمیکند. او باید در دادگاهی بینالمللی حاضر میشد و در بارۀ چگونگی شکلگیری افکار و رفتارش توضیح میداد تا برای عموم مردم مایۀ عبرت و درس آموزی شود. با این حال، هنوز بسیاری از رهبران داعش زنده و در کشورهای مختلف زندانیاند. اگر تشکیل دادگاه علنی بینالمللی برای محاکمۀ آنها به مهمترین مطالبۀ مردم خاورمیانه تبدیل شود، و چنین دادگاهی شکل عملی به خود گیرد، با شناخت صحیح دلایل عینی و ذهنی ظهور آنها، بسیاری از مردم در مقابل قدرت تبلیغات و مغزشویی امثال آنها واکسینه خواهند شد!
احمد زیدآبادی