به گزارش سلام نو، یک روانشناس و مربی آموزش خانواده گفت: تحقیقات نشان میدهد که ۲۶ درصد مردم ایران نیازمند روانگران سلامت هستند و در بین جمعیت ۱۵ تا ۶۴ سال بهطور میانگین از هر ۴ ایرانی یک نفر مبتلا به مشکل اعصاب و روان است.
مژگان بنگر وقوع استرس را در ۲ حالت تفسیر و اظهار کرد: زمانی که عوامل و شرایط بیرونی فرد را در شرایطی قرار میدهند که از او انتظاراتی برود که فراتر از تواناییها، امکانات و منابع او است، فرد دچار استرس شده و پاسخی که شخص از نظر احساسی، عصبی و فیزیولوژیک باید به این توقعات و شرایط محیطی بدهد، باعث استرس در او میشود.
وی تصریح کرد: گرفتگی عضلات، تغییرات خلقی، افسردگی و اضطراب، خارش، خشکی دهان، صدای زنگ در گوش، افزایش ضربان قلب، تکرر ادرار، بیخوابی و کابوس، احساس خستگی و ضعف و ناتوانی از جمله موارد شایع در اختلالات ناشی از استرس است.
این روانشناس از ۶ مشخصه بارز و مهم استرس یاد کرد و گفت: بروز کهیر، آکنه و جوش روی پوست بدون سابقه آلرژی، ناپایداری وزن بدون دلیل هورمونی و رژیم غذایی، سردردهای شدید مانند میگرن، بیماریهای گوارشی همراه با درد در ناحیه معده همراه با احساس نفخ و طعم تلخ در دهان و در نهایت ریزش مو بی هیچ دلیل خاصی از نمودهای بارز وجود استرس در افراد است.
بنگر با بیان اینکه استرس در سلامت جسمی و روانی افراد و همچنین رفتار شهروندی تاثیرگذار است، خاطرنشان کرد: به این معنا که هر چقدر افراد در معرض تجربیات تلخ قرار گیرند، آسیب پذیری بیشتری پیدا میکنند که پیامد آن عصبانیت زیاد، کج خلقی، ناامیدی، ابهام در هویتیابی، جدا شدن از باورها و عقاید و درگیریهای خیابانی است.
وی با استناد به یک فرضیه جهانی، عامل اجتماعی را قویترین عنصر تشدیدکننده آسیب پذیری افراد در برابر استرس و حتی بیشتر از تاثیرات ژنتیکی و شخصیتی افراد دانست و افزود: رخدادهای زندگی، شرایط اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی نقش ویژهای در افزایش استرس دارند، طلاق، فقر، عدم دسترسی به منابع آموزشی مناسب، عدم دستیابی به امنیت و بیکاری از عوامل بسیار مهم استرس در شرایط کنونی اقتصادی جامعه ایران محسوب میشود.
این روانشناس با اشاره به اینکه بیماریهای اعصاب و روان از جمله مهمترین آنها استرس و اضطراب، بعد از حوادث، بهطور مشترک با بیماریهای قلبی و عروقی رتبه دوم خدمات درمانی را به خود اختصاص دادهاند، بیان کرد: تحقیقات نشان میدهد که ۶.۲۳ تا ۲۸ درصد مردم ایران نیازمند روانگران سلامت هستند و بهطور میانگین در بین جمعیت ۱۵ تا ۶۴ سال در ایران از هر ۴ نفر یک فرد به این مشکل مبتلا است.
بنگر درباره ارتباط استرس با سایر بیماریها یادآور شد: بیماریهایی چون سرطان، چاقی، فشارخون بالا، کلسترول، بیماریهای قلبی و عروقی، دیابت و بیماریهای مربوط به نقص سیستم ایمنی به طور قابل توجهی وابسته به استرس است.
وی با بیان اینکه استرس، رفتارهای پرخطر را افزایش میدهد، گفت: استفاده از قلیان، الکل و روابط جنسی ناایمن که در منطقه توریستپذیر و چند فرهنگی مانند مازندران بسیار بالا است، از پیامدهای استرس محسوب میشود.
این روانشناس با اشاره به تحقیقی که در فاصله سالهای ۱۳۷۰ تا ۹۰ میلادی انجام گرفت و نتیجه آن در مجله سلامت سال ۹۴ شمسی چاپ شد، خاطرنشان کرد: بالاترین میزان استرس در میان تمام استانهای کشور به ترتیب به مشکلات اقتصادی، تورم، مشکلات شغلی و بیکاری، مشکلات محیطی مانند ترافیک و سر و صدا و ازدحام و سپس مشکلات خانوادگی باز میگردد.
بنگر عامل اول ایجادکننده استرس در مازندران و گیلان را ویژگیهای فرهنگی دانست و تاکید کرد: در این استانها از نظر فرهنگی و آموزشِ رفتارهای مدنی و شهروندی مشکلاتی وجود دارد که موجب آسیبپذیری بیشتر این استانها در برابر استرس میشود.
وی دومین عامل استرسزا در مازندران را اصطلاح رایج پارتی بازی عنوان کرد و افزود: مشاهده انجام کارها براساس روابط و نه ضوابط موجود، در مراجعات مردم به بانک، بیمارستان، ادارات و یا دیگر مراکز باعث وارد آمدن فشار عصبی به مردم و ایجاد استرس است.
این روانشناس با اشاره به اینکه سومین عامل استرس در مازندران تورم بوده و رتبه چهارم مربوط به رشد انحرافات اخلاقی به دلیل عدم مدیریت ورود توریست به این استان است، اظهار کرد: از آنجا که برای اقامت گردشگران و ساختارهای نظارتی مرتبط و فعالیتهای فرهنگی مربوط به گردشگری، کم کاری شده است در نتیجه جنبههای منفی این مسئله برای مردم بومی منطقه نمود بیشتری پیدا کرد.
بنگر ادامه داد: در نهایت میتوان به عوامل فرهنگی دیگری مثل ورود ماهوارهها، فیلمها و فیلتر نشدن بعضی سایتها از سوی والدین در افزایش میزان استرس فرزندان و خانوادهها اشاره کرد.
وی شادترین و غمگینترین استانهای کشور را اینگونه معرفی کرد: شادترین استانهای ایران به ترتیب زنجان، گلستان، بوشهر، هرمزگان و کردستان و متقابلا غمگینترین استانهای کشور به ترتیب یزد، کرمانشاه و خراسان رضوی هستند.
این روانشناس با بیان اینکه مازندران نه جزء شادترینها و نه غمگینترین استانها است، خاطرنشان کرد: انتظار میرود که به دلیل سرسبزی، منابع طبیعی و جاذبههای توریستی استان میزان شادی بیشتر باشد اما متاسفانه این گونه نیست چراکه درصد بسیاری از افراد را کارگران تشکیل داده که ۷۰ درصد آنها زیر خط فقر هستند، پوشش بیمهای ندارند و نیز از خدمات مربوط به سلامتِ روان محروم هستند.
بنگر تصریح کرد: فقر صرفا به معنی مشکل اقتصادی نیست بلکه به معنی این است که شخص به بیمه، بهداشت و یا مداخله به هنگام در صورت بروز مشکل، دسترسی نداشته و اعتماد به توانمندیهای شخصی خود ندارد.
وی با معرفی کشورهای فنلاند، دانمارک، نروژ، ایسلند، هلند و سوئیس به عنوان شادترین ملتهای دنیا، اولین راه حل برای کاهش استرس را تزریق شادی یا شاد سازی مردم دانست و اظهار کرد: ایران در بین ۱۵۶ کشور جهان که شاخص شادی در آنها بررسی شد، رتبه ۱۱۷ را دارد که رتبه مناسبی نیست و نیاز است ارگانهای ذیربط نظیر بهزیستی، ورزش و جوانان، آموزش و پرورش، دادگستری، شورا و شهرداریها و استانداریها برای شاد کردن مردم برنامهریزی کنند تا علاوه بر افزایش اعتماد مردم به مسئولان، به کنترل سطح استرس در جامعه کمک شود.
این روانشناس تاکید کرد: رضایت از زندگی، افزایش ورزشهای هفتگی، افزایش میزان خوش بینی نسبت به زندگی، افزایش شادکامی همسر یا رضایت زناشویی و نداشتن سابقه بیماری یا غربالگری، ۵ رویکردی است که باید نهادها در نظر بگیرند.
بنگر با بیان نیازها و ضرورتهای مازندران جهت کاهش میزان استرس، خاطرنشان کرد: برگزاری رایگان کارگاههای آموزشی با هدف افزایش تابآوری اجتماعی مردم و تشویق آنها به حضور در این کارگاهها در سطح شهرها و روستاها، تجهیز فضاهای ورزشی در سواحل، کوه و جنگل، ایمنسازی فضاهای ورزشی و بالابردن احساس امنیت خانوادهها از این فضاها، ترویج فرهنگ کتابخوانی، کارآفرینی، تورمزدایی و اعتماد سازی ملی در سطح کلان از مواردی هستند که لازم است برای کاهش میزان استرس در استان اجرا شود.
وی به مباحث آموزش شفقتورزی و خیرگزینی جهت کاهش استرس در مازندران اشاره کرد و گفت: این ۲ مورد مهارتی هستند که سالها نادیده گرفته شدند چراکه نسل حاضر نسلی است که از اعتقادات و باورهای مذهبی فاصله گرفته و بعضا گریزان است.
این روانشناس با اشاره به اینکه امروزه پکیجهای آموزشی خاصی برای شفقتورزی تعبیه شده که مردم با آگاهی از آنها میتوانند انتخابهای بهتر با ریسک کمتری در موقعیتهای مختلف زندگی خود داشته باشند، یادآور شد: این آموزشها باید از سنین ابتدایی، از ابتدای زندگی مشترک و یا از ابتدای ورود به زندگی اجتماعی و شغلی داده شود، درنتیجه ضریب اشتباهات کمتر شده و متقابلا استرس افراد قابل کنترل میشود./ ایسنا